تامدیران اصلاح نشوند اصلاح عمومی رخ نمیدهد…
امام راحل(رحمة اللّه عليه):
تمام گرفتاریهایی که برای ملّتها هست برای این است که تزکیه در کار نبوده است. چنانچه سران قوم، آنهایی که کشور را اداره میکنند، تزکیه شده بودند، نفسشان تزکیه شده بود، تربیت شده بود، این گرفتاریها برای ملت ما پیش نمیآمد.
منشأ تمام این گرفتاریها، در همه جا، این است که آنهایی که متکفّل امور ملّت هستند تزکیه نشدهاند. یک نفر آدمی که تزکیه نشده، سلطه بر یک ملّت پیدا بکند، این همه گرفتاریهایی که در طول پنجاه و چند سال برای ملت ما پیش آمد، این همه گرفتاریها را ایجاد میکند.
آن کسی که به یک ملّتی سلطه دارد، به یک ملّتی حکومت دارد، این چنانچه عدالتپرور باشد، دستگاه او عدالتپرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرایش پیدا میکنند؛ تمام اداراتی که تابع آن مملکت است، تابع آن حکومت است، خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا میکند. عدالت گسترده میشود!
لهذا از حکومتها سرچشمه میگیرد مفاسد و سرچشمه میگیرد مصالح. حکومتِ عدل، تمام مصالح کشور را تامین میکند به اندازه قدرت. و حکومت ظلم، تمام بدبختیها را برای یک ملّتی ایجاد میکند. لهذا در آیه شریفه تزکیه را مقدّم ذکر کردهاند بر «تعلیم» کتاب و حکمت، بلکه تعلیم کتاب و حکمت مقدمه تزکیه است.
۱۳۵۸/۴/۲6
بهترین زنان
امام علی(علیه السلام) :
بهترین زنان شما، زنى است که فروتن و آرام و فرمانبردار شوهرش باشد،اگر همسرش خشمگین شد پلک برهم نگذارد تا او راضى شود،چنین زنى کارگزارى از کارگزاران الهى است.
ترجمه فروع کافی، ج6، ص96
چه کسی جان حضرت عزرائیل را میگیرد؟
طبق روایت معتبری که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است به هنگام فرارسیدن روز قیامت خداوند به اسرافیل دستور میدهد که در صور بدمد،
وقتی اسرافیل دستور الهی را اجرا نموده و در صور میدمد ناگهان صدای هولناکی از آن به سوی زمین برمی خیزد، آن صدا به اندازهای ترسناک است که تمام موجوداتی که روی زمین هستند از جن و انس گرفته تا شیاطین خبیث، همه و همه در اثر آن غش کرده و میمیرند. سپس عالم را سکوتی هولناک فرا میگیرد..
در ادامه همین روایت امام چهارم میفرماید:
سپس خداوند به عزرائیل میفرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی ماندهاند؟
فرشتهی مرگ میگوید: «أنت الحی الذی لا یموت» شما که هیچ گاه نمیمیری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من.
خداوند به عزرائیل دستور میدهد که روح آن سه فرشتهی مقرّب درگاهش را قبض کند.
سپس خداوند به او میگوید: چه کسی زنده مانده است؟ عزرائیل جواب میدهد: بندهی ضعیف و مسکین تو عزرائیل
در این هنگام از طرف خدا خطاب میرسد: بمیر ای ملک الموت.
عزرائیل صیحه ای میزند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ خود میشنیدند در اثر آن میمردند.
وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار میشود، میگوید: اگر میدانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است، همانا در این باره با مؤمنین مدارا میکردم.
در این هنگام خداوند خطاب میکند:
ای دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان؟ کجایند ستمگران و فرزندانشان؟ کجایند ثروت اندوزانی که حقوق واجب خود را ادا نکردند؟
امروز پادشاهی عالم از آن کیست؟ هیچ کس پاسخ نمیگوید. آنگاه خداوند خود میفرماید: (لله الواحد القهار) پادشاهی از آن خداوند یگانه و قهار است.
ارشاد القلوب إلی الصواب، نوشته دیلمی، ج1، ص54
قرآن بخوانیم (نامه محبوب)
امام خمینی رحمةالله علیه:
فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو، اگرچه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب باز كن و تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثر ندارد كه اين وسوسة شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامة محبوبْ محبوب است اگرچه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با اين انگيزه، حبّ محبوب كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است به سجده رويم، از عهده بر نيامدهايم!
