امام حسین(علیه السلام)درکلام اندیشمندان مسیحی
آنتون بارا (اندیشمند مسیحی)
اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم.
هر روز خدا در کاری است...
پادشاهی به وزیرش گفت: این آیه قرآن که می فرماید: «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن: هر روز خدا در کاری است» این کار خدا چیست؟ وزیر گفت: یک روز به من مهلت بده تا فکر کنم و پاسخ شما را بیابم.
وزیر، غلام تیز هوش و دانائی داشت، وقتی غلام، وزیر را افسرده و نگران دید، پرسید: چرا امروز چنین در اندیشه و غصه فرو رفته ای؟
وزیر گفت: از تو کاری ساخته نیست.
غلام پاسخ داد: دلم برایت می سوزد، به من بگو شاید خداوند گروه کور اندوه تو را با جواب من گشوده گرداند.
وزیر جریان را برای غلام شرح داد، غلام گفت: به سلطان بگو غلام من معنی این آیه را می داند و مایل است شخصا پاسخ را به سمع شما برساند.
سرانجام غلام به حضور سلطان پذیرفته شد و گفت:
«تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل و تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و یشفی سقیما و یعز ذلیلا و یذل عزیزا و یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید و لا حول و لا قوه الله بالله العلی العظیم»
خداوند شب را در روز وارد می کند، یعنی از روز می کاهد و به شب می افزاید و هم چنین روز را در شب وارد می کند، یعنی از شب می کاهد و به روز می افزاید، مریض را شفا، ذلیل را عزت و عزیز را ذلت می دهد و آنچه می خواهد انجام می دهد و آنچه را اراده می کند حکم می کند و حول و قوه و نیرویی جز به وسیله خدای بلند مرتبه نیست.
قصص الله، ج 2، قاسم میرخلف زاده
چرا این همه شرایط ازدواج را سنگین میکنید؟!
امان از دست پدر و مادرهایی که نمیگذارند جوانها با رعایت شرط دین و ایمان و تقویٰ، با یک لقمهنانی که بتوانند در بیاورند، با هم ازدواج کنند!
چرا این همه شرایط ازدواج را سنگین میکنید و جوانها و جامعه را به سمت فساد میبرید و تسلیم امواج فساد میکنید؟ نکنید پدرها و مادرها، برادرها و خواهرها سخت_گیری نکنید!
مرد هم عرضۀ درآوردن یک لقمه نان و مُهیا کردن یک محل سکونت معمولی (حتی) در کنار قوم و خویشها یا پیش والدین را داشتهباشد، مراسم را هم ساده برگزار کند، علما هم خبر کنند و ایشان هم خیلی ساده صیغۀ محرمیت و ازدواج جاری میکنند!
بنابراین، این حرف بسیار خوبی است! (مسئولین) و دفترخانههای ازدواج هم منصف باشند، سطح خرج ازدواج را آن قدر (اعلام کنند و) بگیرند که مردم از عهدهاش بر بیایند و شیرینی اینها هم یک مختصر آبنبات ساده هم میشود!
باید ازدواج ها را ساده کرد. ازدواج آسان
جهیزیه یعنی چه؟
جهیزیۀ دختر کمالات معنوی اوست. مهریۀ مرد عبارت است از کمالات او. مهریه ها را سنگین نکنید! مشکلات سنگین نتراشید!
قرآن میگوید آنکه دارد اگر ازدواج نکند: بیخود!
کسی هم که ندارد اگر به زحمت میافتد در این شرایط یک قدری کوتاه بیایید و کمک کنید!
بخشی از سخنرانی شهیدبهشتی
۱۳۵۹/۱۲/۱۰
نکاتتربیتی...
اگر فرزند شما مرتبا بهانه گيری می كند،
به اين دليل است كه از نوازش جسمانی و فيزیکی شما محروم است .
اگر فرزند شما دروغ می گويد، به اين دليل است كه شما عكس العمل های های شدیدی در برابر رفتار و گفتارش نشان داده اید .
اگر عزت نفس كودك شما پايين است، به این دليل است كه شما بيشتر او را نصيحت كرده ايد تا تشويق و تهييج.
