درمحضراستاد
استادرحیمپور ازغدی:
وقتی شما از مرگ ترسیدید و آماده فداکاری نبودید و مستکبرین این را فهمیدند، سوار شما خواهند شد.
۱۹ راه مبارزه با سرطان
1 - سبزیجات و میوه جات نشسته ممنوع
2 - خراشیدن کارت شارژ با ناخن ممنوع
3 - خوردن دارو با آب سرد ممنوع
4 - پاسخ به موبایل با گوش راست ممنوع
5 - خوردن غذای گرم در ظروف یکبار مصرف ممنوع
6 - پاسخ به موبایل در حالت low باتری ممنوع
7 - دیر خوابیدن دائمی ممنوع(بهترین وقت خواب 10 شب تا 4 صبح)
8 - دراز کشیدن فوری پس از صرف غذا و دارو ممنوع
9 - استشمام طولانی و ماندن رنگ بر روی پوست ممنوع
10 - استشمام گرد و غبارات ساختمانی ممنوع
11 - استعمال قلیان میوه ای ممنوع
12 - ایستادن بیش از 10 دقیقه در کنار دکل های برق و مخابراتی ممنوع
13 - پاک کردن اثر ماژیک وایت بورد با دست ممنوع
14 - خوردن چای داغ در لیوان پلاستیکی ممنوع
15 - تنفس گرد و غبارات سیمان ممنوع
16 - تنفس انواع دودها و سیگار ممنوع
17 - نوشیدن آب سرد مابین غذا ممنوع
18 - بی توجهی به تغییر رنگ خالهای پوستی ممنوع
19 - مصرف روغن های چرب در غذا ممنوع
استغفارچیست؟
شخصي در حضور امام علی (ع) بدون توجه لازم گفت: استغفرالله
امام فرمودند مادرت بر تو بگريد، مي داني معناي استغفار چيست؟
استغفار درجه والامقامان است، و داراي شش معنا است:
1.پشيماني از آن چه گذشت،
2. تصميم به عدم بازگشت،
3. پرداختن حقوق مردم چنانكه خدا را پاك ديدار كني كه چيزي بر عهده تو نباشد،
4. تمام واجب هاي ضايع ساخته را به جا آوري،
5.گوشتي كه از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب كني، چنانكه پوست به استخوان چسبيده و گوشت تازه برويد
6. رنج طاعت را به تن بچشاني چنانكه شيريني گناه را به او چشانده بودي
پس آنگاه بگويي، استغفرالله.
نهج البلاغه، حکمت ۴۱۷
درمحضراستاد
فرازی از دعای دهم صحیفه ی سجادیه
مهربان پروردگارم !
شبیه ترین چیزها به خواست و اراده تو،
و سزاورترین کارها در عرصه ی عزوجلال تو،
رحمت آوردن بر کسی است که از تو رحمت بطلبد
و فریاد رسیدن تو کسی را ،
که از تو فریاد خواهد،
پس بر زاری ما به درگاهت ، رحمت آور
و چون خویشتن بر آستان تو افکندیم ، بی نیازمان فرما.
خدايا ،
شيطان شاد گشت كه در گناه پيروى او كرديم،
پس بر محمدصلی الله علیه وآله و خاندان پاکش درود فرست،
و پس از اين كه او را رها كرديم ،
و روى به تو آورديم ،
نکوهش شیطان را از ما دور ساز
و ما را از پیروی او ،
به رغبت به سوی حضرتت باز گردان.
قوانین دادگاه روز قیامت
1. پرونده مخفی نیست
ونُخرِجُ لَهُ يَوْمَ القِيامَةِ كِتابا يَلقاهُ مَنْشُورًا《اسراء، ۱۳》
2. حضور در دادگاه بهمراه نگهبانها و تحت حفاظت شدید است
وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ《ق، ۲۱》
3. ظلم در این دادگاه محال است .
وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ《ق، ۲۹》
4. در این دادگاه وکیل مدافع وجود ندارد.
