جانم فدای رهبر
در محضر استاد
دوستدار حقيقى
روايت است كه سياهى را به حضرت شاه مردان آورده اند - كه دزدى كرده بود اميرالمؤمنين عليه السلام گفت : يا اسود! تو دزدى ؟
گفت : آرى يا اميرالمؤمنين ! گفت : قيمت آنچه دزديدى به دانگى و نيم زر مى رسد؟ گفت : رسد يا اميرالمؤمنين !
گفت : يك بار ديگر از تو بپرسم ، اگر اعتراف آوردى دست ترا ببرم . گفت : چنان كن يا اميرالمؤمنين ! شاه مردان بار ديگر از وى بپرسيد. اعتراف آورد. اميرالمؤمنين عليه السلام دست راستش ببريد. آن سياه دست بريده را در دست چپ گرفت و بيرون رفت . خون از وى مى چكيد. ابن كرار به وى رسيد، گفت : يا اسود! دست تو را كه بريد؟
گفت : اميرالمؤمنين ، پيشرو سفيدرويان و سفيد دستان و پايان ، مولاى من و مولاى جمله خلقان و وصى بهترين پيغمبران .
ابن كرار گفت : او دست تو را بريده است و تو مدح و ثناى او مى گويى ؟
گفت : چگونه نگويم كه دوستى او با گوشت و پوست و خون من آميخته است . وى دست من به حق بريد، نه به باطل . ابن كرار پيش اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و آنچه شنيده بود باز گفت ، اميرالمؤمنين عليه السلام گفت : ما را دوستان (ى ) باشند كه اگر به ناخن پاره پاره شان كنيم ، جز در دوستى نيفزايد و دشمنانى نيز باشند كه اگر عسل در گلويشان كنيم ، جز دشمنى نيفزايد. اميرالمؤمنين عليه السلام ، حسن عليه السلام را فرمود كه آن سياه را باز آورد. شاه مردان گفت : اى اسود! من دست تو را ببريدم ، تو مدح و ثناى تو فرموده من كه باشم كه ثناى تو كنم . شاه مردان دست او بر جاى خود نهاد و رداى مبارك خود بر وى افكند و دعايى بر آنجا خواند - گفته اند كه آن فاتحه بود - در حال دست وى درست شد، چنانكه گويى هرگز نبريده اند. اين معجز از وى غريب و عجيب نباشد.
داستان عارفان ، كاظم مقدم
دعای هرروز ماه رجب
آموزش وبلاگ نویسی
آموزش وبلاگ نویسی مورخ95/1/25درمدرسه علمیه سقز
تبلیغ پذیرش
تبلیغ پذیرش درشهرستان سقزمورخ95/1/25
بانوى بداخلاق
عصر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود. بانوى مسلمانى همواره روزه مى گرفت و به نماز اهميت بسيار مى داد؛ حتى شب را با عبادت و مناجات بسر مى برد ولى بداخلاق بود و با زبان خود همسايگانش را مى آزرد. شخصى به محضر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد: ((فلان بانو همواره روزه مى گيرد و شب زنده دارى مى كند، ولى بداخلاق است و با نيش زبانش همسايگان را مى آزارد.))
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
لاخير فيها هى من اهل النّار.
در چنين زنى خيرى نيست و او اهل دوزخ است .
از اين داستان استفاده مى شود كه نمازخوان بايد اخلاق هم داشته باشد.
چهل داستان در باره نماز و نماز گزاران ، يدالله بهتاشى
شهادت
شهادت امام علی نقی (ع) پیشوای دهم شیعیان را به مسلمانان جهان تسلیت عرض میکنیم
ساده زيستى در اسلام
ساده زيستى در اسلام
شريح قاضى مى گويد:
خانه اى را به هشتاد دينار خريدم ، به نام خود قباله كردم و گواهان بر آن گرفتم .
خبرش به اميرالمؤ منين عليه السلام رسيد، مرا احضار كرد و فرمود:
اى شريح ! شنيده ام خانه اى به هشتاد دينار خريده اى و بر آن قباله نوشته و چند نفر گواه گرفته اى !؟
گفتم : آرى ، درست است .
امام عليه السلام نگاه خشمگين به من كرد و فرمود:
شريح از خدا بترس به زودى كسى (عزرائيل ) به سوى تو خواهد آمد. نه به قباله ات نگاه مى كند و نه به امضاى آن گواهان اهميت مى دهد و تو را از آن خانه حيران و سرگردان خارج مى كند و در گودال قبرت مى گذارد.
