کتاب فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)pdf
نویسنده: محمد دشتی
تعداد صفحات: ۶۷
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: فارسی
توضیحات:
کتاب پیش رو کتابی است ارزشمند از گنجینه سخنان حضرت فاطمه (س) که در آن می توان حدود ۲۱۳ حدیث ارزشمند از ایشان را خواند و سرلوحه کارها قرار داد. نویسنده کتاب درباره کتابش می گوید: از سالهای ۶۵ تا ۷۲ که کار استخراج «سخنان حضرت زهرا علیه السلام» را برای رهنومنی بانوان مسلمان که در جستجوی الگوی کامل زندگی بودند، آغاز کردیم، و گوهر های درخشنده ی کوثر قرآن را از لا به لای صدها کتاب گرد می آوردیم، و گل های همیشه معطر بوستان فاطمی را می بوئیدیم. نمی دانستیم که عطر کلمات بزرگ بانوی جهانیان در فرصت کوتاهی جان و جهان را این گونه معطر م یسازد،و با این سرعت از مرزهای خاکی ما م یگذرد و همه ی مرزها را در م ینوردد، و نسیم دل انگیز آن در فضای دورترین کشورهای اسلامی وزیدن آغاز کرده روح و روان مسلمانان جهان را شاداب می کند.
بهترین موعظه
علامه طباطبایی(ره):
بهترین موعظه،این آیه شریفهاست:
« الم یعلم بان الله یری »
آیا نمےدانید که خداشما را مےبیند !؟
داستان بشر حافی
روزي حضرت كاظم عليه السلام از در خانه (بشر حافي ) در بغداد مي گذشت كه صداي ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنيد .
ناگاه كنيزي از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود و بر كنار در خانه ريخت .
امام فرمود : اي كنيز صاحب اين خانه آزاد است يا بنده?
عرض كرد : آزاد است .
فرمودند : راست گفتي اگر بنده بود از مولاي خود مي ترسيد .
كنيز چون برگشت (بشر حافي ) بر سر سفره شراب بود و پرسيد : چرا دير آمدي ؟ كنيز جريان ملاقات را با امام نقل كرد .
بشر حافي با پاي برهنه بيرون دويد و خدمت آن حضرت رسيد و عذر خواست و اظهار شرمندگي نمود و از كار خود توبه كرد .
… ازآن روز به بعد بشر پا برهنه میگشت، مردم می پرسیدند تو چرا این گونه می گردی و بشر جوا ب می داد: آخر من موقع دیدار یارم پا برهنه بودم می خواهم با این کار، تا همیشه به یاد آن روز باشم. (حافی یعنی پابرهنه )
جامع السعادات ، 2/235
دراز کردن به سوی کتاب ها هم هتک احترام است
آیت الله محمد تقی آملی میفرماید:
من مدتها میدیدم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی السلام مینشینند، با خود میگفتم: «انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحهای روح مردگان را شاد کند، کارهای لازم تر هم هست که باید به آنها پرداخت!» این اشکال در دل من بود اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمیترین رفیق خود از شاگردان استاد.
مدتها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش میرفتم، تا آن که از نجف اشرف بر مراجعت به ایران عازم شدم ولیکن در مصلحت بودن این سفر، تردید داشتم.
این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود. شبی بود میخواستم بخوابم؛ در آن اتاقی که بودم، در تاقچه پائین پای من کتاب بود؛ کتابهای علمی و دینی. در وقت خواب، طبعا پای من به سوی کتابها کشیده میشد، با خود گفتم: برخیزم و جای خواب را تغییر دهم یا لزومی ندارد، چون کتابها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، و این، هتک حرمت کتاب نیست. بالاخره بنا بر آن گذاشتم که هتک حرمت نیست و خوابیدم.
صبح که به محضر استاد، مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم: فرمود:
«علیکم السلام! صلاح نیست شما به ایران بروید. و پا دراز کردن به سوی کتاب ها هم هتک احترام است.»
بی اختیار حول زده گفتم: «آقا! شما از کجا فهمیدهاید؟» فرمود: «از وادیالسلام فهمیدهام.»