اگر فرزند شما در محيط اجتماعی از خود دفاع نمی كند، به اين دليل است كه در مقابل جمع او را مورد انتقاد قرار داده ايد.
فضیلت گریۀ بر سیدالشهدا علیهالسلام
حکم برهنه شدن در عزاداری
سوال:
حکم برهنه شدن در عزاداری ها برای سینه زنی، تکثیر فیلم و سی دی های این گونه جلسات و نگاه کردن زنان به این فیلم ها چیست؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای: شایسته است عزاداری به شیوه مرسوم و سنتی که با لباس انجام می شده است، برگزار شود. [1]
آیت الله سیستانی: اشکال ندارد؛ گر چه زنان به احتیاط واجب نباید نگاه کنند.
آیت الله مکارم: برهنه شدن اشکال دارد و اگر جایی باشد که زن ها هستند و نگاه می کنند، حرام است.
آیت الله صافی: زن ها باید از نگاه کردن به بدن نامحرم خودداری کنند.
آیت الله بهجت(ره): در حضور نامحرم احتیاط در ترک است و نگاه به تصویر اگر موجب مفسده باشد، اجتناب لازم است.
آیت الله فاضل(ره): نگاه کردن زن به فیلم بدن برهنه مردان، اگر آنها را نشناخته و مفسده ای نداشته باشد، مانعی ندارد، و گرنه جایز نیست.
آیت الله تبریزی(ره): چنانچه فسادی بر آن مترتب نباشد، مانعی ندارد. [2]
پی نوشت:
[1]. خامنه ای، استفتائات جدید، پایگاه اطلاع رسانی Khamenei ir، مراسم عزاداری.
[2]. سیدمحسن محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 4، ص 203-204.
دنیا مانند گردویی است بی مغز!
گویند: ملا مهرعلی خویی، روزی در کوچه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا می کنند. به خاطر یک گردو، یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس مجازات، گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟! گفت از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت…
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود و یا دیگران رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم.
عاشورا عاشورا عاشورا
در شرح احوال مرحوم شیخ مرتضی انصاری آورده اند که: از جمله عادات او خواندن زیارت عاشورا بوده که در هر روز دو بار، صبح و عصر آن را می خواند و بر آن بسیار مواظبت می نمود،
بعد از وفاتش کسی او را در خواب دید و از احوالش پرسید در جواب سه مرتبه فرمود: عاشورا عاشورا عاشورا.
مردان علم در میدان عمل، ج2، سید نعمت الله حسینی
گریه بر سید الشهداء(علیهالسلام) باعث آمرزش گناهان
علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر میکرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیهالسلام) باعث آمرزش گناهان میشود؟
همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : “جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم”
گفت: چطور میشود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیهالسلام) میدهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمیدارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان مینویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده میشود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیهالسلام) سبب آمرزش گناهان شود؟
سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم.
پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار میرفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العادهای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمهای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را میگذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: “چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟”
هر کسی جوابی داد.
یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و…
حرف ها که تمام شد.
نقل رهبری از همراهی نظام کمونیستی شوروی سابق با قمهزنی
بزرگترین دشمنی در این قسمت با اسلام، همین است که کسانی به نام اسلام، به نام دین خدا و به نام محبّت اهل بیت علیهمالسّلام، خرافاتی را اشاعه دهند که وقتی کسانی از این خرافات اطّلاع پیدا میکنند، بگویند «اگر اسلام این است، ما این اسلام را نمیخواهیم!» این، ضربهی بزرگی است.
من در دو، سه سال قبل از این، راجع به قمه زدن مطلبی را گفتم و مردم عزیز ما، آن مطلب را با همهی وجود پذیرفتند و عمل کردند.
