دعای رفـــع تنگـــدستی
مردى از انصار از نظر پیامبر پنهان شد و چون باز آمد حضرت (ص) به او فرمود: چه چیز تو را از ما پنهان داشت؟
او در پاسخ عرض کرد: یا رسول اللَّه! فقر و کثرت بیمارى
حضرت (ص) به او فرمود: مگر به تو سخنى را نیاموختم که اگر آن را بگویى فقر و بیمارى از تو کناره گیرد؟
عرض کرد: آرى یا رسول اللَّه
پیامبر (ص) فرمود: هر گاه صبح و شام کردى بگو:
«لا حول و لا قوه الا باللَّه العلى العظیم، توکّلت على الحىّ الّذى لا یموت و الحمد لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً»
آن مرد مىگوید: بخدا سوگند این دعا را سه روز نخواندم مگر آنکه تهیدستى و بیمارى از من دور شد
ختومات گره گشا
محل قدرت اسلام
زمانی که آیت الله شهید سیدحسن مدرس، طلبه جوانی بودند، به سامرا رفته تا با آیت الله العظمی میرزای شیرازی -صاحب فتوای تحریم تنباکو- ملاقات کنند؛ بعد از این که میرزای شیرازی از نام و نشان شهید مدرس می پرسد و میفهمد که اهل اصفهان ایران است، از اوضاع و احوال ایران از او می پرسد.
شهید آیت الله مدرس در پاسخ مرحوم میرزای شیرازی، می گوید: فتوای شما در ایران غوغا به پا کرده و همه مردم حتی در قصر ناصرالدین شاه قلیان ها را شکستند؛ بعد از این که میرزای شیرازی این سخنان را از شهید مدرس می شنود شروع به گریه می کند.
شهید مدرس از ایشان می پرسند که چرا گریه می کنید من فقط واقعیت های ایران را عرض کردم؟؛ میرزای شیرازی نیز در پاسخ به شهید مدرس می فرمایند من از اهمیت دادن مردم به سخن عالمان دینی ناراحت نیستم.
بلکه گریه و ناراحتی من به این دلیل است که دشمنان اسلام که تا کنون نمی دانستند قدرت اسلام در کجاست، از امروز فهمیدند؛ و از این رو از همین امروز برای شکستن قدرت اسلام کار می کنند
بهلول درقبرستان
ازبهلول پرسیدنددر
قبرستان چه میکنے؟
گفت:باجمعےنشسته ام
که آزارنمیرسانند
حسادت نمیکنند
تهمت نمیزنند
خیانت نمیکنند
قضاوت نمیکنند
وبالاترازهمه
اگرازپیششان بروم
پشت سرم بدگویےنمیکنند.
با پناه بردن به غرب نمیتوانید مشکلات اقتصادى خود را حل كرد
امام خمینی(ه) : با پناه بردن به غرب نمیتوانید مشکلات اقتصادى خود را حل كنيد؛ آنها خودشان گرفتارند!
سالروز پیام تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچوف:
اگر بخواهيد گرههای كور اقتصادى خود را با پناه بردن به کانون سرمايهدارى غرب حل كنيد، نهتنها دردى از جامعۀ خويش را دوا نكردهايد، كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز دنياى غرب هم در همين مسائل، البته به شكل ديگر، و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است.
(صحیفۀ امام، ج21،ص220 )
مقصوداز فشارقبر
مقصود از فشار قبر چیست؟
عدهاي ديگر از دانشمندان ديني معتقد به عذاب و پاداش روحاند و يا معتقد به عذاب و پاداش روح در جسم برزخي اش هستند.
محمد تقي قلسفي در اين باره مي گويد: «مقصود از فشار قبر اين نيست كه ديوارهاي قبري كه در گورستان حفر شده به هم نزديك مي شوند،
و جسد ميت را در تنگنا قرار ميدهند،
بلكه مقصود فشار نامرئي و نامحسوسي است كه، بر روح و جسد برزخي متوفي، وارد ميآيد و او را به شدت ناراحت ميكند.»