هفت پند عرفانی
ﺷﺐ ﺑﺎﺵ : ﺩﺭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺧﻄﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎﺵ : ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﺑﺎﺵ : ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﯽ
ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ : ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ
ﺭﻭﺩﺑﺎﺵ : ﺩﺭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺩﺭﯾﺎﺑﺎﺵ : ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ : ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﯽ ..
ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻧﮑﻨﯿﺪ :
ﺍﻭﻝ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ… ﺩﻭﻡ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ ..…
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻥ
ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ ..!
ﭼﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﺯﻩ ﺑﺰﻧﯽ ﭼﻪ ﮐﻮﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺰﻧﯽ ﺷﮑﺴﺖ ﺑﺎ ﮐﻮﺯﻩ
ﺍﺳﺖ ..…
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ..!
«ﻗﺪﺭﺕ» ﺩﺭ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﻌﺎﯾﺐ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺍﺳﺖ …
پنج خصلت لازم زندگی
امام صادق علیه السلام فرمودند:
پنج خصلت است که هر کدام از آنها نباشد زندگی انسان ناقص، عقلش زائل و قلب او مشغول خواهد بود:
1.سلامتی بدن؛
2. امنیت؛
3. وسعت رزق؛
4.مونس موافق ( همسر؛ فرزند و دوست صالح و نیک )
5.پنجمین خصلت که جامع همه این صفات است، سهل گیری ( بی تکلف بودن و ساده زیستی و ترک تشریفات و چشم هم چشمی ها) می باشد.
بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۸۶.
صادقانه با خدا حرف بزن
مرحوم اسماعیل دولابی :
صادقانه با خدا حرف بزن
خدا صدق دارد. با خدا صادقانه حرف بزن،هرچه می خواهی بگو. خوب یا بد، هرچه هستی…
صادقانه خودت را به خدا عرضه کن و بگو خدایا هرچه هستم مال شما هستم.
دعا از آثار اجابت است:
اول اجابت است بعد دعا. دعایی که در عبد ظاهر می شود از آثار اجابتی است که قبلا شده است.
به وجود آمدن حالت دعا در عبد از آثار این است که خدا می خواهد آنچه را طلبش در عبد بوجود آمده است، به او بدهد.
رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: هنگامي كه خداوند بخواهد نيازهاي بنده اش را برآورد به او اذن و توفيق دعا كردن مي دهد.(2)
1_برگرفته از کتاب شهید محبت،رهنمود های حاج میرزا اسماعیل دولابی
2_ (ميزان الحكمه / حديث 5583)
اگر مالی مخلوط به حرام باشد تکلیف چیست؟
مالی که مخلوط به حرام می شود، چهار قسم می باشد:
الف: مقدار مال و صاحب مال معلوم است مثلا می داند یک میلیون تومان به صورت حرام با مال خودش مخلوط شده و صاحب آن مال حرام را هم می شناسد، در این صورت واجب است حق صاحب حق را از مال خودش بدهد.
ب: مقدار مال معلوم باشد ولی صاحب حق معلوم نباشد، در این صورت مال حرام را با اجازه حاکم شرع از طرف صاحب حق به فقیر مستحق صدقه بدهد.
ج: مقدار مال حرام مجهول باشد ولی صاحب مال معلوم باشد، در این صورت باید با صاحب مال مصالحه کند و رضایت او را بگیرد و یا حلالیت بگیرد.
د: قسم چهارم آن است که هم مقدار مال حرام مخلوط به حلال معلوم نباشد و هم صاحب مال معلم نباشد، به عبارت دیگر، مال حلال با مال حرام به طوري مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را از يكديگر تشخيص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هيچ كدام معلوم نباشد دراین قسم تکلیف آن است که یک پنجم مال را به مجتهد یا نماینده او بدهد و استفاده از چهار پنجم باقی مانده حلال می شود.
