تلنگر....
یادمان باشدکه: “حق الناس ” همیشه پول نیست!
گاهی “دل” است
دلی که:
باید بدست می آوردیم ونیاوردیم!
دلی که:
شکستیم و رهاکردیم!
دلهای غمگینی که…
بی تفاوت از کنارشان گذشتیم!
خدا…ازهرچه بگذرد
ازحق الناس نمی گذرد!!! حواسمان باشد…
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩﮔﺮﻓﺖ
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ!
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!
با “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!
ﺑﺎ “ﺯباﻥ” ﻣﯿﺸود جدایی انداخت!
با “زبان” میشود آتش زد!
با “زبان” میشود آتش راخاموش کرد!
حواسمان به دلهایمان باشد: “آلوده اش نکنیم”
هر مکلف همانطورکه باید نماز بخواند، همانطور باید سرنوشت خودش را تعیین کند.
امام خمینی(ره):
چنانچه سستی بکنید کسانی که میخواهند این کشور را به باد فنا بدهند، ممکن است پیروزبشوند
هر مکلف همانطورکه باید نماز بخواند، همانطور باید سرنوشت خودش را تعیین کند.
معیارهای نامزد اصلح از دیدگاه مقام معظم رهبری
سوال:
به نظر معظم له معیارهای نامزد اصلح چه مواردی است؟
پاسخ: با وجود شرایط قانونی، اهم معیارهای اصلح به شرح زیر است:
_ تدین
_ تعهد و خوشنامی؛
_ وفاداری به انقلاب و ایستادگی در راه آن؛
_ عزم و اراده و نفوذ ناپذیری در مقابل دشمن و افراد ناصالح؛
_ دارای برنامه و کفایت لازم؛
_مرعوب نشدن در مقابل دشمنان؛
_ ساده زیستی و دوری خود و بستگان از اشرافی¬گری؛
_ مردمی و آشنا به درد مردم، خدمتگزاری؛
_ اعتقاد واقعی به راه امام راحل(ره)؛
_ تقید به مسائل اخلاقی، نظیر؛ پرهیز از معامله¬گری، رشوه و توصیه پذیری، توجه به منافع طبقات برخودار جامعه؛
_ تثبیت مواضع عزت آفرین، صحیح، عاقلانه و حکیمانه انقلاب و نظام؛
_ پرهیز از اسراف یا هزینه از بیت المال یا اموال شبهه ناک در تبلیغات و غیر آن؛
_ پرهیز از طرح اموری که در اختیار آنها نیست؛
_ شناخت اولویتها و فوریتهای نظام و مردم و پرداختن به آنها.
سایت مقام معظم رهبری، بخش احکام مناسبتی، احکام ویژه انتخابات
جرعه ای از کلام شهید
شهید حسین ترک:
اسلام آدم بیتفاوت و کنارهگیر از مسائل سیاسی نمیخواهد، حضور در انتخابات یعنی راه سعادت را انتخاب کردن و دنبال وسوسههای شیطان نرفتن…
حبیب بر حبیب
ذوالنون مصری گفت در بلاد شام سیر می کردم.
به روستایی رسیدم و ناگاه تنی چند از اهل آن روستا را دیدم.
وقتی به آنان نزدیک شدم، بنده سیاهی را دیدم که مردم دور او را گرفته و به او می خندیدند.
آن بنده سیاه به من نگاه کرد و گفت ای ذوالنون، قدر خدا را بشناس و بر خدا منت نگذار که حبیب بر حبیب منت نمی نهد.
سپس به آسمان نگریست و گفت ای نهایت همت عارفان، اگر تو را شناخته ام از مواهب تو بوده و اگر سپاست گفته ام از نعمت تو بوده است.
از حال او پرسیدم.
گفتند دیوانه ای است که هر چهل روز یک بار غذا می خورد و با مردم آمیزش ندارد و با کسی صحبت نمی کند.
بحرالمعارف، جلد 2، صفحه 365
میزان ارزش انسان
علامه جعفری(ره) :
اگرمیخواهیدبدانیدیک انسان چقدرارزش دارد ببینیدبه چه چیزی علاقه داردوبه چه چیزی عشق می ورزد
کسی که عشقش ماشینش است،ارزشش به همان میزان استاماکسی که عشقش خداست.
ارزشش اندازه خداست.
