منظوراززنای چشم
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در اين مورد فرمود:
لِکُلِّ عُضوٍ حظٌ مِنَ الزِّنا فالعَينُ زناهُ النّظرُ و اللسانُ زناهُ الکلامُ، و الاُذُنانُ زناهُما السَّمعُ، وَاليدانُ زناهُما البَطشُ و الرّجلان زناهما المشي…».(1)
براي هر عضوي بهره اي از زناست،
زناي چشم، نگاه آلوده (چشم چراني) است.
و زناي زبان سخن نابجا و شهواني با نامحرم است.
زناي گوش شنيدن صداي نامحرم براي لذت بردن است.
و زناي دست دراز کردن آن به سوي نامحرم
و زناي پا، رفتن به مجلس گناه و… مي باشد.
وسايل الشيعه، ج 14، ص 138.
حکم روزه روز عاشورا
سوال:
حکم روزه گرفتن در روز عاشورا چیست؟
پاسخ:
همه مراجع (غیر از آیات عظام وحید و فاضل): روزه گرفتن در روز عاشورا مکروه است. [1]
آیت الله وحید: بنابر احتیاط واجب، جایز نیست. [2]
آیت الله فاضل: روزه گرفتن در روز عاشورا مکروه است؛ ولی مستحب است بدون نیت روزه، تا عصر از خوردن و آشامیدن خودداری کند. [3]
——————-
پی نوشت:
[1]. طباطبایی یزدی، عروه الوثقی (مع تعلیقات)، اقسام صوم، ج 2، ص 77؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ص 362، م 1656؛ همو، توضیح المسائل، (محشی-امام خمینی و دیگر مراجع)، ج 1، ص 967، م 1747؛ خامنه ای، رساله آموزشی، ج 1، انواع روزه؛ سیستانی، توضیح المسائل، م 1715؛ مکارم، رساله احکام پسران، نیت روزه، م 411؛ صافی، توضیح المسائل، م 1756؛ نوری، توضیح المسائل، م 1743؛ زنجانی، توضیح المسائل، م 1756؛ تبریزی، توضیح المسائل، م 1756.
[2]. وحید، توضیح المسائل، م 1755.
[3]. امام خمینی، توضیح المسائل، (محشی – امام خمینی و دیگر مراجع)، ج 1، ص 967، م 1747.
برگرفته از کتاب «واجب است بدانیم1»، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص 132.
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت هفتهی دفاع مقدس
راه ما در پرتو شهید مشخص میشود…
صاحبان عقل درکلام رسول خدا(ص)
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله:
«بهترين شما صاحبان عقل هستند». گفته شد: «اى رسول خدا! صاحبان عقل، چه كسانى اند؟». فرمودند:
آنان كه داراى اخلاق خوب اند،
بردبار و باوقارند،
صله رحم مى نمايند،
به پدران و مادران نيكى مى كنند،
به فقرا، همسايگان و يتيمان رسيدگى مى نمايند،
اطعام مى كنند،
آشكارا به همه سلام مى كنند
و هنگامى كه مردم در خواب و غافلند، نماز (نماز شب) مى گذارند.
كافى، ج 2، ص 240، ح 32
وقایع روز هفتم ماه محرم سال 61
در روز هفتم محرم عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین علیه السلام و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
عمر بن سعد نیز بدون فاصله “عمرو بن حجاج” را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه السلام و یارانش به آب شدند.
در این روز مردی به نام “عبداللّه بن حصین ازدی” ـ كه از قبیله “بجیله” بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
امام علیه السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
حمید بن مسلم (خبرنگار کربلا) ميگوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود.
قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب ميآشامید تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فریاد ميزد: العطش! باز آب ميخورد، ولی سیراب نميشد. چنین بود تا به هلاكت رسید.
الانساب الاشراف،ج3،ص180
ارشاد شیخ مفید،ج2،ص86
چهار نفرینى كه در روز عاشورا مستجاب شد!
مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش نجات بده!
به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟!
گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند.
شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.
به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم.
همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم!
همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم!
باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم!
ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.
ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود:
پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد!
شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد.
فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود:
خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش نماید!
از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده.
سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده…
بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
علت نبودعبدالله بن جعفر، همسرحضرت زینب(س)درکربلا
چرا عبدالله بن جعفر، همسرحضرت زینب(س)، امام حسین (ع) را در سفر به کربلا همراهی نکرد؟
پاسخ:
مخالف فكرى و سياسى امام حسين(ع) نبود، بلكه از افراد دلسوز و خيرخواه بود كه به امام حسين(ع) برخى راه حل ها را پيشنهاد كرد. از این رو بعد از آن که امام تصمیم می گیرد که به سوی عرق برود ، مخالفت نمی کند. دلیل عدم مخالف نبودن وی نیز این است که وی به - همسر زينب(س) - اجازه داد كنار امام در كربلا حضور داشته باشد؛ حتى برخى از فرزندان او در كربلا به شهادت رسيدند.
در باره عدم حضور وی در کربلا چند احتمال وجود دارد:
برخى عقيده دارند كه عبدالله بن جعفر به دليل اين كه مريض بود، در مدينه ماند، شايد در صورت تندرستي، او نيز در كربلا حضور پيدا مى كرد.
برخی دیگر هم احتمال داده اند شرکت نکردن او به اشاره و فرمان امام بود تا عبدالله برای حفظ بقیه بنی هاشم در مکه و مدینه باقی بماند.
بعضي احتمال داده اند از کسانی بود که به سیدالشهدا نامه نوشت و از او خواست که از سفر به عراق منصرف شود. او از این که نتوانسته بود در واقعه کربلا شرکت کند، تأسف می خورد.
گرچه ظاهر جملات این است که وی مایل به شرکت در جنگ نبود، ولی نمی توان به ظاهر نامه اکتفا كرد، زیرا وی بعداز واقعه کربلا که در آن شرکت نکرد ، تاسف خورد. این نشان می دهد که وی اگر چه نامه ای مبنی بر انصراف امام از سفر به کوفه نوشت، اما وی مخالف حضور در کربلا نبود.
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص298- 299
دائره المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان ، ج 11، ص 83.
لطف مُحصِّل و اثبات وجود امام
«لطف محصّل» یعنی برخی از کارها را که اگر خدا آن ها را در حق انسانها انجام نمیداد، آفرینش لغو و بیهوده و بی هدف میشد!
مِثل بیان تکالیف شرعی، یا نصب و معرفی حافظ دین… اینها از لطف، مهربانی، رحمت و ذات خداست؛ لطفی که محصّل و محقِق اصلِ بندگیست.
چگونه:
در عالَم، خدایی یگانه، حکیم، لطیف، دانا، بخشنده، قادر… وجود دارد.
از آنجا که خداوند «حکیم» است، لذا از خلقتِ عالَم «هدف» داشته؛
عالَم را برای انسان آفرید و
انسان را برای رسیدن به سعادت.
رسیدن به این اهداف در گرو چیست؟
خدا «عقل» را به عنوان حجت باطنی به ما داده، اما عقل به خاطر نواقصی که دارد برای راهنمایی انسان لازم است اما کافی نیست!
بنابراین در کنار عقل «راه، برنامه و راهنما» را نیز در اختیار ما قرار داده.
راه همان دین، برنامه همان کتاب آسمانی و راهنما همان پیغمبر و امام است.
کتاب هیچ وقت نمیتواند کار راهنما را انجام دهد! چرا که هرکتابی کسی را نیاز دارد تا آن را شرح و توضیح دهد.
همچنین از آنجا که انسانها دارای هوا، هوس و نفس اَمّاره هستند و شیاطین هم -برای نرسیدن آنها به سعادت- بیکار نمی نشینند، پس در هر زمانی نباید زمین از حجت خدا خالی باشد؛ تا زمانیکه عالَم و آدم هست، راهنما و حجت الهی بعنوان راهنما و راه بلد نیز باید وجود داشته باشد.
برگرفته از کتاب اَدِلّه ی عقلی امامت و مهدویت؛ رحیم لطیفی
آنچه درعهدوپیمان راه ندارد...
حضرت امیر(علیه السلام) خطاب به مالک اشتر
فساد،خیانت،فریب، درعهد وپیمان راه ندارد.
