مسجدشیطان
پیامبر (ص) از شیطان پرسید : “مسجد تو کجاست ؟
شیطان گفت : بازارهایی که پر از غش و تقلب در اموال باشد !
حضرت فرمود : با چه کسی هم غذاهستی؟"
شیطان گفت : زنان و مردانی که بر سر سفره، نام خدا را نمیبرند!
حضرت فرمود : “چه کسی پیش تو عزیز است ؟”
شیطان گفت : کسی که دائم غرق در معصیت است و معصیت را برای لحظهای تعطیل و رها نمیکند!
حضرت رسول (ص) از شیطان پرسید : آیا تو مؤذنی هم داری ؟
شیطان گفت : کارگردانان و مطربان شبانه، مؤذن من هستند!
داغی صحرای محشر
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید،ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود:
«هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
پند تاریخ، ج 1، ص 190
گریه ستارخان
ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد…!
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم؛ و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا؛ از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.!!
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
“اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم.”
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد …
سفارشات امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم
ای هشام، چه بد است آن بندهای که دو چهره و دو زبان دارد.
برادرش را در حضور میستاید و در غیاب [ با غیبت و بدگوئی ] گوشتش را میخورد!
اگر به برادرش چیزی دهند به او رشک و حسد ورزد و چون گرفتار شود تنهایش گذارد.
پاداش نیکوکاری سریعترین خیر است و کیفر ستمکاری سریعترین شرّ.
و بیشکّ بدترین بنده خدا کسی است که همنشینی با او را به جهت بد زبانیش ناپسند میداری.
آیا مردم را چیزی جز محصول زبان به دوزخ اندازد؟
از صفات خوب بودن هر مسلمانی؛ دوری او از سخن یاوه و گزاف است.
ای هشام؛ هیچ مردی به مقام اهل ایمان نرسد تا ترسان و امیدوار گردد و ترسان و امیدوار نگردد تا برای آنچه میترسد و بدان چه امید دارد کار کند و عمل نماید.
ای هشام؛ خداوند جلیل و عزیز فرموده: سوگند به عزّت و جلالم، به بزرگی و قدرتم، به شکوه و رفعت مقامم که هر بندهای خواست مرا بر هوای خود ترجیح دهد در این صورت
توانگری را در جانش قرار دهم
و تلاشش را در آخرت او نهم
و کسب و کارش را کفایت نمایم
و آسمانها و زمین را ضامن روزیش سازم
و به سود او در ورای تجارت هر تاجری باشم.
ای هشام؛ خشم کلید شرّ و بدی است و کاملترین افراد مؤمن، خوشخلقترین ایشان است.
تحف العقول/ ترجمه جعفری ص: 373
حکایت بهلول
ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻧﺶ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﮑﯽ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﮑﯽ ﺩﺭ ﻗﺼﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺵ ﺳﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻨﺪﺍﻧﺪ.
ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﻬﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺍﻭﺭﺩﻧﺪﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺍﻣﺮ ﮐﺮﺩ ﭼﻨﺪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﺸﻤﺎﺭ
ﺑﻬﻠﻮﻝ ﮔﺮﻓﺖ : ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺮﻣﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻫﺴﺖ
ﻋﯿﺴﯽ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ : ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻌﻔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ؟
ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺻﺎﺣﺐ ﺍﺭﺑﺪﻩ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻫﺴﺖ.
ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ :
ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﺼﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﺑﺮﻭﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ
ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﻫﻢ ﭼﻬﺎﺭﻣﯽ ﻫﺴﺖ ﻫﺎﺭﻭﻥ !
گشایش و رونق در کسب کار
روایت است که مردی به خدمت امام کاظم(ع) شکایت کرد که کار بر من بسته شده است و به هرکاری که متوجه می شوم، سود نمی یابم و به هر حاجت که رو می نهم برآورده نمی شود.