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا《اسراء، ۱۴》
5. رشوت و پارتی بازی و واسطه گری در این دادگاه محال است
يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ《شعراء، ۸۸》
6. در اینجا تشابه اسمی و اشتباه در متهم ها یافت نمی شود.
وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّا《مریم، ۶۸》
7. حکم به دست خود افراد داده می شود تا بخوانند
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ《اسراء، ۷۱》
8. در این دادگاه حکم غیابی داده نمی شود.
وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ《یس، ۳۲》
9. نقض حکم و دوباره محاکمه شدن در این دادگاه نیست.
مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ《ق، ۲۹》
10. گواهی دروغ در این دادگاه یافت نمی شود.
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ《نور، ۲۴》
11. در این دادگاه پرونده های فراموش شده یافت نمی شود.
أحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ 《مجادله، ۶》
12. ترازو و سنجش اعمال دقیق است.
وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَىٰ بِنَا حَاسبين 《انبیا ۴۷》
جابر بن عبدالله و اولین اربعین
عماد الدین طبری، در کتاب «بشارة المصطفی» از قول عطیه بن سعد مینویسد:
«با جابر بن عبدالله به قصد زیارت امام حسین (علیهالسلام) حرکت کردیم، چون به کربلا رسیدیم جابر به سوی فرات رفت و غسل کرد، سپس پارچهای به کمر بست و پارچهای به دوش انداخت و عطر زد، سپس ذکرگویان به سوی قبر امام حسین(علیهالسلام) رفت. وقتی نزدیک قبر شد، گفت: دستم را بگیر و روی قبر بگذار. من دستش را روی قبر گذاشتم. جابر خود را به روی قبر انداخت و آنقدر گریه کرد که بیهوش شد. بر او آب پاشیدم تا به هوش آمد. آنگاه سه بار گفت: «ای حسین! سپس گفت: دوست پاسخ دوستش را نمیدهد؟! بعد ادامه داد: تو چگونه جواب دهی در حالی که رگهای گردنت را بریدند و بین سر و بدنت جدایی انداختند.
گواهی میدهم که تو فرزند خاتم پیامبران و پسر سرور مؤمنان و همپیمان تقوا و از نسل هدایت و پنجمین نفر از اصحاب کسایی؛
فرزند سرور نقیبان و پسر فاطمه(علیهاالسلام) سرور زنانی و چرا چنین نباشی که سالار پیامبران با دست خویش غذایت داده و در دامان متقین تربیت شدهای و از سینه ی ایمان شیر خوردهای و از دامان اسلام برآمدهای. خوشا به حالت در حیات و ممات. اما دل مؤمنان در فراق تو ناخرسند است و شک ندارد که آنچه بر تو گذشت، خیر بوده است. سلام و خشنودی خدا بر تو باد. شهادت میدهم که تو همان راهی را رفتی که برادرت یحیی بن زکریا پیمود.»
آنگاه نگاهی به اطراف قبر افکند و گفت:
«سلام بر شما ای جانهای پاک که در آستان حسين(علیهالسلام) فرود آمدید. گواهی میدهم که شما نماز را بر پا داشته و زکات پرداختید، امربهمعروف و نهی از منکر کردید و با ملحدان جهاد نمودید و خدا را پرستیدید تا آنکه مرگ شما را فرارسید. سوگند به خدایی که محمد(صلیاللهعلیهوآله) را بهحق فرستاد، ما در راهی که رفتید، شریک شماییم».
عطیه میگوید: «به جابر گفتم: چگونه با آنان شریکیم درحالیکه نه با آنان دشتی پیمودیم و نه از بلندی و کوه بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، اما اینان سر از پیکرهایشان جدا شد، فرزندانشان یتیم گشتند و همسرانشان بیوه شدند؟!».