اى شريح ! خوب تاءمل كن ! مبادا اين خانه را از مال ديگران خريده باشى و بهاى آن را از مال حرام پرداخته باشى ؟ كه در اين صورت ، در دنيا و آخرت خويشتن را بدبخت ساخته اى .
سپس فرمود:
اى شريح ! آگاه باش ! اگر وقت خريد خانه نزد من آمده بودى براى تو قباله اى مى نوشتم ، كه به خريد اين خانه حتى به يك درهم هم رغبت نمى كردى من اين چنين قباله مى نوشتم : اين خانه اى است كه بنده خوار و ذليل ، از شخص مرده اى كه آماده كوچ به عالم آخرت است ، خريدارى كرده كه در سراى فريب (دنيا)، در محله فانى شوندگان و در كوچه هلاك شدگان قرار دارد، كه داراى چهار حد است :
حد اول آن ؛ به پيشامدهاى ناگوار (آفات و بلاها) منتهى مى شود.
و حد دوم ؛ به مصيبتها (مرگ عزيزان و…) متصل است .
و حد سوم ؛ به هوسهاى نفسانى و آرزوهاى تباه كننده اتصال دارد.
و حد چهارمش ؛ شيطان گمراه كننده است و درب اين خانه از حد چهارم باز مى گردد.
اين خانه را شخص فريفته آرزوها از كسى كه پس از مدت كوتاهى مى ميرد به مبلغ خارج شدن از عزت قناعت و داخل شدن در پستى دنيا پرستى خريده است …
آرى نگاه انسانهاى وارسته نسبت به زندگى پست همين است .
داستانهاى بحارالانوار جلد 4 ، محمود ناصرى
برگزاری محفل انس با قرآن
برگزاری محفل انسی باقرآن مورخ95/1/21درمدرسه علمیه حضرت فاطمه(سلام الله علیها)شهرستان سقز
پرهیزازغیبت
فضيلت و اعمال ماه مبارك رجب
فضيلت و اعمال ماه مبارك رجب
ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زيادي دارند و در فضيلت آنها روايات بسياري وارد شده است. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضيلت به آن نمىرسد و جنگيدن با كافران در اين ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه يك روز از ماه رجب را روزه دارد موجب خشنودى خداي بزرگ ميگردد و غضب الهى از او دور گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.
از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مىگويند زيرا كه رحمت خدا در اين ماه بر امت من بسيار ريخته مىشود پس بسيار بگوئيد: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
و ابن بابويه به سند معتبر از سالم روايت كرده است كه گفت: رفتم به خدمت حضرت صادق عليه السلام در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود چون نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آيا در اين ماه روزه گرفتهاى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غير خدا كسى نمىداند به درستى كه اين ماهى است كه خدا آن را بر ماههاى ديگر فضيلت داده و حرمت آن را عظيم نموده و براى روزه داشتن آن گرامى داشتن را بر خود واجب گردانيده است.
پس گفتم يابن رسول الله اگر در باقيمانده اين ماه روزه بدارم آيا به بعضى از ثواب روزهداران آن نائل مىگردم؟ فرمود: اى سالم هر كه يك روز از آخر اين ماه را روزه بدارد خدا او را ايمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كه دو روز از آخر اين ماه روزه دارد بر صراط به آسانى بگذرد و هر كه سه روز از آخر اين ماه را روزه دارد ايمن گردد از ترس بزرگ روز قيامت و از شدتها و هولهاى آن روز و برات بيزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه از براى روزه ماه رجب فضيلت بسيار وارد شده است و روايت شده كه اگر شخصي قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه اين تسبيحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دريابد:
سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَنْبَغِى التَّسْبِيحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
اعمال مشترك ماه مبارك رجب
اينها اعمالي است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معيني ندارد و آن چند مورد است :
1- در تمام ايام ماه رجب دعاي ذيل را كه روايت شده امام زين العابدين عليه السلام در حجر در غره خواندند، خوانده شود:
“يَا مَنْ يَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِينَ وَ يَعْلَمُ ضَمِيرَ الصَّامِتِينَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِيدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِيدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَيَادِيكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .”
2- دعايي را كه از حضرت صادق عليه السلام روايت شده، خوانده شود:
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ وَ اغْفِرْ لِى يَوْمَ الدِّينِ .»
3- از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه در ماه رجب اين خوانده شود:
«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِيرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِيلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى يَا قَوِىُّ يَا عَزِيزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.»