معاد از نظر روح و جسم، ج 1 ، ص 261
نجات درقیامت...
مرحوم حاج اسماعیل دولابی
در قیامت ، از اولین و آخرین ، هیچ کس با عمل خودش نجات ندارد.
عمل ها توشه ی راه برزخ تا قیامت است که در بین راه مصرفش می کنند.
به قیامت که رسیدند ،تنها با شفاعت محّمد و آل محّمد صلی الله علیه و آله وسلم نجات پیدا می کنند .
برگرفته از کتاب ” مصباح الهدی ” تألیف مهدی طیب
فضیلت تربت سیدالشهدا(ع)
امام زمان حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
فرموده اند:
مِنْ فَضْلِه، أَنَّ الرَّجُلَ یَنْسى التَّسْبیحَ وَیُدیرُ السُّبْحَهَ فَیُكْتَبُ لَهُ التَّسْبیُح
از فضایل تربت حضرت سیّدالشهداء(علیه السلام)آن است كه چنان چه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذكر را دارد، گر چه دعایى هم خوانده نشود.
احتجاج، ج 2، ص 312
خواص دارچین...
دارچين رمز جوانی است و مصرف روزانه آن انسان را سلامت جوان نگه ميدارد.
دارچين براي زياد شدن و بازيافتن نيروی جنسی نيز بكار می رود كليه را گرم مي كند و ضعف كمر و پاها راازبين ميبرد و كم خونی را درمان مي كند.
دارچين بهترين دارو برای دردهای عضلانی است و جديدا در آمريكاي شمالي و كانادا كرم هايي ببازار آمده كه دارای دارچين است و برای رفع درد بكار مي رود.
حکم کندن پوستهاى مختصر لب و جاهای دیگر
حکم کندن پوستهاى مختصر لب و جاهای دیگر
پوست های مختصر لب و جاهای دیگر بدن که به آسانی کنده می شود و در حال افتادن است پاک است.
نکته: اگر مقداری از پوست بدن که موقع افتادنش نرسیده کنده شود، همان پوستی که از بدن جدا شده، نجس است و چنانچه با رطوبت به جایی سرایت کند، آن را نیز نجس می کند؛ ولی سطح بدن که این پوست از آن جا کنده شده، پاک می باشد.
رساله مصور جلد یک – ص ۱۱۷
سودمندترین سرمایه
امام علی (ع) فرمود :
سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ،
و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،
و عقلى چون دورانديشى ،
و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،
و همنشينى چون اخلاقى خوش ،
و ميراثى چون ادب ،
و رهبرى چون توفيق الهى ،
و تجارتى چون عمل صالح ،
و سودى چون پاداش الهى ،
و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،
و زُهدى همچون بىاعتنايى بدنياىحرام ،
و دانشى چون انديشيدن ،
و عبادتى چون انجام واجبات ،
و ايمانى چون حياء و صبر .
و خويشاوندى چون فروتنى ،
و شرافتى چون دانش ،
و عزّتى چون بردبارى ،
و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست.
“حکمت 133 نهج البلاغه”
چرا بعضی از انسان های کافر راحت جان می دهند ؟
امام كاظم عليه السّلام مى فرمايد:
و تُصَفّى الكافرين من حسناتهم؛
راحت مردن كافر به خاطر تسويه حسابى است كه خداوند نسبت به كارهاى نيك آنان انجام مى دهد، چون بعضى كافران نقاط خوبى در زندگى دنيوى خود دارند كه آسان مردن جزاى آن هاست.
بحار الانوار، ج 6، ص 155
معجزه ی دو نیم شدن ماه!
در يكي از شب هايي كه قرص ماه كامل بود، مشركين جمع شدند و به رسول خدا گفتند: اگر در آنچه مي گويي، صادق هستي ماه را دو نيم كن. رسول اكرم به آنها فرمودند: اگر اين كار را انجام دادم، ايمان مي آوريد؟ گفتند: آري.