عمل به وصیت در مورد محل دفن
سوال:
اگر کسی وصیت کند در جای غیر از وطن دفن بشه آیا عمل به وصیت واجب است؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای: اگر عمل به وصيت مقدور و غير حرجي باشد بايد به آن عمل شود.
آیت الله مکارم شیرازی: هرگاه کسی وصیت کند بدن او را در جای معینی دفن کنندلازم است طبق وصیت عمل کنند وچنانچه در جای دیگری دفن شود جایز نیست قبر او را نبش کنند و به جای مورد وصیت انتقال دهند..
آیت الله سیستانی: بر وصي واجب است
آیت الله زنجانی: بله واجب است البته اگر بار مالی داشته باشد از ثلث ماترک میت هزینه می شود.
آیت الله فاضل: اگر کسی وصیت کند که بعد از مرگ او را درمکان خاصی غیر از شهر وطنش دفن کند درصورتی که جایی که وصیت کرده شرعا ممنوع نباشد و برای ورثه هم بردن به آنجا برای دفن ممکن باشد واجب است در جایی که وصیت کرده، میّت را دفن کند.
استفتا از سایت مراجع عظام
شوخی احمد با احمد
درعملیات بیتالمقدس، دو « احمد» داشتیم کہ فرمانده بودند و صدای آنها از شبکههای بیسیم مرتب شنیده میشد. «احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسولالله و «احمد کاظمی» فرمانده لشگر نجف اشرف. در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شڪستن خطوط دشمن، فرماندههان و رزمندگان از لهجههای آنها متوجه می شدند کہ این «احمد» ڪدام «احمد» است.
اما جالبتر زمانے بود کہ دو «احمد» با هم ڪار داشتند. در مرحلهی دوم عملیات کہ بچههای لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهے عراق درگیری سختی داشتند و کارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم ڪشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت: احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد.
او سه احمـد اول را کہ یعنی متوسلیـان، با لهجهی تهرانے میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی کہ صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد. یادشان بخیر:
احمَد احمَد، احمَد احمِد، احمَد احمِد
شهید احمد کاظمی
جاویدالاثر احمدمتوسلیان
گناهان جنسی خط قرمز خداوند است...
کسی که زنا کند، خداوند سیصد هزار در از جهنم در قبرش می گشاید که مارها، عقرب ها و شعله های آتش از آن خارج می شود؛ او تا روز قیامت می سوزد؛
مردم از بوی بد فرج او آزار می بینند و او را تا روز قیامت به همین خصوصیت می شناسند تا زمانی که دستور برسد او را به جهنم ببرید. و اهل محشر با وجود عذاب های سختی که خود دارند از آن اذیت می شوند
کسی که از پشت زنی به حرام با او نزدیکی کند یا با پسر بچه یا مردی نزدیکی کند، خدای متعال در روز قیامت او را بدبوتر از مردار محشور می نماید
که مردم از بوی او اذیت می شوند تا زمانی که او را به جهنم ببرند.
و خداوند به هیچ وجه عذاب را از او برطرف نمی کند و نیز عمل او را نابود کرده و او را در تابوتی که با میخ های آهنین بسته شده است، می گذارند
و با سنگ های پهن آنقدر روی آن تابوت می زنند که میخ های آن به بدنش فرو رود و اگر چهارصد امت گرفتار گوشه ای از گوشه های این عذاب شوند، بدون شک همه آنها می میرند و او از کسانی است که سخت ترین عذاب ها را دارند.
و کسی که چشمانش را از نگاه حرام به زنی پر کند، خداوند در روز قیامت چشمانش را با میخ های آتشین و آتش پر می نماید و تا زمانی که خداوند بین مردم حکم می نماید به این حالت خواهد بود آن گاه دستور می رسد او را به جهنم ببرید.
توبه قبل از دیدن نشانه های مرگ و عذاب خداوند قبول است (سوره نسا)
خداوند بسیار مهربان است و همه گناهان را درصورت توبه می بخشد (سوره زمر آیه 53 )
منبع :
ثواب الاعمال (ترجمه آقای ابراهیم محدث بندرریگی، با اندکی تخلیص، ص 599).
اوشو کیست؟
آنجا که منافع جناح حرف اول را بزند، حقوق بسیاری پایمال میشود...
آنجا که منافع جناح حرف اول را بزند، حقوق بسیاری پایمال میشود.آن هم حق دانشجویانی نخبه، فعال و با استعداد..
