انتقاد آیت الله فاطمی نیا از بدعت های به وجود آمده در عزادرای ها
تشیع این نیست که آدم موقع سینه زدن بالا بپرد، اسم امام حسین را نصفه نیمه ببرد.
یکی از اهل علم حالش به هم خورده بود. می گفت عده ای را دیده بود که روی زمین خوابیده بودند روی زمین می کشیدنشان، صورتشان به زمین کشیده می شد و خون جاری شده بود؛ حال اهل علم بد شده بود. ائمه راضی اند به این؟
ما عاشق اهل بیت هستیم اما ببینید واقعا اهل بیت راضی اند از این حرکت؟ وقتی بنا بشود عالم برود کنار ،محور بشود یک جوان؛ این جوان همه کار می کند دیگر.
اعتقادات که نباید از بین برود. ببینیم اهل بیت از ما چه می خواهند. رضایتشان در چیست.
منبع: عصر ایران/ کد خبر:۱۱۰۹۶۶ / تاریخ:۱۸/۲/۱۳۸۹
بوسه رهبر انقلاب بر تابوت شهید محسن
سحرگاه امروز؛ بوسه رهبر انقلاب بر تابوت شهید محسن حججی، مدافع حرم اهل بیت علیهمالسلام
آیا حضرت قاسم(ع) شب عاشورا عروسی کردند؟
قاسم بن الحسن عليه السلام در واقعه ي كربلا به پانزده سالگي نرسيده بود. طبري ميگويد: قاسم ده سال داشت و در مقتل ابي مخنف آمده: قاسم در كربلا چهارده ساله بود.
علامه مجلسي بر اين باور است كه ماجراي عروسي قاسم سند معتبري ندارد. منشأ اين حكايت دو كتاب است؛ يكي منتخب المراثي، اثر شيخ فخرالدين طريحي ـ نويسندهي مجمع البحرين ـ و ديگري روضة الشهدا، نوشتهي ملاحسين كاشفي ـ صاحب انوار سهيلي ـ است. اين كتاب اولين مقتلي است كه به فارسي نوشته شده است.
در اين باره روايت ميكنند كه وقتي امام حسين(ع) مسير مدينه تا كربلا را طي ميكرد، حسن بن حسن از عموي خويش، امام حسين(ع)، يكي از دو دختر او را خواستگاري كرد. امام حسين(ع) فرمود: هر يك را كه بيشتر دوست داري اختيار كن، حسن خجالت كشيد و جوابي نداد، امام حسين(ع) فرمود: من براي تو فاطمه را اختيار كردم كه به مادرم دختر رسول خدا، شبيهتر است.
به اين ترتيب وجود فاطمهي نو عروس در كربلا امري مسلم است. اگر فرض كنيم ازدواج قاسم درست باشد، بايد گفت: امام حسين(ع) دو دختر به نام فاطمه داشتند كه يكي را به حسن تزويج كرده و ديگري را براي قاسم عقد نمودهاند، يا اين كه بگوييم: دختري كه به عقد قاسم درآمده، نامش فاطمه نبود و نقل تاريخ در اين مورد اشتباه است و اگر اين داستان را صحيح ندانيم، بايد بگوييم راويان نام حسن را از روي اشتباه، قاسم نقل كرده اند.
در هر صورت، بيشتر تحليلگران واقعه عاشورا، عروسي قاسم را نادرست ميدانند.
محدث قمي در منتهيالآمال و نفس المهموم، دامادي قاسم را رد ميكند و ميگويد: نويسندگان، نام حسن را با قاسم اشتباه كردهاند.
استاد شهيد مرتضي مطهري نيز عروسي قاسم را مردود ميداند و مستند ميكند به اين كه در هيچ كتاب معتبري وجود ندارد و حاجي نوري هم بر اين باور است كه ملاحسين كاشفي، اولين كسي است كه اين مطلب را در كتاب روضة الشهدا آورده و اصل قضيه صد در صد دروغ است
منابع:
منتخب التواريخ، ص 266.
رياض القدس المسمي بحدائق الانس، ج 2 ص 42.
منتهي الآمال، ج 1، ص 700.
حماسه حسيني، ج 1، ص 28
یزید درونت را بشناس!