قابل توجه است كه ادعيه ديگري نيز براي اين ماه عزيز ذكر شده است كه ميتوانيد به مفاتيح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نماييد .
4- از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» و آن را به صدقه ختم فرمايد حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگويد بنويسد براى او اجر صد شهيد عطا فرمايد.
5- از نبي مكرم اسلام روايت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه “لا إِلَهَ إِلا اللهُ” بگويد خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا كند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرمايد .
6- روايت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نيز هفتاد مرتبه بگويد “أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ” و پس از اتمام ذكر، دستها را بلند كند و بگويد: “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ” اگر در ماه رجب بميرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .
7- در كل اين ماه هزار مرتبه ذكر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ ” گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بيامرزد .
8- سيد بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فضيلت بسياري براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل كرده است كه ده هزار مرتبه يا هزار مرتبه يا صد مرتبه در اين ماه تلاوت شود. و نيز روايت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قيامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند .
9- سيد بن طاووس از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابين نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد يك مرتبه و آية الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه اين نماز را گزارده تا روزى كه بميرد هر روزى هزار حسنه به او عطا فرمايد، و او را به هر آيهاي كه خوانده شهرى در بهشت از ياقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفيد دهد و تزويج فرمايد او را حورالعين و از او راضى شود .
10- سه روز از اين ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زيرا كه روايت شده هر كس در يكى از ماههاى حرام، اين سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنويسد.
11- از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله روايت است كه: هر كس در يك شب از شبهاى ماه رجب ده ركعت نماز به اين نحو كه در هر ركعت حمد و قل يا ايها الكافرون يك مرتبه و توحيد سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را ميآمرزد.
اعمال شب و روز اول ماه رجب
شب اول
اين شب، شب شريفى است و در آن چند عمل وارد شده است .
1- وقتي هلال ماه ديده شد فرد بگويد:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مىديد مىگفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.
2- غسل.
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودهاند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نمايد، از گناهان خود پاك ميشود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.
3- زيارت امام حسين عليه السلام .
4- بعد از نماز مغرب بيست ركعت، يعني 10 نماز دو ركعتي نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.
5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدين نحو:
در ركعت اول حمد و ألم نشرح يك مرتبه و توحيد سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحيد و معوذتين خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگويد و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بيامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.
روز اول رجب
اين روز، روز شريفى است و براي آن چند عمل ذكر شده است:
1- روزه .
روايت شده كه حضرت نوح عليه السلام در اين روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگيرند كه هر كس اين روز را روزه بگيرد، آتش جهنم يك سال از او دور شود .
2- غسل .
3- زيارت امام حسين عليه السلام.
از امام جعفر صادق عليه السلام كه روايت است كه: هر كس امام حسين عليه السلام را در روز اول رجب زيارت كند، خداوند او را بيامرزد. البته قابل ذكر است كه زيارت از راه دور هم مورد قبول است.
منبع: تبيان
همیشه شکرگزار باشیم
سفارش نيكوكاران به نماز براى چيست ؟
سفارش نيكوكاران به نماز براى چيست ؟
عده اى يهودى ، پيش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده و آنها،مسائلى را سوال كرده ،از جمله سوال كه چرا:خداوند عز و جل ،اين نمازها را در پنج نوبت در ساعات شبانه روز واجب نموده است ؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
اما نماز صبح :چون خورشيد طلوع كند،بر شيطان نيز طلوع مى كند، پس خدا مرا امر كرد تا قبل از طلوع خورشيد ،نماز صبح را بجا آورم و قبل از اينكه كافرى براى خورشيد سجده كند،امت من براى خدا سجده كنند و هر چه زودتر از طلوع خورشيد نماز صبح گذارده شود نزد خدا محبوتر است و نماز صبح نمازى است كه هم ملائكه شب و هم ملائكه روز بر بر آن شاهد هستن
اما وقت نماز ظهر: آن است كه آفتاب به حلقه اى كه در وسط آسمان است وارد مى گردد در اين موقع فرشته اى كه در عرش خدا در آسمان است وارد مى گردد در اين موقع فرشته اى كه در عرش خداست به حمد الهى مشغول مى گردد و خدا بر من صلوات مى فرستد و خدا واجب كرد بر من و امتم در اين وقت نماز را همانطور كه در قرآن مى فرمايد ((نماز را از موقع ظهر سياهى شب بجا آورم ))و در اين ساعت است كه در روز قيامت عبور به جهنم مى نمايند و هر مؤ منى كه در اين وقت در مسجد سجده يا ركوع يا قيام نماز باشد،خداوند بدنش را بر آتش حرام مى كند.