اخیراً مطلبی را کسی به من گفت که خیلی برایم جالب و عجیب بود.کسی که با مسائل کشور شوروی سابق و این بخشی که شیعهنشین است جمهوری آذربایجان آشنا بود، میگفت: آن زمان که کمونیستها بر منطقهی آذربایجان شوروی سابق مسلّط شدند، همهی آثار اسلامی را از آنجا محو کردند. مثلًا مساجد را به انبار تبدیل کردند، سالنهای دینی و حسینیهها را به چیزهای دیگری تبدیل کردند و هیچ نشانهای از اسلام و دین و تشیّع باقی نگذاشتند. فقط یک چیز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزاداری کنند، هیچ کار دینی نباید بکنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، برای آنها یک وسیلهی تبلیغ بر ضدّ دین و بر ضدّ تشیع بود. بنابراین، گاهی دشمن از بعضی چیزها، اینگونه علیه دین استفاده میکند. هرجا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد.
۱۳۷۶/۰۱/۰۱
معجزه عزاداری امام حسین(علیه السلام)
شفای بیماری لاعلاج چشم آیة الله بروجردی بوسیله گِل عزاداری سیدالشهداءعلیه السلام
حضرت آیة الله بروجردی رضوان الله می فرمودند در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد حتی اطباء آنجا از بهبودی چشم من مایوس شدند.
تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دستجات عزاداری به منزل ما می آمدند نشسته بودم اشک می ریختم درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود در همان حال گویا به من الهام شد از آن گل هایی که به سر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم، مقداری گل از شانه و سر یک نفر از عزاداران گرفتم و به چشم خود مالیدم فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه بکلی کسالت آن رفع شد و بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم.
در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمی شد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و می گفتند به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد.
مردان علم در میدان عمل، ج2،سید نعمت الله حسینی
تلاش و دعا
عمر بن مسلم، از یاران امام صادق علیه السلام بود. وی مدتی به خدمت حضرت نرسید. امام جویای حال او شد، عرض کردند: او تجارت را ترک کرده و مشغول عبادت است.
حضرت فرمود: وای بر او! آیا نمی داند، کسی که در طلب روزی، کوشش نکند، دعایش مستجاب نمی شود؟
سپس فرمود: هنگامی که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این آیه نازل شد: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ: هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد».(طلاق/2و3)
گروهی از اصحاب حضرت پس از شنیدن این آیه درها را به روی خود بستند و به عبادت رو آوردند و گفتند: خداوند روزی ما را عهده دار شده است.
این قضیه به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید. حضرت فرمود: هر کس چنین کند، دعایش مستجاب نمی شود؛ لذا شما باید در راه زندگی سعی و تلاش کنید.
داستان های بحارالانوار،ج 5، محمود ناصری
سجده بر مهر سیاه یا دارای نوشته
سوال:
حکم خواندن نماز بر روی مُهر چرک و یا مُهری که بر روی آن تصویر حک شده چیست؟
پاسخ:
سجده کردن بر مهری که مثلا بر اثر آب وضو سیاه شده است، اشکال ندارد؛ اما اگر چرک روی مهر طوری باشد که جرم داشته باشد و مانع رسیدن پیشانی به مهر شود، سجده بر آن صحیح نیست. [1]
سجده بر مهرهایی که کلمه الله یا نام اهل بیت (علیهم السلام) بر آنها به صورت برجسته نوشته شده است، اشکالی ندارد، مگر اینکه شخص مطمئن شود به اندازه واجب سجده، پیشانی به مهر نمی رسد. اندازه واجب سجده یک بند انگشت است.
بهترین چیز برای سجده، تربت امام حسین (علیه السلام) است. [2]
پی نوشت:
[1]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشی - امام خمینی و دیگر مراجع)، ج 1، ص 576، م 1060؛ خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س 491.
[2]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشی - امام خمینی و دیگر مراجع)، ج 1، ص 587، م 1083.
درمحضراستاد
آیتالله بهجت قدسسره:
حفظ کنیم قرآن را که همیشه با ما باشد، ما با او باشیم، آن را وسیلۀ حفظمان در فِتَن و شدائد(فتنهها و سختیهای) دنیا قرار بدهیم. از خدا بخواهیم که از قرآن، ما را جدا نکند؛ همچنین از خدا بخواهیم ما را از عترت جدا نکند که عترت با قرآن است و قرآن هم با عترت است.