پس رسول خدا با انگشت مباركشان به سوي ماه اشاره نمودند كه ناگاه ماه منشق و دو نيم شد به صورتي كه كوه حرا از بين دو نيمه آن آشكار بود.
قريش گفتند: اين سحر بود. آنگاه به يكديگر گفتند: منتظر باشيم تا ساحران از خارج بيايند. ببينيم آيا آنها هم اين جريان را ديده اند يا نه؟ چون محمد صلي الله عليه و آله و سلم نمي تواند تمام مردم عالم را سحر كند.
عمل تاثیرگذار لقمان که باعث آزاد شدنش شد!
سبب آزادی لقمان حکیم این بود که سالی مولایش به او دستور داد در مزرعه کنجد بکارد .
وقتی بعد از مدتی به مزرعه رفت دید لقمان جو کاشته است .
او را خواست و گفت :
چرا چنین کار احمقانه ای کردی؟!
لقمان جواب داد :
تصور کردم از جو کاشتن ، می توان کنجد به دست آورد .
خواجه گفت :
چه چیز باعث تصور این خیال باطل شد؟
لقمان گفت :
عاقلی که یک شهر او را دیوانه میخواند
گویند:
در ﺷﻬﺮی که زندگی میکردم ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑرد ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﭘﺲ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ .
ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﻌﺒﻪ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺎﺯﯼ می کرﺩ.
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺩﻡ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺖ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯿﺮﺍﻧﯽ؟؟
یادخدا...
علامه طباطبایی(ره): به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد،
اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد و اگر در کاری مانده است خداوند نمی گذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه،
البته به یاد انسان خواهد بود.
امام على عليه السلام :
اَلذِّكرُ يونِسُ اللُّبَّ وَ يُنيرُ القَلبَ و َيَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛
ياد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى كند و رحمت او را فرود مى آورد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 189 ، ح 3633
تلنگر...
پیر بشی اما نوبتی نشی
یه روز تو مترو جامو دادم به یک پیر مرد نورانی و خوش صورت
نشست و گفت:
جَوون الهی پیر بشی ولی نوبتی نشی!
گفتم:
حاجی نوبتی چیه ؟
گفت:
آدم وقتی پیر میشه
و دیگه قادر به انجام کارهاش نیست،
یکی باید کمکش کنه
اونجاس که بچه ها دعوا میکنند
و میگن:
امروز نوبت من نیست
امیدوارم پیر بشید
ولی نوبتی نشید
زنده بودن....زندگی کردن...
زنده بودن حرکتی است افقی
از گهواره تا گور ……
اما زندگی کردن حرکتی است عمودی
از فرش تا عرش……
زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست.
ماموریت ما در زندگی
“بی مشکل زیستن ” نیست
“با انگیزه زیستن است
“سلطان دلها"باش, اما دل نشکن.
بگذار همه عاشقت باشن اما تو عاشق یک نفر باش…..
پله بساز اما از کسی بالا نرو,
دورت راشلوغ کن اما در شلوغی ها خودت را گم نکن…..
“طلا” باش اما خاکی…
پروفسورحسابی
یعسوب به چه معناست؟
عرب به فرمانده زنبورهای عسل یعسوب می گوید.
هنگامی که زنبورهای کارگر گل ها را برای درست کردن عسل می مکند و به کندو باز می گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار میگیرند
بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می ایستد. آن گاه زنبورها را می بوید و هر زنبوری که بر روی گل بدبو نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد،
بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان قرار می گیرد و اگر موفق به فرار نشود لاشه او مورد عبرت سایر زنبورها خواهد شد.
آری حضرت امیرالمؤمنین “علیه السلام” در روز قیامت بر در بهشت می ایستد و هر کسی را که بویی از ولایت آن حضرت نداشته باشد از ورود به بهشت محروم می نماید.
منابع:
بحارالانوار، ج 26، ص 154
غررالحكم، ص 118
تفسير عياشي، ج 2، ص 17.