اما نماز عصر: اين نماز در ساعتى است كه حضرت آدم عليه السلام را درخت ممنوعه خورد و خدا او را امر به خروج بهشت نمود او و فرزندانش تا قيامت اين نماز را بخوانند و بر امت من نيز واجب نمود و از محبوبترين نمازهايش خداست و به من امر كرد كه از ميان نمازها به نماز عصر توجهى بيشتر نمايم .
اما نماز مغرب : در ساعتى است كه خدا حضرت آدم در حالى كه فاصله بين خوردن از درخت ممنوعه تا توبه كردن او 300 سال بوده ،قبول نمود و در روزهاى آخرت هر روز مثل هزاران سال است و از رفت عصر تا عشاء حضرت آدم سه ركعت خواند،يك ركعت براى خطاء خود تو يك ركعت براى خطاء حضرت حواء و يك ركعت به عنوان توفيق توبه ،لذا خدا سه ركعت بر امت من در مغرب واجب نموده كه در اين ساعت ،دعا مستجاب مى شود و خدا وعده فرمود كه هر كه در اين ساعت از او بطلبد،مستجاب نمايد.
اما نماز عشاء:براى قبر يك نوع ظلمت است و روز قيامت نيز يك نوع تاريكى دارد خدا مرا و امتم را امر كرده به نماز عشاء تا تاريكى قبر به روشنائى تبديل شده و به من و امتم عطا كند نورانيت در موقع عبور از پل صراط و هيچ گامى قدم بر نمى دارد به سوى نماز عشاء مگر اين كه خدا بدنش را بر آتش حرام مى كند و نماز عشاء قبل از من بر پيامبران گذشته نيز واجب بوده است .
مناهج الشارعين
مرگ ناگهانى و اهميّت صلوات
مرگ ناگهانى و اهميّت صلوات
مرحوم قطب الدّين راوندى رضوان اللّه تعالى عليه به نقل از ابوهاشم جعفرى حكايت نمايد:
روزى شخصى به محضر مبارك حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام وارد شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! پدرم سكته كرده و مرده است و داراى اموال و جواهراتى بسيار مى باشد، كه من از محلّ آن ها بى اطّلاع هستم .
و من داراى عائله اى بسيار سنگين هستم ، كه از تاءمين زندگى آن ها عاجز و ناتوان مى باشم .
و سپس اظهار داشت : به هر حال من يكى از دوستان و علاقه مندان به شما هستم ، تقاضامندم به فرياد من برسى و مرا از اين مشكل نجات دهى .
امام جواد عليه السلام در پاسخ به تقاضاى او فرمود: پس از آن كه نماز عشاى خود را خواندى ، بر محمّد و اهل بيتش عليهم السلام ، صلوات بفرست .
پس از آن ، پدرت را در عالم خواب خواهى ديد؛ و آن گاه تو را نسبت به محلّ ثروت و اموالش آگاه مى نمايد.
آن شخص به توصيه حضرت عمل كرد و چون پدر خود را در عالَم خواب ديد، به او گفت : پسرم ! من اموال خود را در فلان مكان و فلان محلّ پنهان كرده ام ، آن ها را بردار و نزد فرزند رسول خدا، حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام برسان .
هنگامى كه آن شخص از خواب بيدار گشت ، صبحگاهان به طرف محلّ مورد نظر حركت كرد.
و چون به آن جا رسيد، پس از اندكى جستجو اموال را پيدا نمود و آن ها را برداشت و خدمت امام جواد عليه السلام آورد و جريان را براى حضرت بازگو كرد.
و سپس گفت : شكر و سپاس خداوند متعال را، كه شما آل محمّد عليهم السلام را اين چنين گرامى داشت ؛ و از شما را از بين خلايق برگزيد، تا مردم را از مشكلات و گرفتارى ها نجات بخشيد.
چهل داستان و چهل حديث از امام جواد (ع )، عبداللّه صالحى
وضو
فرمانده نادان
رسول اكرم (ص ) لشكرى را براى ماءموريتى تجهيز نمود، مردى را بفرماندهى گمارد و به سپاهيان دستور داد از او اطاعت كنند و اوامرش را اجراء نمايند. فرمانده در آغاز مسافرت به آزمايش عجيبى دست زد. براى آنكه از درجه اطاعت سربازان آگاه شود يا مراتب فهم و درك آنانرا تشخيص دهد يا براى هدف ديگر، دستور داد آتشى افروختند و به آنها امر كرد كه خويشتن را در آتش بيفكنند. بعضى از سربازان ، خود را براى اجراء دستور مهيا ساختند، گروهى اين دستور را نادرست تلقى نمودند و از اطاعت سرباز زدند.