اهمیت و پاداش بلند کردن کاغذ مزین به نام الله
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
هر كس كاغذى را كه روى آن "بسم اللّه الرحمن الرحيم”نوشته شده است از روى زمين بردارد و اين كار براى بزرگداشت خداوند و جلوگيرى از اهانت به نام او باشد،نزد خداوند از صديقين به شمار مى رود و از بار گناه پدر و مادرش برداشته خواهد شد، حتى اگر مشرك باشند.
تنبيه الخواطر و نزهة النواظر، ج ۱ ص ۳۲
اهمیت دعا برای فرج
امام صادق عليه السلام :
خداوند ۱۷۰ سال ظهور منجی بنی اسرائیل را به خاطر دعا و تضرع دسته جمعی آنها جلو انداخت و مابقیِ غیبت منجی آنها را که حضرت موسی و هارون علیهماالسلام بودند را بر آنها بخشید .
سپس حضرت فرمودند :
شما شیعیان هم اگر مانند بنی اسرائیل با ضجه و گریه ؛ دعای همگانی کنید خداوند فرج ما را خواهد رساند . اما اگر چنین نکنید این سختی ، به نهایت مدّتش خواهد رسید .
بحارالانوار ،ج۵۲ ، ص۱۳۱
محبت الهى"
همنشينى و نشست و برخاست با دوستان خدا، اثر عجيبى در محبت الهى دارد. کيميايى است.
وقتى انسان در حضور روح عاشق آنها قرار مى گيرد، اين گرماى محبت الهى را در خودش حس مى کند. وقتى شما با يک مؤمن حقيقى مى نشينيد، در کنار آن، گرماى ايمان او به شما تسرى پيدا مى کند. در قلب خودتان مى توانيد آن را پيدا کنيد.
حلاوت ايمان را انسان مى تواند در همنشينى با دوستان خدا بدست آورد.
برگرفته از مجموعه کلیدهای خوشبختی
کتابی که به امر حضرت ولی عصر "علیه السلام" نوشته شد!
شیخ صدوق مینویسد:
مسافرتی به خراسان كردم و وارد نیشابور شدم و دیدم كه شیعیان آنجا در مورد غیبت حضرت مهدی “عج الله تعالی فرجه الشریف” به شك و شبهه افتاده و از طریق حق عدول نموده و به عقاید فاسد گرایش نمودهاند.
برای ارشاد آنان كوشش بسیاری كردم و اخباری كه از پیامبر و ائمه طاهرین “صلوات الله علیهم اجمعین” وارد شده بر ایشان نقل نمودم.
هنگامی كه به قم بازگشتم، شخصی از بُخارا كه صاحب علم و فضل بود بر ما وارد شد.
او جناب ابو سعید محمد بن حسن بن محمد بن علی بن احمد بن علی قمی بود، من كه از قبل مشتاق دیدار او بودم، از حضور او بسیار خوشحال شدم،
زیرا او صاحب رای محكم و فردی عالم بود و پدرم از جد او محمد بن علی بن احمد “قدس الله” بسیار توصیف میكرد و از فضل و علم و زهد و عبادت خود او نیز تعریف مینمود.
روزی ابوسعید گفت: در بخارا، یكی از بزرگان فلاسفه و منطق، در موضوع “فصاحت حجت خدا” و “طول غیبت” و “انقطاع اخبار” آن بزرگوار، صحبت كرد و مرا به تحیر و تعجب انداخت.
من (شیخ صدوق) اخباری (احادیث) را كه پاسخگوی شبهات در مورد غیبت حضرت خاتم الاوصیأ بود، ذكر نمودم و او با دانستن حقایق، از شك و دودلی بیرون آمد و به این وسیله برای او تسكینی حاصل شد و خواهش كرد كه در این موضوع كتابی بنویسم.
برای اجابت خواهش وی، با كمال ادب قبول كرده و وعده دادم: اگر خداوند توفیق بازگشت به وطن خود یعنی شهر ری را عنایت فرمود، كتابی را درباره پاسخگویی به این شبهات، می نویسم.
شبی درباره اعتقادات و ایمان و آینده فرزندان خود فكر میكردم كه بعد از من چه خواهند كرد و چه بر ایشان خواهد رسید؛
در این فكر بودم كه به خواب رفتم. در عالم رویا دیدم در اطراف كعبه طواف میكنم. و در طواف هفتم، میگفتم:الهی امانتی ادیتها و میثاقی تعاهدته لتشهد لی بالموافاة.
آنگاه آقایم امام عصر حضرت صاحب الزمان “علیه السلام” را زیارت كردم كه در خانه كعبه ایستاده است.