استفتا از سایت مراجع عظام
معرفت سیاسی
امام خامنه ای(حفظه الله) :
در جنگ بدر، دشمنان پیغمبر عدهشان چند برابر مسلمانها، سلاح و تجهیزاتشان چندین برابر مسلمانها، پول و امكاناتشان چندین برابر مسلمانها بود، اما مسلمانها پیروز شدند؛ چرا؟ مگر پیروزی به زور بازو نیست؟ به شمشیر نیست؟ به پول نیست؟ به اقتدار ظاهری نیست؟ نه، پیروزی به اینها نیست.
پیروزی وابستهی به یك اقتداری است كه آن اقتدار از پول و از امكان مادی و از سلاح اتمی حاصل نمیشود؛ از اعتقاد به شهادت، ایمان به ایثار، باور به اینكه انسان وقتی ایثار میكند، دارد با خدا معامله میكند، ناشی میشود. با این حساب اگر محاسبه كنیم - كه حساب درستی است - ملت ایران از همهی ملتهای دیگر قویتر است، باعظمتتر است.
نحوه انجام عمل
امام على (علیه السلام):
در پی سرعت عمل مباش، بلکه به دنبال خوب انجام دادن آن باش، زیرا مردم نمی پرسند در
چه مدت کار را به سرانجام رساند، بلکه از
کیفیت انجام آن می پرسند.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید
جهان بهسمت مقابله با صهیونیستها میرود
رهبرمعظم انقلاب(حفظه الله):
هرگز نباید از اهمّیّت حمایت سیاسی از مردم فلسطین غافل بود که در جهان امروز از اولویّت ویژهای برخوردار است.
ملّتهای مسلمان و آزادیخواه با هر سلیقه و روش، میتوانند در یک هدف گرد هم آیند و آن فلسطین و ضرورت تلاش برای آزادی آن است.
با پدیدار شدن نشانههای افول رژیم صهیونیستی و ضعفی که بر متّحدان اصلی آن بویژه ایالات متّحدهی آمریکا حاکم شده است، مشاهده میشود که اندک اندک، فضای جهانی نیز به سمت مقابله با اقدامات خصمانه و غیر قانونی و غیر انسانی رژیم صهیونیستی میل میکند، البتّه هنوز جامعهی جهانی و کشورهای منطقه نتوانستهاند به مسئولیّت خود در برابر این مسئلهی انسانی عمل کنند.
۹۵/۱۲/۳
آیا برزخیان آشنایان خود را ملاقات می کنند؟
شاید ابتدا به ذهن افراد نا آشنای به روایات، خطور کند که هر کس پس از مرگ، در عالمی به نام برزخ به سر می برد و در آن جا هیچ گونه اطلاعی از سایر برزخیان (دوستان و غیر دوستان) ندارد؛
بلکه در عالم بی خبری نگاهداری می شود تا قیامت برپا شود؛
ولی برخلاف چنین ادعایی از روایات معصومین علیهم السلام استفاده می شود که آنان در عالم برزخ یکدیگر را می شناسند و به دیدار یکدیگر نیز می روند.
در روایتی که حماد بن عثمان از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند، حضرت در جواب این سوال که آیا ارواح مومنان با یکدیگر ملاقات می کنند؟
فرمودند: بله، و از یکدیگر سوال می کنند و یکدیگر را می شناسند و هنگامی که او (یکی از آن ها) را دیدی، می گویی فلانی است.
سید هاشم حسینی بحرانی، تفسیر برهان، ج 6، ص 234.
رستگاری...
جبرئیل خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض نمود که هر کس از امت تو شش چیز را شعار خود سازد رستگار می شود و از جهنم محفوظ می ماند.
۱. در شروع هر کاری “بسم الله الرحمن الرحیم” بگوید.
۲. در هر نعمتی “الحمدلله” بگوید.
۳. در هر کاری که می خواهد بکند “ان شاء الله” بگوید.
۴. در هر معصیتی “استغفر الله بگوید.
۵. در هر مصیبتی که بر او وارد شود “انا لله و انا الیه راجعون” بگوید.
۶. ذکر غالب آنها “لا اله الا الله” باشد.