عارف کبیر حضرت آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه فرمودند:
اگر ما جای خلفای بنیامیه و بنیعباس که خلافت را از اهلش غصب نمودند، بودیم و توانایی داشتیم، رادع و مانعی از نابودی دشمنان خود نداشتیم و شرایط و قدرت و امکاناتی که برای آنها فراهم بود، برای ما هم فراهم میشد، آیا مانند آنها عمل نمیکردیم؟! الآن چه میکنیم؟ آیا حقکشی نمیکنیم؟!
از خدا میخواهیم که مورد چنین امتحانی قرار نگیریم، البته اگر مورد امتحان قرار گرفتیم نیز از خدا میخواهیم که ما را حفظ نماید. انسان در مقام امتحان یا مانند سلمان علیهالسلام در أعلیعلیین قرار میگیرد یا مانند یزید و معاویه از هالکین و در اسفل سافلین.
آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه میبریم!
رحمت واسعه، ص١٩۵_١٩۶
سه عنصر در حرکت ابی عبدالله
منطق و عقل، حماسه و عزت، عاطفه
مادران عاشورایی
عکس پسران شهیدش را به امام نشان داد،امام شروع به گریه کردند. عکس ها را جمع کرد و زد زیر چادرش و خیلی جدی گفت: چهار پسر دادم که اشکت رو نبینم.
حکم استفاده از آلات موسیقی درعزاداریها
استفاده از آلات موسیقی مثل طبل، سنج، نی، ارگ و مانند آنها در مراسم عزاداری چه حکمی دارد؟
قیمت عشق
آسیه (زن فرعون) همسایگی حق تعالی را طلب کرد و قربت وی را خواستار شد و گفت:
رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنه؛ خداوندا! در همسایگی تو حجره ای می خواهم که در کوی دوست، حجره نیکوست.
آری، نیکوست ولکن بهای آن بس گران است و اگر هر چیزی را به طلا فروشند، این را به جان و دل فروشند.
آسیه گفت: باکی نیست اگر بهایش به جای یک جان هزار جان باشد، دریغ نیست.
پس آسیه را چهار میخ کردند و در چشم وی میخ آهنین فرو نمودند او در این حال می خندید و شادمانی می کرد.
داستان های کشف الاسرار، ص 63
شیعیان گنهکار چگونه می میرند؟
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمودند:
شیعهی ما اگـر مرتکب معصیتی شـود، نمیمیرد مگر اینکه به بلایی چه در مال و چه در فرزند و چه در خودش مبتلا گردد و این ابتلا موجب از بین رفتن گناهانش گردد و خدا را به گونهای ملاقات نماید که هیچ اثری از گناه در او باقی نمانده باشد و اگرچیزی از گناه در او باقی مانده بود، به هنگام مرگ دچار سختی و شدّت میگردد. (سپس پاک میشود.)
بحارالانوار، ج۶، باب سکرات الموت و شدائده، ص ۱۵۷
علامه طباطبایی: کاش من هم یک «مرثیه خوان» بودم!
علامه طباطبایی (ره)، روزی در یکی از مجالس روضه شرکت کرده بود. شخص حرّاف و لودهای که علامه را نمیشناخت در حضور ایشان شروع کرد به لودگی کردن و حرفهای بیربط زدن؛ و توجه نداشت این آقایی که حضور دارد حضرت علاّمه طباطبایی است؛ چرا که علامه، بسیار کم حرف بود و ظاهر بسیار معمولی و متعارفی داشت.
بعد از آنکه به آن شخص میگویند: آقا! حداقل امروز که حضرت علامه طباطبایی حضور دارند، مراعات کنید و در محضر ایشان مودّب باشید و درست صحبت کنید!
او میپرسد: حضرت علاّمه طباطبایی ایشان هستند؟
میگویند: بله.
بعد آن بنده خدا می گوید: من خیال کردم ایشان مرثیهخوان است. فکر نمیکردم، علامه طباطبایی، ایشان باشند.
علامه با شنیدن این سخن میفرمایند: «ای کاش من مرثیهخوان حضرت سیدالشهدا علیهالسلام بودم! من حاضرم همه این سالیانی را که مشغول درس و تالیف و فعالیتهای علمی بودهام بدهم و ثواب یک جلسه مرثیهخوانی ابا عبدالله الحسین را به من بدهند».