نزدیك آن بزرگوار آمدم و سلام كردم. جواب دادند و فرمودند: چرا كتابی درباره غیبت نمی نویسی تا آنچه قصد توست كفایت كند؟ عرض كردم: یا بن رسول الله! كتابی درباره غیبت نوشتهام.
فرمودند: به اینگونه نمیگویم، بلكه امر مینمایم، كتابی در غیبتهای انبیأ بنویس.
آنگاه بیدار شدم و شروع به تالیف كتاب “اكمال الدین و اتمام النعمة” برای امتثال امر ولی الله “علیه السلام” نمودم.
اكمالالدین، ج۱، ص ۳ - ۴
نشانه های حسود
امام صادق عليه السلام:
قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَ لِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَغتابُ إِذا غابَ وَ يَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَ يَشمَتُ بِالمُصيبَةِ؛
لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است:
۱.پشت سر غيبت مى كند،
۲.روبه رو تملّق و چاپلوسی مى کند و
۳.از گرفتارى ديگران شاد مى شود!
خصال ص 121 ، ح 113
کلمات قصار از علامه طباطبایی رحمة الله علیه
*گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب میاندازد.
*درس اخلاق، گفتنی نیست، عمل کردنی است.
* علامه در اواخر عمر مبارکشان دائم میفرمودند: توجه! توجه! و این، فراتر از «تذکر» و «تفکر» است.
* بشر باید عاطفه داشته باشد کسی که عاطفه ندارد، یعنی با قرآن دوست نیست!
* رفتن به قبرستان در سازندگی انسان مؤثر است.
*علامه حسن زاده آملی می فرمایند: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی، تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم،
فرمود: «دعای سحر حضرت امام باقر علیهالسلام را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست.
اگر بهشت شیرین است، بهشتآفرین شیرینتر
* حالات مرحوم علامه در اواخر عمر، دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و مانند استاد خود، مرحوم آیة الله قاضی این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟!
شفای بیماری ...
آیت الله بهجت می فرمودند:
این کارها را به این نیّت که اگر مردن بیمار، حتمی نیست، به وسیله این ها شفا یابد، انجام دهید:
1. مقدار کمی از خاک پاک مدفن سیّدالشهدا علیه السّلام را در آب زمزم مخلوط کرده و هفتاد مرتبه سوره «حمد» بر آن بخوانید و در نوبت های متعدد، هر روز به بیمار بخورانید، تا زمانی که شفا یابد.
2. به فقیران «متعدد» صدقه بدهید، گرچه صدقه ای که به هر کدام میدهید، کم باشد.
3. روزی هفت بار سوره «حمد» را به نیّت شفای او بخوانید.
4. هر کس نزد بیمار میرود، برای شفایش سوره «حمد» بخواند.
5. بیمار را به مشاهد مشرَّف (مزار معصومان علیه السّلام و …) ببرید و اگر نمی تواند، همین طور نیّت و توجّه کند که به آن مشاهد رفته و زیارت کند، و همین که نیّت شفا یافتن به آن زیارتگاه برود، کافی است.
6. در حضور بیمار، مرثیه بخوانید به طوری که او منقلب و متأثر شود.
7. حدیث کساء را (مکرَّراً) برای شفای او بخوانید. (و هنگام خواندن در مجلسی که این حدیث را میخوانید، عود روشن کنید.)
عرفان و عبادت، صـــــ ۳۹۲
فیضـے از ورای سـڪـــــوت
جرعه ای از کلام شهید
شهیدحسن باقری:
بدانید هر رای که شما بهصندوق می ریزید مشت محکمیاست که به دهان ضد انقلاب واربابان آمریکایی میزنید و یک قدماو را وادار به عقب نشینی میکنید.
حکم عدم شرکت در انتخابات به دلیل نشناختن اصلح
سوال: اگر اصلح را نشناسیم وظیفه چیست؟ از طرفی اگر تحقیق کنیم و به شخص اصلح نرسیم می توانیم در انتخابات شرکت نکنیم؟
پاسخ:
در تشخیص فرد اصلح می توانید از کسانی که به لحاظ دین تعهد و بصیرت مورد اعتمادند، کمک بگیرید و در هر صورت شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی است.