سرباز جوانى گفت در تصميم عجله نكنيد تا به رسول اكرم (ص ) مراجعه نمائيد، اگر آنحضرت دستور فرمانده را تاءييد كرد و به آتش رفتن را امر فرمود اطاعت نمائيد و داخل آتش شويد. شرفياب شدند و شرح جريان را بعرض رساندند. حضرت فرمود: اگر در آتش رفته بوديد هرگز از آن خارج نميشديد يعنى براى هميشه جهنمى مى بوديد. سپس فرمود اطاعت ، در كارهائى جايز است كه بحكم عقل و شرع پسنديده و مستحسن باشند و كسى حق ندارد از مخلوقى در معصيت خالق اطاعت نمايد.
داستانها و پندها جلد 1 ، مصطفى زمانى وجدانى
ارتباط کنترل نفس با توجه به خداوند
مرتبه قلبى انسان به خداوند، بستگى به سطح كنترل او بر دل و خطورات قلبى خويش دارد. براى سنجش مرتبه توجه قلبى خود به خداوند، بايد بنگريم كه تا چه حد اختيار دلمان را در دست داريم . براى اين كار مى توانيم در اين مساءله تاءمل كنيم كه به هنگام نماز به چه چيزهايى بيشتر توجه پيدا مى كنيم . برخى به هنگام نماز - كه مظهر توجه به خداوند و ذكر او است - بيشتر به مسايل حاشيه اى توجه دارند و كمتر به خداوند توجه مى يابند. آنها در نماز تازه فرصت مى يابند كه فراموش شده هاى خود را به ياد آورند و به فكر كردن درباره مسايل روزمره خود بپردازند. آنان چنان از خدا و نماز غافلند كه فقط وقتى سلام نماز را مى دهند، يادشان مى آيد كه نماز مى خواندند. اين غفلت و بى توجهى از ياد خدا ناشى از تسلط شيطان بر نفس انسان است . اگر اختيار دل انسان به چنگ شيطان افتاد، به هر سو كه بخواهد مى كشاند، در نتيجه ، انسان به همه چيز توجه دارد، جز خدا، اگر اين امكان فراهم مى بود كه خطورات قلبى و گرايش ها و توجهات دل خود را به هنگام نماز به تصوير بكشيم . متوجه مى شديم كه از بين انبوه آن تصاوير اندكى - و آن هم شايد! به خداوند اختصاص دارد. به واقع ما در نماز و عبادت خود به هر چيز و هر كس توجه داريم جز خداوند و معبود خويش و هر كسى به خانه دل ما وارد مى شود جز صاحب خانه . اين رسوايى بزرگى براى انسان است . براى رهايى اين رسوايى ، بايد بكوشيم كه در هنگام ذكر و نماز، دل خود را از پراكنده گرايى باز داريم و به تدريج قدرت تسلط بر نفس و قلب خويش را پيدا كنيم . در اين صورت مى توانيم به توجهمان به خداوند تمركز و عمق بخشيم .
حتى كسانى كه به كارهاى با ارزش و با اهميتى چون تحصيل علم اشتغال دارند - و چه بسا به دليل شدت علاقه به كسب علم ، پيوسته و در همه حال به مطالب علمى مى انديشند و حتى در خواب نيز مطالب علمى براى آنها تداعى مى شود - نبايد شدت علاقه به علم و پرداختن به آن ، سبب شود كه از توجه به ساير ابعاد وجودى خود و از ذكر و توجه به خداوند غافل گردند. عالم بايد در كنار تحصيل علم به خود سازى و فزونى بخشيدن به توجهات معنوى خود به خداوند نيز بپردازند و در اين صورت است كه مى توان گفت تحصيل علم براى خدا و برخوردار از اخلاص است و نتايج ارزشمندى بر آن مرتبت مى گردد و خدمت به اسلام به حساب مى آيد و به وجود انسان بركت مى بخشد. در غير اين صورت ، بيم آن مى رود كه شخص عالم بى عمل گردد. طبيعى است كه وقتى اين شجره خبيثه در دلش ريشه دواند، هستى او بر باد مى رود و از آن پس دلش لياقت توجه به خداوند را نخواهد داشت ؛ چه رسد كه توجه عميق به خداوند پيدا كند!
ياد او، آيت الله محمد تقى مصباح يزدى