عرفان علامه طباطبایی،تالیف آیت الله حسن رمضانی
جملاتی از بزرگان تاریخ درباره عظمت امام حسین (ع)
جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی):
وقتی یزید، مردم را تشویق به قتل امام حسین(ع) و مأمور به خونریزی میکرد، آنها میگفتند: چه مبلغی به ما میدهی؟ امّا انصار حسین(ع) به او گفتند: ما با تو هستیم و اگر هفتاد بار کشته شویم، باز میخواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.
آنتون بارا (اندیشمند مسیحی):
اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم.
املاس توندون (رئیس سابق کنگره ملّی هندوستان):
این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین(ع)، سطح فکر آدمی را ارتقاء بخشیده، و شایسته است خاطره آن همیشه باقی بماند و یادآوری شود.
فردریک جِمس:
درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت و ترحم و محبّت وجود دارد که تغییرناپذیرند و همچنین میرساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و در راه آن پافشاری کند، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.
بنت الشاطی (نویسنده معروف مصری):
زینب، خواهر حسینبن علی، لذّت پیروزی را در کام ابن زیاد و بنیامیّه خراب کرد و در جام پیروزی آنان قطرات زهر ریخت. در همه حوادث سیاسی پس از عاشورا همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویّان و برپایی حکومت عباسیّان و ریشه دواندن مذهب تشیّع، زینب ـ قهرمان کربلا ـ نقش برانگیزاننده داشت.
عباس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصری):
جنبش حسین، یکی از بینظیرترین جنبشهای تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوتهای دینی یا نهضتهای سیاسی پایدار گشته است… دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی، دوام نیاورد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت.
چارلز دیکنز (نویسنده معروف انگلیسی):
اگر منظور حسین، جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.
محمد علی جناح (رهبر بزرگ پاکستان):
هیچ نمونهای از شجاعت بهتر از این که حسین از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد، در عالم پیدا نمیشود. به عقیده من، تمام مسلمانان باید از این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی کنند.
مهاتما گاندی (رهبر بزرگ هندوستان):
من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندهام و توجّه کافی به صفحات کربلا کردهام. بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.
توماس کارلایل (دانشمند انگلیسی):
بهترین درسی که از تراژدی کربلا میگیریم، این است که حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند.
آنها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددی در جایی که حق و باطل روبهرو میشوند، اهمیّت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیّتی که داشت، باعث شگفتی من است.
توماس ماساریک:
اگر چه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح، مردم را متأثّر میسازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین یافت میشود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین، پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.
ادوارد براون (پروفسور):
حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند.
واشنگتن ایرونیگ (تاریخنگار آمریکایی):
در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده عراق، روح حسین فنا ناپذیر است.ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین.
موریس دوکبرا:
اگر مورّخان ما حقیقت روز عاشورا را میدانستند و درک میکردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمیپنداشتند؛ زیرا پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین میدانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند و شعار پیشرو و آقای آنها تن به ظلم و ستم ندادن بود.
عوارض سلوک بدون استاد
مرحوم مولافتح الله شوشتری گوید: «این راه را بدون اذن و دستورالعملِ مرشدِ کامل، رفتن و برگشتن به سلامت، محال است. اشخاص میتدی و اهل ریاضت اگر بدون استاد بروند، گاه باشد که رفتن معایبی برای ایشان حاصل شود، امّا برگشتن را نتوانند و در منتهای سیر خواهند ماند و به کلّی فاسد و ضایع خواهند شد.
گاه باشد که محترق گردند و بسوزند و اگر صدمه به ارکان وجود ایشان فرضاً نرسد، فتنههای عظیم از ایشان به ظهور خواهد رسید که موجب هلاکت خود و نفوس کثیره خواهند بود.
سید علی محمد باب شیرازی (مدّعی امام زمان بودن مذهب بهائیت) را خودم دیدم که رفته بود، امّا به خودیِ خود رفته بود و نتوانست برگردد و به کلّی فاسد و ضایع شد و وجود او مایهی فساد در عالم گردید.