رهبر فرزانه انقلاب:
«این سمّ برای محیط علمی است که بایستی با آرامش کار خودش را دنبال بکند. این سم را متأسّفانه افرادی بر اساس همان پایههای بینش فکریِ مبنی بر سیاسیکاری و سیاستبازی به کام دانشگاه کشور ریختند؛ چرا؟ علاوه بر اینکه ظلم هم شد -به خیلیها ظلم شد- هم خلاف قانون بود این کار، هم خلاف تدبیر بود این کار، هم خلاف اخلاق بود؛ آنوقت مدام دم از اخلاق هم میزنند. توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند!این کار اخلاقی بود؟ حاشیهسازی نشود. نگذارید محیط آموزش عالی اسیر حواشی بشود.»
سزای خیانت درامانت
بیهقی از عبدالحمید بن محمود نقل می کند که نزد ابن عباس بودیم که مردی آمد و گفت: به حج می آمدیم که در محلی به نام صفاح یکی از همراهان ما از دنیا رفت، برایش قبری کندیم، که دفنش کنیم، دیدیم مار سیاهی لحد را پر کرد، قبر دیگری که کندیم باز دیدیم مار آن قبر را پر کرده، قبر سوم کندیم باز مار در آن نمایان شد، جنازه ای را بی دفن گذاشته پیش تو برای چاره جویی آمدیم.
ابن عباس گفت: آن مار عمل اوست، بروید او را در یک طرف قبر بگذارید، اگر تمام زمین را بکنید مار در آن خواهد بود برگشته و او را در یکی از قبرها انداختیم، چون از سفر برگشتیم پیش همسرش رفته و خبر مرگ او را داده و از کارهای شخص مرده سوال کردیم، زن می گفت: او آرد می فروخت، غذای خانواده خود را از خالص آن بر می داشت، سپس به مقداری که بر می داشت کاه و نی خرد کرده قاطی نموده، می فروخت.
قصه های اسلامی و تکه های تاریخی، ص 47
موقع عصبانیت این کارها را بکنید
آیت الله بروجردی نذر کرد که اگر یک وقت عصبانی شدم یکسال روزه بگیرم. چون ایشان عصبانی می شد. سیدها نوعا جوشی هستند و گاهی عصبانی می شوند.
یک وقت آیت الله بروجردی عصبانی شده بود، با عصا دنبال خادمش حاج احمد کرده بود. بعد دید که بد است برای یک مرجع اینجور عصبانیت، بد است که بخواهد با عصا نوکرش را بزند، به همین خاطر نذر کرد که یک سال روزه بگیرد.
اتفاقا از دستش در رفت و در یک مورد گفته اند که عصبانی شد و یک سال روزه گرفت. آقای بروجردی یک سال روزه گرفت برای عصبانیت.
هر وقت عصبانی شُدید فورا یک مقدار آب به صورتتان بزنید. یک چیز هم یادتان می دهم هروقت عصبانی شدید، دستتان را به دست برادر ، پدر یا عمو بدهید. اثر عجیبی دارد. می گویند به یکی از ارحامت دستت را متصل کن تا متصل کردی، عصبانیتت خاموش می شود.
کظم الغیظ در قرآن هم آیه دارد: « الَّذینَ یُنْفِقونَ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَالکاظِمینَ الغَیْظَ وَالعافینَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» ← همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند، و خشم خود را فرو می برند؛ و از خطای مردم در می گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
کسی که عصبانی می شود، اما فورا غیظش را خاموش می کند. که در خصال شیخ صدوق حدیث هست که ترجمه اش این است: کظم الغیظ یعنی خشم خود را فرو خورد. غضب کرده اما فروخورد و عکس العمل نشان ندهد. پسرش را نزند، شیشه خانه را نشکند، سماور پرت نکند، داد و بیداد نکند.
منبع:
ڪتاب بدیع الحکمة حکمت ۴۳ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
حکم سجده روی برجستگی مهر
سوال:
آیا روی آن قسمت از مهر که نوشته دارد، می توان سجده کرد؟
پاسخ:
سجده بر مهرهایی که دارای نقش و سطحی برجسته است اشکال ندارد هر چند بهتر است سجده بر مهری باشد که این گونه نوشته ها و نقش و نگارها را نداشته باشد.
لازم نیست سجده بر سطح صاف باشد و همین که پیشانی به قدر یک دو ریالی (۲﷼) روی مهر قرار گیرد و صدق سجده کند نماز صحیح است.
استفتا از سایت مراجع عظام
خانواده خوشبخت
نظرآیت الله حق شناس درمورد رهبر انقلاب
آیت الله حق شناس:
درمورد آقای خامنه ای بحث اعلمیت نیست باید ببینیم عَلَم دست کیست.