جابر در پاسخ عطیه گفت:
«ای عطیه! از حبیبم رسول خدا(صلیالله علیهوآله) شنیدم که میفرمود: هر کس گروهی را دوست دارد در عمل آنان شریک است. سوگند به آنکه محمد(صلیاللهعلیهوآله) را بهحق به پیامبری فرستاد نیت من و نیت یارانم همان است که حسين(علیهالسلام) و اصحابش داشتند
و گفت:منرا بهسوی خانههای کوفیان ببر. چون مقداری راه رفتیم، به من گفت:
ای عطیه! گمان نمیکنم که پس از این سفر تو را ببینم پس به تو وصیت میکنم محبین خاندان محمد(صلیاللهعلیهوآله) را دوست بدار تا وقتی در دوستی باقی است، دشمن خاندان محمد(صلیالله علیهوآله) را تا زمانی که دشمن است، دشمن بدار، هرچند اهل نماز و روزه بسیار باشد. با دوستدار آل محمد(علیهمالسلام) مدارا کن، هرچند به سبب گناهانش بلغزد، اما گام دیگرش با محبت این خاندان ثابت میماند که دوستدار آل محمد(علیهمالسلام) به بهشت میرود و دشمنانشان به دوزخ».
بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين طبرى،
چرا اماکن مقدس در سرزمینهای بد آب و هوا قرار دارند؟
استادعلیرضاپناهیان:
امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه قاصعه، نکاتی را راجع به موقعیت مکانی خانه خدا در شهر مکه ذکر میکنند.
ایشان در این خطبه میفرمایند خداوند متعال یک مکان مقدس را در مکانی قرار میدهد که آبادانی نداشته باشد و اتفاقاً به لحاظ آب و هوا و شرایط اقلیمی نامساعد باشد تا بندگان خدا را امتحان کند.
تا نشان دهد که اگر مردم در این مکان تجمعی دارند به خاطر یک امر مقدس است. این اتفاق دقیقاً دارد در موضوع حماسه پیاده روی اربعین هم رخمیدهد.
این مردم یقیناً برای سیاحت و استفاده از طبیعت و هوای خوش و خرم این سرزمین به اینجا نیامده اند، آمدهاند برای زیارت حضرت اباعبدالله و طبیعی است که آب و هوای نامساعد و گرما و گرد و غبار که هیچ، که اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز خللی در این عزم راسخ مردم به وجود نمیآورد و این مردم هستند که در یک سفر معنوی و به دور از هوای نفس، به سوی حضرت حسین در حرکتاند.
حکم موی مصنوعی خانمها در نماز
سوال: آیا خانم ها باید موهای مصنوعی خود را در نماز بپوشانند؟
پاسخ:
در نماز، پوشاندن آن واجب نیست؛ ولی در برابر نامحرم (چه در حال نماز و چه در غیر نماز) [1] باید آن را بپوشاند. [2]
آیت الله خامنه ای: و اگر موی مصنوعی عرفا موی خود آن ها محسوب می شود، پوشاندن آن در نماز لازم است. [3]
آیت الله صافی: پوشاندن موی مصنوعی در حال نماز و از نامحرم واجب نیست، مگر آن که موجب تحریک شهوت نامحرم شود که در این صورت پوشاندن آن از نامحرم واجب است. [4]
—————-
پی نوشت:
[1]. سبحانی: بنابر احتیاط واجب.
[2]. بهجت، استفتائات، ج 2، س 1536 و استفتا؛ خامنه ای، سایت، استفتائات جدید؛ سبحانی، احکام بانوان، م 248؛ سیستانی و مکارم: استفتا.
[3]. خامنه ای: استفتا.
[4]. صافی: استفتا.
برگرفته از کتاب «رساله مصور»، ج 2، ص 50.
گفتگوی خداوند با بنده گناهکار در قیامت
حضرت خدیجه سلام الله علیها از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از قيامت سوال نمود.
در مورد وقتى كه اعمال بنده بر خداوند عرضه مى شود.
پس آن حضرت شروع به گريه كرد.
حضرت خديجه عرض كرد: يا رسول الله چرا گريه مى كنى؟
فرمود: از وسعت رحمت خدا در آن روز بر بندگانش…
اى خديجه چون روز قيامت بنده را نزد خدا حاضر مى كنند، خطاب مى شود، اين بنده من! اطلاع دارى كه فلان روز و فلان شب چه كردى؟
عرض مى كند: خداوندا مى دانم، پس يك يك گناه او را به او اظهار مى كنند و او اقرار مى كند، تا به گناهى مى رسد كه در كمال قباحت باشد.