جایی که صنایع صوریه بدون استاد کامل حاصل نشود، چگونه میشود که صنعتهای معنویه بدون استاد حاصل گردد؟ خصوصاً چنین صنعتی که اعلی و اجلّ صنایع نفسانیه است».
شهاب ثاقب، ص 18
نفرین حضرت ابراهیم و مهربانی وسیع خداوند
روایت شده است که :
خداوند هنگامیکه حضرت ابراهیم رابه آسمانها بالا برد بینایی او را نیرو بخشید تا آنکه زمین و ساکنان آن رادید
به کناری توجه کرد دید زن ومردی به کار زشتی مشغولند،آنهارانفرین کرد،هردوهلاک شدند.
سپس زن و مرد دیگری را درآن حال دید،بر آنها نفرین کرد،آن دو نیز هلاک شدند،بعدازآن زن و مرد دیگری را همانگونه مشاهده کرد آنها را هم نفرین کرد و هلاک شدند،برای مرتبه چهارم وقتی خواست نفرین کند،
خداوند تبارک و تعالی به او وحی فرستاد:ای ابراهیم! از نفرین کردن بربندگان من خودداری کن،من پروردگار آمرزنده مهربان،وجبران کننده بردبار هستم،گناه بندگانم به من ضرری نمی زند.
همانطورکه ازاطاعت آنها سودی نمی برم،من آنها رابرای بهبود یافتن خشم خود تادیب نمی کنم،آنطورکه تو تدبیرمی کنی!
پس دعانکن برعلیه بندگان وکنیزان من،و از نفرین آنها خودداری کن و همانا توبنده من هستی که ازطرف من ماموریت داری آنها را بیم دهی،نه آنکه در پادشاهی با من شرکت داشته باشی،و نه آنکه بر من و بندگانم چیره شوی.
وبندگانم نسبت به من بین یکی ازاین سه حالت هستند:
_ یا از گناه خود توبه می کنند،من توبه آنها را می پذیرم و گناهانشان را می آمرزم و زشتی های آنان رامی پوشانم.
_ یاازعذاب آنهاخودداری می کنم،زیرا میدانم ازنسل آنها فرزندان باایمان بدنیا خواهند آمد،لذابا پدران کافر مدارا می کنم،ونسبت به مادران کافردرنگ میکنم ،وعذاب برآنهانازل نمی کنم تاآن اشخاص باایمان از نسل آنهابیرون آیند،و وقتی این کار صورت گرفت عذاب من برآنها فرود می آید.
_ و اگر از این دو قسم نباشند عذابی که برآنها مهیا کرده ام سخت تر است ازآنچه تو اراده میکنی،زیرا آنها را برحسب بزرگی و عظمت کبریایی خود عذاب میکنم!
ای ابراهیم!
مرابا بندگانم واگذار،همانا من به آنها مهربانتر از تو هستم،و مرا با آنها واگذار،زیرا من جبران کننده و بردبار و بسیار دانا میباشم،آنهارابه علم خود تدبیر می کنم وحکم خود را در میان آنها اجرا می نمایم.
تفسیربرهان"سیدهاشم بحرانی
اگر عقل و قانون نباشد، مردان زنان را استثمار میکنند...
اگر عقل و قانون نباشد، مردان زنان را استثمار میکنند
توصیه رهبرانقلاب برای حل این مشکل
حضرت آیتالله خامنهای:
اگر مرد و زن، که یکی قدرت و استحکام یا خشونت جسمانیاش بیشتر از دیگری است؛ یعنی قدش بلندتر، استخوانهایش درشتتر و صدایش کلفتتر و زورش بیشتر است، و آن دیگری، فرضاً زورش کمتر و ماهیچههایش کمتوانتر است، در یک محیط بیقانون، که حاکمیت عقل و خرد و منطق در آن ضعیف است، زندگی کنند، وضعشان معلوم است:
قویتر، ضعیفتر را مورد ستم قرار خواهد داد، استثمار و اذیت خواهد کرد و به خدمت خود خواهد گرفت. و این، یک امر قهری است. اگر عقل و قانون نباشد، چنین خواهد بود.
الان هم اکثریتِ بیسوادان عالم، زنانند. باید با آن مبارزه شود تا زن بتواند دارای فکر و تدبیر گردد، و آن قدرت، نتواند بر او تطاول کند.
