خدای کریم
28 دی 1397
درویشی تهیدست از ڪنار باغ ڪریم خان زند عبور میڪرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او ڪرد. ڪریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. ڪریم خان گفت: «این اشارههای تو برای چه بود؟» درویش گفت: «نام من ڪریم است و نام تو هم کریم و خدا هم… بیشتر »
نظر دهید »