بهسوی محبوب، ص١٢٩
شرکت درمجلس روضه امام حسین(علیه السلام)
وارد شدن جوان زیبا و سگ داخل قبر
روزى شیخ بهائى به دیدار شخصى که از اهل معرفت و بصیرت بود و در کنار یک قبرستان در اصفهان منزل داشت مى رود. شیخ بهائى به دوستش مى فرماید:
روز گذشته در این قبرستان کنار خانه شما امر عجیبى را دیدم که جماعتى میتى را در گوشه اى از این گورستان دفن کردند، پس از چند ساعت که گذشت و همه از قبرستان خارج شدند، بوى بسیار خوش و معطرى به مشام من خورد که با عطرهاى دنیا قابل قیاس نبود بسیار تعجب کردم که این بوى عطر از کجاست ؟
به اطراف نگاه کردم ، یکباره جوان زیبا رویى را دیدم که به سمت آن قبر مى رفت کم کم از دیده گانم محو شد. طولى نکشید که بوى متعفن و بدى به مشام من رسید که از هر بوى گندى در دنیا بدتر بود،
باز متعجب شدم به اطراف نگاه کردم ، سگى را دیدم که بسوى همان قبر مى رفت و سپس ناپدید شد. همینطور بحالت تعجب ایستاده بودم که ناگهان همان جوان زیبا از طرف آن قبر برگشت ولى بسیار مجروح و زشت شده بود.
سیاسیترین دهۀ سال؛ دهۀ اول محرم
امام خمینی(ره) میفرمود: والله اسلام تمامش سياست است. اسلام دين سياست است قبل از اينكه دين معنويات باشد (صحیفۀ امام، ج۱ص۲۷۰و ج۶ص۴۶۷)
اگر بپذیریم که دهۀ اول یا هفتۀ اول محرم، بهنام «امر به معروف و نهی از منکر» باشد، طبیعتاً این دهه سیاسیترین دهۀ سال خواهد بود؛ چون امر به معروف و نهی از منکر در درجۀ اول، سیاسی است.
اینکه ما با شنیدن امر به معروف و نهی از منکر، یاد بیحجابی و مسائلی از این دست میافتیم، ناشی از اشتباه ما در دینداری است. امر به معروف و نهی از منکر، اول به مسائل کلان مربوط میشود، بعد به مسائل جزئیتر.
وقتی امام حسین(ع) فرمود:«اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ» بعدش یک حرکت سیاسی انجام داد. ایشان میخواست از یاران خود در کوفه، برای کوبیدن قدرت سیاسی باطل کمک بگیرد؛ که البته یارانش بیوفایی کردند.
علیرضا پناهیان - ۹۴.۷.۱۹
پیشنهادبهلول به تاجر
روزی تاجری اهل بغداد ، از بهلول سوال کرد که یا شیخ من چه بخرم تا منافع زیادی عایدم شود؟ بهلول پاسخ داد آهن و پنبه
تاجر رفت و آهن و پنبه خرید و انبار کرد و پس از چند ماه فروخت و سود فراوان برد . القضا پس از چند وقت مرد تاجر مجددا بهلول را دید و گفت بهلول دیوانه ، چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول پاسخ داد پیاز و هندوانه.
تاجر این بار رفت و تمام سرمایه خود را پیاز و هندوانه خرید و انبار کرد . پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانه های او گندید و ضرر کرد
فورا سراغ بهلول رفت و گفت که بار اول که با تو مشورت کردم گفتی آهن و پنبه بخر و منفعت بسیاری نصیبم شد ، اما دومین پیشنهادت چه پیشنهادی بود؟ تمام سرمایه من از بین رفت.
بهلول در پاسخ آن مرد گفت اولین بار که مرا صدا زدی ، گفتی شیخ بهلول و چون مرا شخص عاقلی خطاب کردی من هم از روی عقل تو را پاسخ دادم . اما بار دوم مرا دیوانه صدا زدی ، من هم از روی دیوانگی جواب تو را دادم
تاجر از گفته خود خجل شد و چیزی نگفت..