اگر این تدبیر و خردمندی و سواد و آگاهی، در زن رشد پیدا کند، مانع تطاول آن نیروی مادی میشود.
البته سواد، همیشه ملاک نیست؛ عمده، خردمندی است. گاهی ممکن است انسانهایی باسواد هم باشند، اما آن خردمندی و تدبیر را نداشته باشند.
تجسم اعمال چیست؟
تجسّمِ اعمال، یعنی تبدیل گناهان و صفات رذیله به عذاب در عالم برزخ!
حضرت علی (ع) میفرمایند: النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا
مردم همگی خوابند، وقتی كه مردند، بیدار میشوند و چشم آنها باز میشود و در آن زمان است که واقعیت گناهان را میبینند!
در واقع صفات رذيله همان مار و عقرب هستند، ولی ظهور و آشکار شدنشان در برزخ یا قیامت است.
در اين آيه به تجسم اعمال اشاره شده: إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً (نساء آيه 10)
کسانی که از روی ظلم، اموال یتیمان را میخورند، اینها درواقع در شکمهای خود آتش وارد میکنند.
یعنی مال حرام همان پارههای آتش است که ما نمیبینیم، وقتی که از دنیا رفتیم، آتش بودنش را میبینیم.
پس جهنّم و بهشت باطن انسان است.
باطن انسان پر است از صفاتِ رذيله؛ از قبيل شهوت و غضب و مكر و حيله و حسد و بخل و كينه و كبر و ريا و عجب كه او را آرام نمیگذارند و اینها بعد از مرگ به صورت موذيات و درندگان، به سراغش میآیند.
لكن بيشتر مردم به واسطه فرورفتن در دنيا، از اين مطلب غافلند.
برگرفته از کتاب اتحاد عاقل به معقول ص. 368
نهی از مجالس عزاداری برهنه
امام خامنه ای:
تبدیل مجلس عزاداری به یک جایی که یک تعدادی
جوان لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین وندانند چه میگویند،درست است؟
تاثیر عاشورا در بیلبوردهای لندن
چارلز دیکنز رمان نویس معروف
تأثیر دعا برای تعجیل فرج از جلو افتادن زمان ظهور
دعا برای تعجیل فرج امام عصر علیه السّلام می تواند در تحقّق آن و جلو انداختن زمانش مؤثّر باشد، همان طور که نمونه ای از این گونه تعجیل فرج در مورد قوم بنی اسرائیل پیش آمد.
مطابق آنچه از امام صادق علیه السّلام نقل شده خداوند برای فرزندان ابراهیم از همسرش ساره (بنی اسرائیل) چنین مقدّر کرده بود که پس از چهار صد سال به وسیله حضرت موسی علیه السّلام و هارون علیه السّلام از ظلم و ستم فرعون خلاصی یابند، امّا بنی اسرائیل با ضجّه و گریه به پیشگاه پروردگار موفّق شدند فرج موعود را صد و هفتاد سال به جلو اندازند. عین عبارت حضرت چنین است:
فَلَمّا طالَ عَلی بَنی اِسرائیلَ العَذابُ، ضَجُّوا وَ بَکَوا اِلَی اللهِ اَربَعینَ صَباحاً. فَاَوحَی اللهُ اِلی مُوسی وَ هارَونَ یُخَلِّصُهُم مِن فِرعَونَ، فَحَطَّ عَنهُم سَبعینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ.
پس وقتی (مدّت) عذاب بر بنی اسرائیل طولانی شد، به پیشگاه خداوند چهل صباح ضجه و گریه کردند، تا اینکه خداوند به موسی و هارون وحی فرمود که آنها را از (شرّ) فرعون نجات دهند. پس به این ترتیب صد و هفتاد سال (عذاب مقدّر بر) ایشان کم کرد.
سپس امام صادق علیه السّلام فرمودند:
هکَذا اَنتُم لَو فَعَلتُم لَفَرَّجَ اللهُ عَنّا. فَاَمّا اِذ لَم تَکُونُوا فَاِنَّ الاَمرَ یَنتَهی اِلی مُنتَهاهُ.
بحارالانوار ج 52 ص 131 ح 34، از تفسیر عیّاشی.