ای مالک !
مبادا قراردادی را امضاء کنی که در آن برای دغل کاری-و فریب راه هایی وجود داشته باشد.
پس از محکم کاری و دقت در قرارداد دست از بهانه جویی بردار، مبادا مشکلات پیمانی که بر عهده ات قرارگرفته و خدا آنرا بر گردنت نهاده تو رابه پیمان شکنی وا دارد.
زیراشکیبایی تودرمشکلات پیمان هاکه امید پیروزی درآینده رابه همراه داردبهترازپیمان شکنی است که از کیفرآن می ترسی!
ودردنیاوآخرت نمی توانی پاسخ گوی آن باشی.
نامه53نهج البلاغه
حکم زدن طبل و سنج در مسجد
سوال:
آیا می توان در مسجد طبل و سنج به صدا درآورد؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای: چنان چه مورد هتک حرمت مسجد نباشد و یا نحوه استفاده از آن منافات با حرمت مسجد نداشته باشد ایرادی ندارد ولی بهتر است که طبل و سنج در بیرون از مسجد بکار گرفته شود.
آیت الله مکارم شیرازی: در صورتي که آهنگ مناسب مجالس لهو و فساد نزنند، و به گونه اي نباشد که باعث ايذاء ديگران گردد جايز است ولي داخل مساجد و حسينيه ها جايز نيست.
استفتا از سایت مراجع عظام
یاسین شاید...
ثواب اطعام عزاداران حضرت سیدالشهدا (ع)
مرحوم طریحی در مجمع البحرین نقل می کند :
روزی حضرت موسی علیه السلام عرض کرد :
ای پروردگار من ! چرا امّت محمّد را بر سایر امّت ها برتری دادی؟
خداوند متعال فرمود : ایشان را به دلیل ده خصلت برتری بخشیدم.
حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: آن ده خصلت چیست تا بنی اسرائیل را نیز امر کنم که به جا آورند؟
خداوند فرمود : نماز، زکات، روزه، حجّ، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، قرآن، علم و عاشورا.
حضرت موسی علیه السلام عرض کرد : ای پروردگار من! عاشورا چیست؟
فرمود : عاشورا ، یعنی گریه ، خود را به گریه زدن ، مرثیه خوانی و عزاداری برای مصیبت فرزند محمّد مصطفی صلّی الله علیه وآله …
اگر بنده ای مقداری از مالش را به خاطر محبّت به فرزند دختر پیامبر، به طعام یا غیر آن انفاق نماید، خداوند در دنیا هر درهمی را به هفتاد درهم به او برکت دهد، و وی در بهشت در حال عافیت خواهد بود و گناهانش را می آمرزم.
مستدرك الوسائل، ج ۱۰ ، ص ۳۱۹
بازتاب تشییع پیکر شهیدمحسن حججی در برخی از رسانههای غربی
واشنگتنپست: سرباز ایرانی همچون یک نماد تشییع شد.
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست:
رهبر معظم ایران و هزاران نفر دیگر برای یک سرباز جوان ایرانی که در سوریه توسط داعش سربریده شده بود، عزاداری کردند.
در حالیکه داعش تلاش داشت با دستگیری و سربریدن وی بعنوان یک تبلیغ برای خود استفاده کند، بسیاری در ایران نگاه متفاوتی دارند.
تصویر حججی در نوار ویدئویی داعش، وی را در حالی که بعد از دستگیری صبورانه ایستاده بود، نمایش داد و دود از پشت سر او در بیابان بلند شده بود و همین حس میهنپرستی را در ایران برانگیخت.
مرگ [شهادت] حججی موجب اتحاد بیسابقهای میان اصولگرایان، میانهروها و اصلاحطلبان ایران شد و بسیاری از فعالان، هنرمندان، ورزشکاران، ستارگان و سیاستمداران از جمله «محمد جواد ظریف» وزیر خارجه ایران پیامهای تسلیت برای حججی ارسال کردند.
آسوشیتدپرس: هزارانتن از ایرانیان در تشییع پیکر سرباز جوان پاسدار ایرانی که توسط گروه تروریستی داعش سربریده شد در خیابانهای تهران شرکت کردند.