پس بنده سر خجالت به زير اندازد و عرق به صورت او جارى شود. خداوند مى فرمايد:
اى بنده من چرا جواب نمى گوئى؟
بنده عرض مى كند: الهى شرمسارم، نمى توانم جواب بدهم.
خطاب مى رسد: اى بنده تو با اينكه لئيمى از من شرم مى كنى و من با كريمى خود چگونه شرم نكنم از تو، اى بنده، تو را حياء ندامت و پشيمانى است و مرا حياء كرم .گناه در ميان دو حياء بقائى ندارد.
پس خداوند به كرم خود بنده را مى آمرزد و داخل بهشت مى كند.
خزائن الاخبار و مجالس المتقين؛ص134
دیدگاه نظریه پرداز روسی درباره اربعین
الکساندر دوگین: پیادهروی اربعین شبیه یک حادثه آخرالزمانی و مقدمه تحول جهانی است
از نظر من حادثه پیاده روی اربعین که هر روز ابعاد بین المللی گستردهتری پیدا می کند و از همه ملیتها و ادیان از جمله مسیحیان در آن شرکت می کنند، مقدمه یک تحول اساسی در مقیاس جهانی است.
دنیای مدرن با ایدئولوژی لیبرال و سرمایه سالارانه اش به پایان رسیده و جز بحران آفرینی دستاورد دیگری برای بشریت ندارد.
امروز محتاج یک رستاخیز معنوی و الهی است که مایه های آن قویا در انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی وجود دارد.
من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس با رویکرد آخرالزمانی انقلاب اسلامی که خود را حرکتی آماده گر برای ظهور مسیح و مهدی می داند، موافقم و امیدوارم با آن حادثه عظیم که پیروان همه ادیان منتظر آن هستند، فاصله زیادی نداشته باشیم.
ثواب پیاده روی اربعین از نگاه امام صادق (علیه السلام)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا مى برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مىفرماید که آنچه خیر از دهان او خارج میشود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند.
و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مىگویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهلبیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.
ابن قولویه، کامل الزیارات ص۱۳۴
جایگاه امام حسین از دیدگاه اهل سنت
بدون تردید امام حسین(ع) فرزند رسول خدا(ص) یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر(ع) است[1] که در قرآن کریم محبت و دوستیشان با آیه مودت[2] بر مسلمین واجب شده است. وقتی که آیه شریفه «… قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» نازل شد، از رسول خدا(ص) سؤال شد: این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو فرزند او(حسن و حسین).[3]
و نیز احادیثی از رسول خدا(ص) از طریق اهل سنت نقل شده که بر این محبت و دوستی تأکید دارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» آغاز میشود و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان میرسد.[4]
در کتابهای معتبر اهل سنت آمده که رسول خدا(ص) فرمود: قسم به آن کسی که جان محمد در دست اوست، هیچ کس با ما اهل بیت دشمنی نمیکند مگر اینکه خدا او را وارد جهنم کند.[5]
آلوسی یکی از مفسرین اهل سنت از این حدیث این نتیجه را میگیرد که محبت اهل بیت بر تمام مسلمانان فرض است.[6] و به همین دلیل امام شافعی عقیده خود را در باره اهل بیت این گونه ابراز میکند:
یا اهل بیت رسول الله حبکم/فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم/من لم یصل علیکم لا صلات له[7]
(ای اهل بیت رسول خدا! محبت شما از طرف خداوند در قرآن فرض شده است و این عظمت برای شما کافی است که هر که در نماز بر شما درود نفرستد نمازش باطل است)
مراد شافعی این است که در تشهد نمازهای یومیه صلوات فرستادن بر اهل بیت که امام حسین یکی از آنها است فرض و واجب است و اگر این صلوات فرستاده نشود نماز، نماز نخواهد بود.