حضرت فرمودند: بعد از نماز صبح 10 مرتبه بگو :
《سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ》
کافی،ج5،ص315.
گنج هاي نيكويي...
آیت الله مجتهدی تهرانی:
گنج هاي نيكويي سه تا است :
1.پنهان داشتن عمل :
ميخواي به يك مستحقّی براي عروسی دخترش قالي بدهی ، مخفی كن و آبرويش را نريز ، به در و همسايه نگو.
2. شكيبايی در برابر سختی ها :️
داغ اولاد ديدی و يا مثلا ورشكست شدی ؛ به خودت فشار نيار اعصابتو خرد نكن صبر كن.
صبر و ضفر هر دو دوستان قديم اند.
بر اثر صبر نوبت ضفر آيد.
3. کتمان مصائب :️
آدم مصائب خودشو نگويد مثلا اگر طرف شهيد داده است ، راه نرود و بگويد كه من شهيد داده ام.
قطع درختان و به تباهی کشیدن جنگلها غیراسلامی است
درمحضراستاد
گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت. نمازگزاران ، همه او راشناختند پس ، از او خواستند که پس از نماز بر منبر رود و پند گوید.
پذیرفت نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد! کسى برنخاست.
گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !
باز کسى برنخاست.
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید.
نفقه زن در دوران عده
سوال :
آیا نفقه زن در دوران عده بر عهده مرد است؟
پاسخ:
این مساله چند صورت دارد:
1. در دوران عده وفات : مطلقا چه زن حامله باشد یا نباشد بر عهده مرد نیست و از اصل ترکه مرد هم داده نمی شود.
2. در مدت طلاق رجعی : نفقه زن بر عهده مرد است .(امام:در صورتی که در حال نشوز جدا نشده باشند)
3. در مدت طلاق بائن: اگر زن حامله باشد نفقه بر عهده مرد است و اگر زن حامله نباشد نفقه بر عهده مرد نیست.
منبع:
آیات عظام امام تحریرالوسیله ح3 ص 560-مساله6.ایات عظام وخید منهاج ج3ص326.سیستانی همان ص124.صافی گلپایگانی جامع الاحکام ح2 ص35.
تعارف کردن ، نشانه ی دروغ و دورویی!
روزی امام صادق«علیه السلام» در مجلسی از جای برخاستند تا خارج شوند، دوستی نیز برخاست و به اتفاق امام به راه افتاد، تا به در خانه امام رسیدند.
امام«علیه السلام» بی آن که به آن شخص تعارف کنند، وارد خانه شدند.
از ایشان پرسیدند: «چرا به آن شخص تعارف نکردید و نفرمودید داخل منزل شود؟»
حضرت فرمودند: «آمادگی پذیرش او را نداشتم.»
گفتند: «اگر تعارف می کردید او خودش نمی آمد.»
حضرت فرمودند: «دوست ندارم خداوند، نام مرا جزو کسانی ثبت فرماید که در تعارف زیاده روی می کنند…
ناسخ التواریخ سپهر، ج۲،ص۶۴۸
درمحضراستاد
از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد:
یاد گرفتم
که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
یاد گرفتم
که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
یاد گرفتم که دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم.
یاد گرفتم
که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
یاد گرفتم
که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد.
یاد گرفتم
کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد.
یاد گرفتم
که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود.
یاد گرفتم
کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد.
یاد گرفتم
که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
یاد گرفتم
کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
یاد گرفتم
کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند.
یاد گرفتم تمام کسانیکه در گورستان هستند همه کارهایی داشتند و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقق گردانند.
یاد گرفتم
که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم.
جشن پوریم(ایران کشی)
همان اسرائیل که عاشق کوروش است، از ایرانی متنفر استضرب سکه مشترک کوروش و ترامپ! در روز ایرانی کُشی پوریم!