منبع: کشکول منتظری یزدی
توصیہ هاے غذایے و درمانے آیت اللہ بهجت(رحمہ اللہ علیه):
آیت اللہ العظمے بهجت سہ غذا را بہ عنوان موادے ڪہ هم جنبۂ غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفے مےڪنند و در این بارہ مےگویند:
خرما، شیر، ماست، زیت جامع بین غذا و دواست؛ در بسیارے از موارد انسان بہ غذایے میل دارد، ولے مظنون است ڪہ مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ است.
«خرما، علاج سرطان»
آیت اللہ العظمے بهجت گفتہ اند: تعجب است ڪہ با این همہ پیشرفت هاے علمے و طبّے هنوز نتوانستہ اند سرطان را علاج و یا از آن جلوگیرے ڪنند و یا این ڪہ بفهمند از چہ حاصل مےشود، مےگویند: عراق و مناطقے ڪہ نخلستان دارد و خرماخیز است، مبتلایان بہ سرطان خیلے ڪم و نادر هستند. یڪے از اطبّاء مدّعے بود ڪہ دارویے ڪشف ڪردہ است ڪہ مےتواند سرطان را درمان ڪند و گفتہ است ڪہ آن را از (قانون) شیخ ابن سینا برگرفتہ و عمدۂ اجزاے آن شیرہ خرماست
«ضرر غذاے سرخ ڪرده»
در بسیارے از اوقات، ممڪن است براے غذاهایے ڪہ دوست داریم، خواصّے بتراشیم و از ضررهاے آن غفلت ڪنیم؛ مانند غذاهاے سرخ ڪردنے
گاهے هم برخے غذاها را با وجود این ڪہ خواص مفیدے دارند، بہ دلیل این ڪہ لذیذ نیستند، رها مےڪنیم.
مرحوم آیت اللہ العظمے بهجت مے گویند:
ما غذاهاے لذیذ را خوب و مفید و غذاهاے غیر لذیذ را بد مےدانیم در حالے ڪہ چہ بسا غذاهایے ڪہ با روغن سرخ شدہ مضرّ باشند ولے غذاے آب پز نظیر آب گوشت مفید باشد.
«رعایت نظم در غذا خوردن و خوابیدن»
آیت اللہ بهجت مےفرمایند:
اخلال در نظم خوردن غذاو هضم آن، و نیز اخلال در نظم خواب و دیگر ڪارها، موجب تأخیر تأثیر در آن ها است؛ لذا دربارہ رسول اللہ صلے اللہ علیہ و آلہ و سلم آمدہ است:
(ڪانَ إدامُهُ الْجوعَ)
جوع و گرسنگے، خوراڪ و غذاے ایشان بود.
آرے قرآن و عترت “علیهم السلام” دنیاے ما را نیز تأمین ڪردہ اند. تا گرسنہ نشدید نخورید، پیش از سیر شدن، از غذا دست بردارید
«درمان دیابت»
دربارہ درمان بیمارے قند (دیابت) پرسش هایے از مرحوم آیت اللہ العظمے بهجت شدہ است، ڪہ ایشان این پاسخ ها را در سہ جاے مختلف گفتہ اند:
شاید باید زیاد بہ مسافرت بروے و ورزش ڪنے.
در پاسخ جوانے ڪہ همین بیمارے را داشت: «بین الطلوعین در هواے آزاد قدم بزنید.
هندوانہ ابوجهل (حنظل) بخورید، البتہ بسیار ڪم، زیرا بسیار بد مزہ است.
هر گناه صغیره بسبب یکی از این پنج چیز کبیره میشود.
اول اصرار بر آن کردن
دوم حقیر شمردن گناهی که نزد خدا عظیم است.
روایت وارد شده که مؤمن هر گناهی را که کرده، آنرا مانند کوهی میبیند که بر بالای سرش باشد و میترسد که بر سرش بیوفتد.
ولی منافق گناه را مثل مگسی میبیند که بر بینی اش نشیند و آن را بپراند.
سوم شاد بودن به انجام گناه و قدرت گرفتن به انجام آن.
مثل اینکه مسلمانی را ایذایی رساند و بگوید :دیدید چگونه او را رسوا کردم.