صفحات: 1· 2
دین چیزی جزمحبت نیست
شخصی که اهل خراسان بود، از راه دور با رنج فراوان آمد خدمت امام باقر(علیه السلام) -عشق به اهل بیت او را کشانده بود- ؛ در حالی که چون با پای پیاده آمده بود، کفشهایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود، آمد خدمت امام علیه السلام با یک عشق و ولعی، خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خودش رسید.
بعد پایش را نشان داد با آن شکافها که خون آمده بود و عرض کرد: « یابن رسولالله! چیزی مرا به این جا نیاورد جز محبّت شما اهل بیت که از خراسان تا این جا پیاده آمدهام.»
امام باقر علیه السلام فرمود : به خدا سوگند ، اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند آن را با ما محشور می کند و بعد فرمود : آیا دین چیزی جز محبّت است؟
محمدبن سعود عیاشی ، تفسیر العیاشی ، ج1، قم ، مطبعه العلمیه، 1414 ق ، ص167 .
کلید اسم اعظم خدا در قرآن
مرحوم شیخ على اكبر عماد مى نویسد:
اسم اعظم خداوند تبارك و تعالى، آنهائى است كه در اولش، لفظ جلاله (الله ) و در آخرش لفظ (هو) باشد و همچنین، بدون نقطه باشد و در قرآن شریف، در پنج مورد چنین آمده است .
پس بنابراین، اسم اعظم (الله لااله الاّ هو) مى باشد.
از شیخ مغربى نقل شده كه هر كس این پنج آیه را، وردِ خود كند و هر روز یازده مرتبه، به هر نیت و در هر مشكلى كه برایش پیش آید بخواند، بزودى نیت او برآورده خواهد شد. انشاءالله.
آن پنج مورد در قرآن چنین است :
1 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لاتَاءْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لانوْمٌ لَهُ ما فى السَّمواتِ وَ ما فى الاَْرْضِ مَنْ ذَاالَّذى یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَئىٍ مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِماشاءَ وَسِعَ كُرْسیُّهُ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ لایَؤُدُهُ حِفْظِهُما وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْعَظیمِ.
(بقره / 255)
2 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوریةَ وَالاِْنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَ اَنْزَلَ الْفُرْقانَ.
(آل عمران، 2، 3، 4)
3 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّكُمْ اِلى یَوْمِ الْقیامَةِ لارَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً.
(نساء / 87)
4 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ الاَْسْماءُ الْحُسنى .(طه / 8)
5 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (تغابن / 13)
شیخ مفید فرموده است :
اسم اعظم در سوره فاتحه است و بر اساس فرمایشِ امام صادق علیه السّلام اگر این سوره را 70 بار، بر مرده بخوانند و روح بر بدن میت برگردد، شگفت آور نیست .
منابع:
تفسیر صافى، ج 1 / 88
جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نكته ها،
باور کن تمنّـای قلبی تو برای خـدا مهـم اسـت
استادپنـاهیـان :
باور کن تمنّـای قلبی تو برای خـدا مهـم اسـت!
اگـر جلـوی یک نمـایشـگاه خـودرو بـروی و دوست داشته باشی یک مـاشیـن گـران قیمـت بخـری اما پولش را نداشتـه باشی، کسی برای این خـواستـه تو ارزشی قائـل نیست
بلـه در ایـن دنیـا کسی به خواستـه دل ما اهمیـت نمے دهـد، اما خـدا برای دلِ ما خیلے ارزش قـائل است خـودت را از این حصـار دنیـا رها کن تا ببینے خواسـته و تمنـای تو چقـدر برای خـدا مهـم اسـت!
یکی از لوازم حضـور در حیـات برتـر این است که برای نیـت و خـواستـۀ خـودت ارزش قائـل باشے و خـودت را آدم حسـاب کنی؛ خصـوصاً برای خــدا ، باید بـاور ڪنے که نظـر و خـواستـہ و تمنـای تو برای خـدا مهـم است خـدا دائمـاً از تو می پرسـد: مے خواهی بـالاتـر بیـایی؟
قـدم اول بعد از ایمـان « خـواستـن » اسـت ؛ اگر مے خـواهے ایمـانت بالا بـرود، از خـدا «بخـواه!» کسی که فکر می کنـد تمنـا و خواستنـش اثر نـدارد، در واقـع مُرده است و آن حیـات برتر را باور نکرده اسـت!
