امام زمان (عج)، ایران شیعه خانه ماست!
در جنگ جهانی اول، دو مهمان ناخوانده از چپ و راست به ايران ريختند، اوضاع ايران در آن تاريخ خيلی متشنّج شده بود، اصلاً كشوری شده بود بی صاحب. از يك طرف روسها ريختند و تصاحب كردند، از يك طرف ديگران ريختند و تصاحب كردند. يك وضع عجيبی بود. و مردم ايران مضطرب، منقلب، هيچ تكيه گاهی نداشتند.
مرحوم ميرزای نائينی، از اين پيشامد ناهنجار به ساحت مقدس اميرالمومنين علیهالسلام و سایر ائمّه طاهرين علیهم السلام، مخصوصاً به پيشگاه مبارك امام زمان علیهالسلام، شكايت هاي زيادی می کند.
مرحوم ميرزای نائينی (استادِ علامه طباطبایی و آیت الله بهجت) میگوید: من خيلی به حضرت حجّت علیهالسلام ناليدم:
يابن العسكري! ايران اين طور شده است. مردم، بی سر و سامان شدهاند، بي پناه شده اند. نظم نيست، امنيّت نيست، چنين و چنان است. يك روز همينطوری كه متوسّل شده بودم، بر من مكاشفهای شد و حضرت را زيارت كردم.
ديدم حضرت در کنار ديوار مرتفعی که سر به آسمان كشيده، ایستادهاند. پس با انگشت به من اشاره فرمودند كه نگاه كن، و من نگاه كردم. ديدم ديواري که سي يا چهل متر ارتفاع دارد، چهار متر، پنج متر بالاي ديوار منحنی شده است، و قريب است كه بیافتد، چرا که به يك مویی بند است. اين ديوار چهل متری اينطور كج شده است.
پس حضرت به من اشاره کردند كه نگاه كن. نگاه كردم، ديدم انگشت حضرت هم به طرف ديوار است. پس فرمودند: اين ديوار، ايران است (این عین عبارت است که استادِ من می گفت) كج میشود، امّا ما با انگشتمان نگهش داشتهایم و نمیگذاريم خراب شود. اين جا شيعه خانه ما است. كج می شود، اما نمیگذاريم خراب بشود.
کتاب مجالس حضرت مهدی؛ ص۲۶۱