چهارم گناهی را انجام دهد وبدون دلیل شرعی آن گناه را اظهار کند در نزد کسی که مطلع نیست.
پنجم شخص گنهکار کسی باشد که مردم به او اعتماد داشته باشند و از او پیروی کنند و او گناه صغیره کند در حالیکه مردم مطلع شوند.و وقع گناه در نظر مردم کم دیده شودمثل اینکه شخص عالمی کسی را مسخره کند و امثال آن.
معراج السعاده/ملا احمد نراقی
مسبحی که 200بارنهج البلاغه راخوانده
جرج جرداق مسیحی 200 بار نهج البلاغه را خوانده است
خود جرج جرداق میگوید:
یک روز در یک همایش فرهنگی ،یکی از دوستان مسلمانم کتابی به من هدیه داد و گفت این کتاب نوشته های یکی از امامان ماست.
جرج میگوید :از او پرسیدم این کتاب مربوط به چه زمانی است؟دوست مسلمانم گفت:1400سال پیش حدودا،نوشته شده.
جرج میگوید با خودم گفتم مطالب1400سال پیش به چه درد ما می خورد،اما به رسم احترام و با خوشرویی این هدیه را گرفتم و به
منزل بردم.
یک روز از روی بی حوصلگی کتاب نهج البلاغ را ورق زدم و نگاهی گذرا به مطالب کتاب انداختم.
یک مطلبی خواندم که نظرم را جلب کرد:اینکه ماده اولیه همه کائنات و موجودات عالم از آب است.
اهمیتی ندادم وکتاب را کناری گذاشتم و دیگر سراغش نرفتم تا اینکه یک سال بعد در کنفرانسی بین المللی شرکت
کردم که دانشمندان، جدیدترین یافته های علمی خود را بیان میکردند.
یکی از دانشمندان در مقاله علمی اش این نکته را گفت که تحقیقات علمی نشان می دهد که ماده تشکیل دهنده همه موجودات را
آب تشکیل میدهد.
جرج جرداق میگوید با شنیدن این مطلب به یاد آن جمله نهج البلاغه افتادم و بعد از بازگشت فورا به سراغ آن رفتم و شروع
کردم به خواندن مطالب آن و بسیار تاسف خوردم که چرا از اهمیت این کتاب غافل بودم..
هربار که این کتاب را میخواندم نگرشها و یافته ها و افقهای جدیدی از علوم مختلف برایم آشکار میشد.
جرج جرداق تا آخر عمرش موفق شد 200 بار نهج البلاغه رابخواند.
اما ما مسلمانها تاکنون چند بار نهج البلاغه را خوانده ایم؟
یکبار؟ یک خطبه؟
آیا مولایمان را خوب میشناسیم؟
پشت جلد كتاب جرج جرداق مسيحى چنین نوشته است:
” اى على !
اگر بگويم تو از مسيح بالاترى ،
دينم نمى پذيرد . !
اگر بگويم او از تو بالاتر است ،
وجدانم نمى پذيرد. !
نمى گويم تو خدا هستى …!
پس خودت بگو به ما اى على:
تو كيستى…؟!
ثروتمند زندگی کنیم به جای آنکه ثروتمند بمیریم
چارلی چاپلین میگوید:
با پدرم رفتم سیرك توی صف خرید بلیط یه زن وشوهر با چهار بچشون جلوی ما بودند
كه با هیجان زیادی در مورد شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند،صحبت می کردند…
وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه، قیمت بلیط ها را بهشون اعلام کرد.
ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت معلوم بود که مرد پول کافی نداشت و نمیدانست چه بکند و به بچه هایی که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند چه بگوید
ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس صد دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت.
سپس خم شد و پول را از زمین برداشت، به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد! مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که بهت زده به پدرم نگاه میكرد گفت: متشکرم آقا.
مرد شریفی بود ولی در آن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد…
بعد از این که بچه ها به همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند، من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخارکردم
آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم نرفته بودم!!!
ثروتمند زندگی کنیم به جای آنکه ثروتمند بمیریم.