اگه مؤمن باشی بعد از مرگ به وادیالسلام میری
حَبه العرنی روایت میكند:
روزی امیرمؤمنان در وادی السلام ایستاد و شروع كرد به زمزمه کردن، گویی با كسی سخن میگفت.
به احترام آن حضرت مدتی ایستادم تا خسته شدم، پس نشستم، تا حوصلهام سر رفت،
به حضرت گفتم: ای امیرمؤمنان! از طول قیام شما نگران شدم، ساعتی استراحت بفرمایید.
پس عبای خود را روی زمین پهن كردم تا بر روی آن بنشینند.
حضرت فرمودند: صحبتهای من چیزی جز گفتوگو و انس گرفتن با مؤمن نمیباشد.
گفتم: آیا آنها نیز با یكدیگر چنین گفتوگویی دارند؟
فرمود: آری، اگر پرده از مقابل دیدگانت كنار برود، خواهی دید كه آنها، حلقه حلقه نشسته و با یكدیگر سخن میگویند.
پرسیدم آیا ارواح مؤمنان در اینجا گرد آمدهاند یا پیكرهای آنها؟
فرمودند: ارواح مؤمنان،
و ادامه دادند: هیچ مؤمنی در هیچ بقعهای از بقعههای روی زمین از دنیا نمیرود جز این كه به روحش گفته میشود: به وادی السلام بپیوند، به راستی آن جا بقعهای از بهشت برین میباشد.
منابع:
كافی، ج 3، ص 243
مرآه العقول،ج 14،ص 218