من یک دختر مسلمانم
چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
احتمالات و نظریات مختلفی برای ازدواج نکردن آن حضرت بیان شده است که به برّرسی و صحت و سقم هر یک میپردازیم.
1. وصیّت موسی بن جعفر(ع)
یکی ازاحتمالات که در واقع یکی از پاسخها به پرسش فوق است، این است که خود حضرت موسی بن جعفر به
دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند!
ابن واضح یعقوبی طرفدار این نظریه است. سخن او در این باب چنین است: موسی بن جعفر را هیجده پسرو 23
دختر، پسران عبارت بودند از: علیرضا، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد،
عبیدالله، حمزه، زید، عبدالله، اسحاق، حسین، فضل و سلیمان.
موسی بن جعفر وصیت کردکه دخترانش شوهر نکنند وهیچ کس از آنان شوهر نکرد، مگرام سلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد ود اینباره میان قاسم و خویشاوندانش جریان سختی پیش آمد؛ تا آنجا که قاسم قسم خورد که جامه از وی دور نکرده است وجزآنکه عقد موقتی بسته شده برای محرمیّت درمسیر رفتن به حج رفتن منظوری نداشته است.
زندگی نامه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد . پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس .
ماجرای سکته علامه طبرسی و دفن شدنش قبل از مرگ
ماجرای سکته علامه طبرسی و دفن شدنش قبل از مرگ
برخی از مورخان با بیان داستانی از علامه طبرسی، انگیزه دیگری را در علت نوشتن تفسیر، دخیل میدانند. آن حکایت، این است:
زمانی سکتهای بر علامه طبرسی عارض میشود و خاندانش به این گمان که او به رحمت ایزدی پیوسته است وی را به خاک میسپارند.
او پس از مدتی به هوش آمده، خود را درون قبر میبیند و هیچ راهی را برای خارج شدن و رهایی از آن نمییابد. در آن حال نذر میکند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد کتابی را در تفسیر قرآن بنویسد.
در همان شب، قبرش به دست فردی کفن دزد، نبش میشود و آن گورکن پس از شکافتن قبر شروع به باز کردن کفنهای او میکند. در آن هنگام علامه دست او را میگیرد! کفن دزد از ترس، تمام بدنش به لرزه میافتد، علامه با او سخن میگوید، لیکن ترس و وحشت آن مرد بیشتر میشود.
طبرسی به منظور آرام ساختن او، ماجرای خود را شرح میدهد و پس از آن میایستد. کفن دزد نیز آرام شده، با درخواست علامه که قادر به حرکت نبود، او را بر پشت خود مینهد و به منزلش میرساند. طبرسی نیز به پاس زحمات آن گورکن، کفنهای خود را به همراه مقدار بسیاری پول به او هدیه میکند.
آن مرد نیز با مشاهده این صحنهها و با یاری و کمک علامه توبه کرده، از کردار گذشتهاش از درگاه خداوند طلب آمرزش میکند.
علامه طبرسی پس از آن به نذر خود وفا کرده، کتاب مجمع البیان را مینویسد.
ریاض العلماء، ج 2، ص 358؛ روضات الجنات، ج 5، ص 362؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 487
پای درس بزرگان
علامه مجلسی فرمودند :
شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم :
” بسم الله الرحمن الرحیم، اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها. اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ “
بعد از یک هفته مجدد خواستم ، آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم، از ملائکه که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم … !!
قصص العلماء، ص 802
شیخ انصاری وبیت المال
روزى همسر شیخ اعظم انصاری از او خواهش کرد که چادر شبى براى پوشانیدن رختخوابهاى منزل خریدارى نماید
شیخ بدین کار تن در نداد همسر شیخ که از نمایان بودن رختخوابها در گوشه اطاق در برابر دوستان ناراحت بود پس از مایوس شدن از جلب موافقت شیخ در خرید گوشت صرفه جوئى کرد و به جاى سه سیر گوشت تا مدتى دو سیر و نیم گوشت خریدارى کرد و از ما به التفاوتى که از این راه ذخیره شد چادر شبى خرید، وقتى شیخ چادر شب را دید و بر نحوه خرید آن واقف شد با ناراحتى گفت اى واى که تا به حال مقدارى از وجوه بیت المال بى جهت مصرف شده من خیال مى کردم سه سیر گوشت حداقلى است که ما مى توانیم با آن زندگى کنیم آنگاه شیخ دستور داد که چادر شب را پس بدهند و بعد از آن به جاى سه سیر گوشت دو سیر و نیم خریدارى کنند.
یکی از دلایلی که کوروش درتاریخ ماندگارشد...
ثروت کوروش
زمانی به کوروش بزرگ گفتند: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمیداری و همه را به سربازانت می بخشی؟
کوروش گفت: اگر غنیمت های جنگی را نمیبخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ عددی را با معیار آن زمان گفتند. کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت: برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کوروش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند،از آنچه تخمین زده بودند بسیار بیشتر بود.
کوروش رو به آنان کرده و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنها را پیش خود نگه میداشتم، همیشه باید نگران آنها می بودم .زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.
20نکته برای احیاء شب قدر
20نکته برای احیاء شب قدر
بسم الله الرحمن الرحیم
1. شباهت قدر و قیامت را حس کنیم
اگر کمی تامل کنیم میتوانیم شباهت شب قدر و قیامت را احساس کنیم. شب قدر مانند روز قیامت است که سرنوشت آدمها مشخص میشود، تمام گذشتۀ انسان محاسبه و برای آینده برنامهریزی میشود، با این تفاوت که عذاب در کار نیست و آبروی کسی نمیرود و پس از آن فرصت بازگشت هم وجود دارد، اما رحمت خدا از سر و روی عالم میبارد.