خبرگزاری فرانسه: سیل جمعیت عظیمی از مردم تهران که مانند دریایی از رنگهای مشکی و قرمز دیده میشدند در مراسم تشییع پیکر شهید حججی که سمبل مبارزه با گروه ترورریستی داعش در ایران است، شرکت کردند.
وقایع روز ششم محرم سال 61هجری
در این روز عبیداللّه بن زیاد نامه ای برای عمر بن سعد فرستاد كه:
من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من ميفرستند.
در این روز “حبیب بن مظاهر اسدی” به امام حسین علیه السلام عرض كرد:
یابن رسول اللّه! در این نزدیكی طائفه ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.
امام علیه السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت ميكنم.
او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود.
عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مينمایم… .
در این هنگام مردی از بني اسد كه او را “عبداللّه بن بشیر” مي نامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت ميكنم.
سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر ميرسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه السلام حركت كردند.
در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام “ازْرَق” را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه السلام نداشتند.
هنگامی كه یاران بني اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.
حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیه السلام فرمودند: لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ..
بحارالانوار،ج44،ص386
در کربلا چه گذشت،تالیف شیخ عباس قمی
بارزترین ویژگی حضرت زینب سلاماللهعلیها از نظر هبر انقلاب
رهبر انقلاب؛ شاید مهمترین بُعدی که شخصیت زن مسلمان میتواند آن را در مقابل چشم همه قرار دهد، این بُعد است:
شخصیت زن اسلامی به برکت ایمان و دل سپردن به رحمت و عظمت الهی، آنچنان سعه و عظمتی پیدا میکند که حوادث بزرگ در مقابل او، حقیر و ناچیز میشود.
در زندگی زینب کبری، این بُعد از همه بارزتر و برجستهتر است. حادثهای مثل روز عاشورا نمیتواند زینب کبری را خرد کند.
84/3/25
حکم حرکت دسته های سینه زنی تا نیمه شب
سوال:
نظر شریف حضرتعالی نسبت به ادامه حرکت دسته های عزاداری در شب های محرم تا نصف شب همراه با استفاده از طبل و نی چیست؟
پاسخ:
به راه انداختن دسته های عزاداری برای سیدالشهدا و اصحاب او(علیهم السلام) و شرکت در امثال این مراسم امر بسیار پسندیده و مطلوبی است و از بزرگترین اعمالی است که انسان را به خداوند نزدیک می کند، ولی باید از هر عملی که باعث اذیّت دیگران می شود و یا فی نفسه از نظر شرعی حرام است، پرهیز کرد.
اجوبه الاستفتائات آیت الله خامنه ای سوال 1448
کریم سیاه!!
آیة الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی _مشهور به صاحب عروه_ یک قطعه کفن برای خودشان خریده بودند.
در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین(ع) زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بودند.
ایشان برای صله ارحام عازم یزد می شوند و در این سفر این کفن را با خودشان به یزد می برند. در شب اول ورودشان به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند.
حضرت سیدالشهداء(ع) به خواب ایشان آمده و می فرمایند:
یکی از دوستان ما فوت کرده و در مزار یزد منتظر کفن است. ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود.
ایشان بیدار می شود و می خوابد. بار دیگر این رؤیا تکرار می شود!
ایشان لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند…
تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟!
می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.
مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟
می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین(ع) بود.
در هر کجا مجلسی به نام امام حسین(ع) برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد.
منبع:
جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام،ص ۹۷
معرفی امام حسین(ع) با خون
حضرت ابراهیم علیه السلام از زمین کربلا عبور میکرد در حالی که سوار بر اسب بود؛ اسبش لغزید و از اسب افتاد؛ سرش شکسته شد و خون جاری شد.
پس شروع به استغفار نمود و عرض کرد:
خدایا چه از من سر زده است؟
جبرئیل نازل شد و گفت : ای ابراهیم گناهی از تو سر نزده لکن در این زمین نوه خاتم پیامبران و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود پس به همین دلیل خون تو جاری شد تا موافق با خون آن جناب گردد.
منابع:
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 243
رياض الأبرار ، ج1، ص: 172
عوالم العلوم ، ج17-الحسين، ص: 102