فی الحال علم دست وجود مبارک ایشان است و چون علمدار افتاد ديگر حساب همه را خواهند رسيد.
شفاعت برای گناهان کبیره است نه صغیره
اگر کسی از گناهان کبیره اجتناب کند، گناهان صغیرهاش خود بخود آمرزیده میشود؛ و دیگر برای آمرزش آن نیازی به شفاعت ندارد.
آیه قرآن چنین میفرماید:
إِن تَجْتَنِبُوا کبَآئرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکفِّرْ عَنکمْ سَیئاتِکمْ.[نساء 31]
اگر شما از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید اجتناب ورزید، ما گناهان کوچک شما را میآمرزیم.
رسول الله نیز در این باره فرمودند:
إنَّ شَفَاعَتِی لاِهْلِ الْکبَآئِرِ مِنْ أُمَّتِی
شفاعت من برای گناهان کبیره امت من است.
المیزان ج 14، ص 308
بعضی از دلها یک روزی سالم بودند، بعد گمراه میشوند...
رهبر فرزانه انقلاب: امیرالمؤمنین میفرماید: فَتَزیغُ قُلوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛
بعضی از دلها یک روزی در راه راست قرار داشتند، اما دلهایشان واژگونه شد. یک روزی سالم بودند، بعد گمراه میشوند.
حالا چرا واژگونه میشود؟ خدا که ظلم نمیکند؛ خودمان هستیم که آلوده دنیا میشویم، آلوده محبّتهای بیجا میشویم، آلوده جاهطلبی میشویم، آلوده رفیقبازی میشویم، آلوده حزببازی میشویم، دلمان واژگونه میشود و از آن راه درست برمیگردیم.
آفت اینها است؛ جلوی اینها را بایستی گرفت و از اینها باید به خدا پناه برد.
۹۵/۸/۱۲
آیه ای ازنور
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا(طهٰ۹۲)
(موسی در حالیکه موی سر و صورت برادر را گرفته بود به او)گفت: ای هارون زمانی که دیدی آنان گمراه شدند، چه چیز تو را بازداشت؟
أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي(طهٰ۹۳)
از من پیروی نکردی؟(چرا برای نجات مردم فوراً به سراغ من نیامدی؟)آیا دستور مرا نافرمانی کردی؟
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي(طهٰ۹۴)
(هارون در جواب)گفت:(ای برادر و)ای فرزند مادرم(موی)ریش و سر مرا(به مؤاخذه)مگیر، همانا من ترسیدم(با برخورد تند من، آنها متفرّق شوند و)تو بگویی میان بنی اسرائیل تفرقه اَنداختی و کلام مرا مراقبت نکردی.
پیام ها:
1. رهبران(دینی)باید پاسخگوی اِنحرافات مردم باشند«یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ»
2. سکوت و بی تفاوتی مسئولین(در برابر اِنحرافات)، مورد توبیخ است«مَا مَنَعَکَ»
3. بد عاقبتی، آفتی برای دینداران است«رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا»
4. برای خاموش کردن غضب دیگران، از کلمات عاطفی استفاده کنیم«یَا ابْنَ أُمِّ»
5. خطر تفرقهٔ یک امّت، هارون پیامبر را نیز می ترساند«إِنِّی خَشِیتُ»
6. حفظ وحدت، مهمتر از نجات یک گروه است«إِنِّی خَشِیتُ….فَرَّقْتَ»
7. خطر تفرقه اَفکنی مهمتر از خطر سکوت در برابر اِنحراف است«فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ….»
تفسیر نور،حجت الاسلام قرائتی
ابلیس و طناب شیطان"
مردي کنار بيراهه اي ايستاده بود. ابليس را ديد که با انواع طنابها به دوش در گذر است. کنجکاو شد و پرسيد: اي ابليس، اين طنابها براي چيست؟
جواب داد: براي اسارت آدميزاد. طنابهاي نازک براي افراد ضعيف النفس و سست ايمان، طناب هاي کلفت هم براي آناني که دير وسوسه مي شوند.
سپس از کيسه اي طناب هاي پاره شده را بيرون ريخت و گفت: اينها را هم انسان هاي با ايمان که راضي به رضاي خدايند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذيرفتند.
مرد گفت: طناب من کدام است ؟
ابليس گفت: اگر کمکم کني که اين ريسمان هاي پاره را گره زنم، خطاي تو را به حساب ديگران مي گذارم.
مرد قبول کرد.
ابليس خنده کنان گفت: عجب، پس با اين ريسمان هاي پاره هم مي شود انسان هايي چون تو را به بندگي گرفت!