2. امیدوار باشیم و به کم قانع نباشیم
خدای مهربان شبهای قدر را برای جبران همۀ کاستیهای ما قرار داده است، برای بخشش هیچ گناهی ناامید نباشیم و برای رسیدن به هر حاجتی امیدوار باشیم و در دعا به کم قانع نشویم. خدا هرچه را صلاح نباشد بدهد بهترش را خواهد داد، و هیچ دعایی دور ریخته نمیشود و اگر توانستیم فقط خود «او» را از او بخواهیم.
3. بیقراری برای خدا
غمگین نباش قرضت راادا میکنم ...
روزی عالم زاهد و صاحب کرامات، «شیخ مهدی ملا کتاب» با گروهی از یاران و اصحابش در صحن حرم امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بود. در این حال شیخ جواد عاملی (ره) با کمال ناراحتی وارد شد و نشست.
بعد از این که ملا مهدی (ره) علّت حزن او را پرسید، عرض کرد: مردی در بازار، سی شامی –معادل شش تومان آن روز- از من طلب دارد و امروز با زبانی تند از من طلبش را خواست؛ در حالی که من قدرت ادای آن را ندارم.
ملا مهدی (ره) فرمود غمگین مباش، قرضت را ادا میکنم. حاضرین چون میدانستند که ایشان چیزی در بساط ندارد به شوخی گفتند: از کجا ادا میکنید؟ مگر آنکه او را به صرّاف یهودی حواله دهید!
شیخ مهدی فرمود: او را به صرّاف حقیقی حواله میدهم. ای شیخ جواد! تو را به امیرالمؤمنین علیه السلام حواله دادم؛ برو وجه را بگیر و بیا.
شیخ جواد پذیرفت و به حرم مشرف شد. زمان زیادی نگذشت که برگشت، درحالی که در دستش کیسهای پول حاوی 30 شامی بود. گفت: هنگامی که داخل حرم شدم عرض کردم: یا امیرالمؤمنین من به جهت زیارت نیامدم بلکه از جانب شیخ مهدی به جهت حوالهای که بر شما نموده آمدم؛ پس ضریح مبارک را بوسیدم و برگشتم. چون چند قدم برداشتم، شخصی را دیدم که فرمود: این را بگیر که حواله شیخ است. آن را گرفتم و مبهوت شدم. پس از لحظاتی که توجه کردم او را اصلا در رواق و ایوان ندیدم.
فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص685
بصیرت یعنی...
امام خامنه ای مدظله العالی: بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مكررا گفتهام كه، چیزى كه امام حسن مجتبى علیهالسلام را “"شكست داد""” نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود.
مردم، تحلیل سیاسی نداشتند.
شیعه انگلیسی و ارتباط آن با پیر استعمار
چقدر از جریان «سید صادق شیرازی» و ارتباط او وبعضی ازنزدیکانش باروباه پیر استعمار( انگلیس )باخبرید؟؟
آیت الله شیرازی مرجع مشهوری که فتوای تحریم تنباکو را دادند پسری داشتند به نام سید هادی. ایشان ۴ پسر داشتند حسن، محمد، صادق و مجتبی.
حسن بعداز انقلاب در لبنان کشته شدند.
امربه معروف از زبان رهبر فررانه انقلاب
در محضراستاد
دیدگاه امام نسبت به مقام معظم رهبری
امام خمینی (ره) در مورد مقام معظم رهبری می فرماید :
یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا کنید که متعهد به اسلام باشد وخدمتگذار ،وبنای قلبی اش براین باشد که به این ملت خدمت کند پیدا نمی کنید ایشان را من سالهای طولانی می شناسم .
همچنین در جای دیگر حضرت امام خمینی (ره) خطاب به مقام معظم رهبری می فرمایند :
در بین دوستان ومتعهدان به اسلام ومبانی اسلام از جمله افراد نادری هستید که که چون خورشید روشنی می دهید .
امام که بود!
اما م که بود؟
امام، خادمی بود که خدمتش را دریغ نورزید .
اما م ،معلمی که عملش عالیترین شاگردان را به جامعه هدیه کرد.
امام ،متکلمی که کلام اسیر ومغلوب او بود .
اما م، عزیزی که عزتش را خدابه او ارزانی داشت.
امام ،ادیبی که ادب در مقابلش سر تعظیم فرود آورد .
امام، مجتهدی ژرف نگر وآینده نگر که سوار بر مرکب زمان بود .
اما م ،عابدی که عبادت را بر دوش می کشید.
اما م ،مفسری که تفسیرش افشای حقایق پنهان هستی بود.
امام ،عالمی که عملش بر علمش سبقت داشت .
اما م ،چشمی داشت تیز بین که ذلت وخواری ابرقدرت های پوشالی را فی الحا ل می دید.
اما م،دستی داشت توانا که ساحران سیاسی را مسحور قدرت خویش نمود.
اما م مجددی که پیکر اسلام را از خرافا ت وموهوما ت وتحجر منزه کرد.
اما م ،فرمانده ای که هر فرمانش فتحی را به ارمغا ن داشت.
اما م ،معشوقی که عا شقا ن به عشق دیدارش با اشک شوق زنگارهای قلبهایشان را می شستند.
اما م ،برقی بود در تاریکی وظلما ت محض.
اما م،ستاره ای بود که در تاریکی شب برای گمراهان طلوع کرد.