سایت مقام معظم رهبری، بخش احکام مناسبتی، احکام ویژه انتخابات
چهار درس بزرگ از صبر
پیامبر ص فرمودند: صبر چهار شاخه دارد:
1. شوق 2. ترس 3. زهد 4. انتظار
شوق: هر كس شوق بهشت داشته باشد، از هوا و هوس دست میكشد؛
پس کسی که به دنبال هوا و هوس است، شوقی به بهشت ندارد.
ترس: هر كس از آتش بترس ترسد، از حرامها خود را نگه می دارد؛
پس کسی که از حرام خود را نگه نمیدارد، او از آتش خدا نمیترسد.
زهد: هر كس به دنيا بی اعتنا باشد، گرفتاریها را به چيزی نگيرد؛
بنابراین کسی که به دنیا بیاعتنا باشد، آرامترین انسان زمین است.
انتظار: هر كس منتظر مرگ باشد، در كارهای خير بكوشد؛
بنابراین برای آمادگی برای مرگ، باید تا میتوان کار خیر کرد.
كنزالعمال، ج1، ص285، ح1388
بشارت امام رضا علیه السلام به ظهور
شیعیان باید آهستهآهسته با مفهوم غیبت امام آشنا میشدند.
حتی برای بسیاری از شیعیان، غایب شدن یک امام و چگونگی برخورداری از نعمت امامت در دوران غیبت چندان روشن نبود.
امام هشتم نیز از فرصت های مختلف برای معرفی جایگاه امامت سود جستند و گاهی نیز بشارت تولد امام مهدی(عج) و همچنین ویژگی های ایشان را برای برخی از شیعیان درجه یک بیان میداشتند. ایشان بدینسان مردم را برای عصر غیبت آماده میساختند.
دعبل خزاعی، از شاعران شیعی، دربارۀ قائم آل محمد بدون اینکه اطلاعات چندانی در این باره داشته باشد این ابیات را سروده بود:
خروج امام لا محالة خارج یقوم علی اسم الله و البرکات
یمیّز فینا کلّ حقّ و باطل ویجزی علی النعماء و النقمات
امام رضا علیه السلام، پس از شنیدن این ابیات، بهشدت گریست، و پس از لحظاتی سر خود را بالا آورد و به دعبل فرمود:
اى خزاعى! روحالقدس از زبان تو این دو بیت را سرود و سخن گفت. آیا میدانى آن امام كیست و در چه زمانى قیام مىكند؟
دعبل جواب داد: خیر اى سرورم، جز اینكه شنیدهام امامى از شما خاندان خروج میكند و روى زمین را از فساد، پاک و جهان را پر از عدل و داد میکند.
حضرت فرمود:
اى دعبل! امام پس از من فرزندم محمّد است، و پس از محمّد پسرش علىّ و پس از وى فرزندش حسن و فرزند او حجّت قائم است كه در زمان غیبتش انتظار او را كشند و در زمان حضور و ظهورش بر همۀ جهانیان مطاع و فرمانده باشد، و اگر از روزگار باقى نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانى میكند تا او خارج شود و روى زمین را پر از عدل و داد كند، همچنان كه پر از ظلم و جور شده است، و امّا كى و در چه وقت این واقعه روى خواهد داد؟ این مانند خبر دادن به وقت قیامت است.
عيون اخبار الرضا ع ج2، ص656 ح35.
سه صافي
شخصي نزد سقراط رفت و گفت: گوش کن! مي خواهم چيزي برايت تعريف کنم.
دوستي به تازگي در مورد تو مي گفت….
سقراط حرف او را قطع کرد و گفت:
- قبل از اينکه تعريف کني، بگو آيا حرفت را از ميان سه صافي گذرانده اي يانه؟
- کدام سه صافي؟
- اول از ميان صافي واقعيت. آيامطمئني چيزي که تعريف مي کني واقعيت دارد؟
-نه. من فقط آن را شنيده ام. شخصي آن را برايم تعريف کرده است.
- سقراط سري تکان داد و گفت: پس حتما آن را از ميان صافي دوم يعني خوشحالی گذرانده اي. مسلما چيزي که مي خواهي تعريف کني، حتي اگر واقعيت نداشته باشد، باعث خوشحالي ام مي شود.
- دوست عزيز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.
- بسيار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمي کند، حتما از صافي سوم، يعني فايده، رد شده است. آيا چيزي که مي خواهي تعريف کني، برايم مفيد است و به دردم مي خورد؟
- نه، به هيچ وجه!
سقراط گفت: پس اگر اين حرف، نه واقعيت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفيد، آن را پيش خود نگهدار و سعي کن خودت هم زود فراموشش کني