جرعه ای ازکلام شهید
اهميت بردبارى در زندگى از زبان استاد فاطمى نيا
اهميت بردبارى در زندگى از زبان استاد فاطمى نيا
در علم هم باید جهادی عمل کرد
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید و نخبگان دانشگاه صنعتی شریف
مسئله علم را جدّی بگیرید. تلاش علمی در دانشگاه نبایستی متوقّف بشود. این مدالها، علاوه بر ارزش مادّی، ارزش معنوی هم دارد. لذا من این هدیه شما رامفتخرانه میپذیرم امّا بعد آنها را به خود شما برمیگردانم. دلم میخواهد که شما این نمادها را در خانه و محلّ کارتان نگه دارید.
اگر تعهّد دینی و انقلابی نباشد، پیشرفت علمی به تنهایی یک کشور را خوشبخت نمیکند. اگر بخواهیم کشور، ملّت، جامعه بشری به سعادت برسد، راهش این است که آرمانهای دینی و الهی را برتر از همه آرمانها قرار بدهیم؛ این در اقتصاد،کار علمی، ادارهی کشور، گزینش مدیران کشوری و در حرکت فکری خود ما هم باید اثر بگذارد.
حوادث گوناگون، انسان را دچار تغییرات فکری میکند؛ گاهی انحرافها و زاویهها خیلی ریز شروع میشود، لکن وقتی ادامه پیدا میکند، این فاصله از خطّ مستقیم و اصلی مدام زیاد میشود. آن کسانی که توانستند کارهای بزرگ را در این مملکت انجام بدهند که یکی از آنها مسئلهی انقلاب و یکی مسئلهی دفاع مقدّس است ناشی از ایستادگی و ثبات بوده. آنهایی که یک روز اینجوریاند، یک روز آنجوریاند، تلوتلو میخورند، به تعبیر امیرالمؤمنین مثل یک شتری که بارش را روی پشتش سست بستهاند و همینطور که راه میرود این بار از اینطرف میافتد یا از آنطرف میافتد؛ طبعاً نمیتواند مستقیم راه برود؛ از این باید ترسید و پرهیز کرد.
جنبش دانشجویی را دوجور میشود معنا کرد: یکی به این معنا که انسان علیه همهی آرمانها حرف بزند و شعار بدهد و مشت گره کند؛ یکی اینکه در خدمت آرمانها حرکت بکند: حرکت جوانانه و جهادانه. در علم هم باید جهادی عمل کرد.
۹۵/۱۰/۱۳
بخشنده ترین افراد
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟…
گفت: آری…
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد… از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد…!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم…
گفتند: پس تو بخشنده تری…!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم…!!
خمس قبر
سوال:
من یک قبر به صورت پیش فروش خریده ام آیا هر سال باید اضافه قیمتش را پرداخت کنم یا لازم نیست؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای : اگر از درآمد سال خريدهايد، دادن خمس قيمت خريد کافى است.
آیت الله مکارم شیرازی: چنانچه یک بار خمس آن را پرداخت کرده باشیدو ترقی قیمت داشته باشد تنها ترقی قیمت آن خمس دارد.
آیت الله وحید خراسانی : اگر با پول خمس داده شده قبر را خریده چیزی به عهده او نیست و اگر با پول خمس داده شده نخریده اگر سر سال خمس قبر را بدهد چنانچه مبلغ دیگری برای قبر پرداخت نگردد چیزی دیگری بر عهده صاحب قبر نیست.
آیت الله فاضل لنکرانی : اگر قبر را خريده و مالك آن شده است بايد خمس آن را به قيمت فعلى بدهد و ترقی قیمت را تازمانی که از آن استفاده نشده هرسال حساب کنید. اما اگر قبر را نخريده و مالك آن نيست، بلكه مبلغى از درآمد سال به منظور اولويت يافتن جهت دفن داده است (كه نوعاً اين گونه است) در اين صورت خمس ندارد.
آیت الله سیستانی: یک بار باید خمس ان را بدهید نه هر سال.
منبع: استفتا از سایت مراجع عظام