غیبت مساوی نابودی اعمال
رسول اکرم صلےالله علیه وآله: روز قيامت فردى را مےآورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت.
سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند.
عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.
«جامع الأخبار ص۱۴۷»
آیتـــ الله مجتهدے تهرانے(ره):
کسی که مےخواهد غیبت نکند اول باید منشاء آن یعنی حسادت را از بین ببرد. و دوم آیات و روایاتی که در مذمت غیبت است را مطالعه کند تا ببیند که غیبت چه گناه بزرگیست که روایت دارد؛ «یک درهم ربا از ۳۶ زنا بدتر است و غیبت کردن از ربا خوردن بدتر است.»
چون که ربا قصهٔ اقتصاد مملکت است، اما غیبت آبروی مردم است، و احترام مومن از خانه خدا بالاتر است. الْمومِنُ اَعْظَمُ حُرمَةُ مِنَ الْکَعبَة «احترام مومن از خانه خدا بیشتر است»
برگرفته از سخنرانے آیت الله مجتهدۍ تهرانے(ره)
درمحضرصحیفه
دعای دهم - فراز چهارم
َ سُبْحَانَكَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ
پاك خداوندا! ما فروماندگانيم
الَّذِينَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ،
و تو اجابت فروماندگان را واجب كرده اى
وَ أَهْلُ السُّوءِ الَّذِينَ وَعَدْتَ الْكَشْفَ عَنْهُمْ
و مستمندانيم كه گشودن مشكل آنها را نوید داده اى.
و اکنون ای خدایِ «من»
ما بندگان فقیرِ گنهکارِ گرفتار
و مضطر شدهایم.
و به تنها درِ رحمتی که میشناسیم
امید بستهایم.
َ سُبْحَانَكَ،
منزهی تو ای خدا از آنکه
ما را از درگاه خود برانی.
نَحْنُ الْمُضْطَرُّون
که ما درماندگانیم
ما آن درماندگانی هستیم که
اجابتشان را واجب ساختهای
تو در را به روی بندههایت نمیبندی
تو آنها را ناامید نمیکنی
آنها را از خود دور نمیکنی
تو بزرگتر از آنی که به در خانهات بیاییم
ولی محروم برگردیم
ما همان مضطری هستیم که
با تمام وجود فریاد میزنیم:
ٱَمَّن یُجیبُ الْمُضطَرَّ
آیا چه کسی جواب مضطر را میدهد؟
وَ یکْشِفُ السُوء
و چه کسی بدی را از او دفع میکند؟
آن کسی که وقتی درمانده ای
او را بخواند، اجابت میکند، کیست؟
آیا غیر از تو کسی هست؟
اکنون ماییم خدایا
همانها که فرصتها را
از دست دادهایم.
وَ أَهْلُ السُّوءِ
نعمتها را تباه ساختهایم
قُرُقها را شکسته
و گناهکار شدهایم.
الَّذِينَ وَعَدْتَ الْكَشْفَ عَنْهُم
ماییم آن گرفتاران رنج
که رفع گرفتاری را به ایشان
وعده دادهای.
پس دست مرا بگیر
که «من» هیچ راهی جز اینکه
عذرم را بپذیری ندارم.
مادر شیطانها را دیدم!
در انوار جزائری است که در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر بود و میگفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می چسبند و نمی گذارند، صدقه بدهد.
مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید تعجّب کنان به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد.
وقتی که به خانه رسید و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سال قحطی رعایت زن و بچّه و خودت را نمی کنی؟
شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… خلاصه به قدری او را وسوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت.
از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟
پاسخ داد: من شیطان ها را ندیدم لکن مادرشیطان را دیدم که نگذاشت. انسان می خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت بینی می کند و نمی گذارد.
اخلاص و انفاق- شهید دستغیب- ص۱۵۵