جراحی بدون بیهوشی
مرحوم آیت الله العظمی سیـد احمـد خـوانساری بیماری زخـم معـده داشتنـد که احتیـاج به عمـل جراحی داشت ، از طرفی ایشان سالخورده و از لحـاظ جسـمی ناتـوان بـودند و تحمـل جراحی بدون بیهوشی نیز ممکن نبود.
پیـش از آن که عمل جراحی آغـاز شـود ، ایشـان اجازه بیهوش کردن را به پزشک ندادند چـون به نظر ایشـان در وضعیت بیهـوشی ، تقلید مقلدین دچـار اشکال میشـد از این رو به پزشکان معالج فرمودند:
هرگاه مـن مشغـول قـرائت سـوره مبـارکه انعـام شـدم ، شما مشغول عمـل شـوید من توجه ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی آید.
ایشان آن چنان به قـرآن توجـه پیـدا میکردند که احساس درد نمی کردند . همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی ، قرائت سـوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید.
روضه خوانی صابرخراسانی(ام البنین(س) )
جواب نیکی درنسلهای بعد...
گاهی خداوند جواب نیکی یک انسان را در یکی دو نسل بعد به او میدهد.
شهید مطهری(ره):
اگر به کسی نیکی کردی و او نیکی تو را با نیکی پاسخ نگفت و احیانا به جای نیکی بدی کرد، این سبب نشود که تو در نیکی کردن بیرغبت شوی و میل به نیکی کردن از تو گرفته شود، بگویی ای آقا! این دنیا یک دنیایی است! اگر هر کسی که به او خوبی میکنی به تو بدی کند، بهتر از این است که به کسی خوبی نکنی.
امکان ندارد که نیکی پاسخ نداشته باشد، منتها تو نباید انتظار داشته باشی که به هر کس که نیکی میکنی از همان شخص نیکی پاسخ بگیری. تو نیکی کن بدون آنکه چشم داشت از آن کسی که به او نیکی میکنی داشته باشی. بعد میبینی یک کسی که تو اصلا به او نیکی نکردهای به تو نیکی میکند، یعنی پاسخی که از این باید بگیری از جای دیگر به تو میدهند.
خدا عالم را این گونه ساخته که تخم نیکی هرگز ضایع نمیشود. تمام دنیا یک دستگاه خودکار عجیبی است که خدای متعال ساخته است که نیکی در دنیا ضایع نمیشود و گاهی -در قرآن است- که خدا جواب نیکی یک انسان را در دو نسل بعد به او میدهد.
آشنایی با قرآن، ج۱۱، ص۱۴۹
"من"راخذف کن تا...
به حکیمی گفتند:
من خوشبختى ميخواهم
پاسخ داد:
نخست"من"را حذف كن كه حكايت از نفس دارد،سپس"ميخواهم"را حذف كن كه حكايت از ميل و خواسته دارد
اكنون آنچه با تو باقى ميماند خوشبختى است.
زیربارون...
آیت الله العظمي حاج سيد محمد حسيني ميفرمود:
شخصي در عالم مکاشفه، حضرت ابالفضل العباس را ديد و عرض کرد: آقا جان! حاجتي دارم و نميدانم براي روا شدن آن به چه کسي متوسل شوم؟
قمر بنيهاشم فرموده بود: به مادرم ام البنين متوسل شوید.
ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین(س) ، ص ۱۴۲
چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را خواهرزاده خطاب کرد؟
چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را خواهرزاده خطاب کرد؟آیا شمر، دایی حضرت بود؟
راوى میگوید: شمر روز عاشورا در برابر سپاه ایستاد و صدا زد: خواهرزادگانم کجایند؟ عباس و برادرانش کجا هستند؟ کسى بدو پاسخ نداد.
امام حسین(ع) بدانها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهید». از اینرو، عباس به سمت او رفت و فرمود: چه میخواهى؟ شمر گفت: خواهرزادگان! شما در امان هستید. عباس(ع) به او فرمود: لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو دایى ما هستى، پس چرا به ما امان میدهى؟ ولى فرزند رسول خدا را امان نمیدهى؟ برادران عباس نیز نظیر سخنان آنحضرت را تکرار کردند و بازگشتند.
از آن جهت که مادر حضرت عباس(ع) با شمر بن ذی الجوشن هر دو از یک قبیله بودند و رسم عرب این است که به افرادی که از یک قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند به فرزندان آنان با نگاه فامیلی نظر میکنند، به فرزندان ام البنین خطاب به خواهر زادگان نمود.
عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327.
حکایت عاقل را اشارتی کافیست
مردی برای خــود خانه ای ساخت و از خانه قول گرفت که تا وقتی زنــده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هــر اتفاقی وی را آگاه کند.
مــدتی از ساخـت خانـه گذشـت ترکی در دیــوار ایجاد شد مــرد فـوراً با گچ ترک را پوشاند . بعد از مدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند.
ایــن اتفاق چندین بار برای خانه و مــرد تکرار شــد و روزی ناگهان خانه فرو ریخــت . مــرد با سرزنش قولی که گرفته بود را به خانه یادآوری کرد.
خانه پاسخ داد هــر بار خواستم هشدار بدهـم و تــو را آگاه کنـم دهانـم را بـا گچ گرفتـی و مـرا ساکت کردی این هــم عاقـبت نشنیدن هشـدارها
چهار عامل سقوط و انحطاط یک جامعه از نظر قرآن
شهید مطهری(ره):
آنچنان که از قرآن مجید استنباط کردهام چهار عامل است که عامل فنای اقوام است و نقطه مقابل آنها عامل بقا. حال ممکن است عامل دیگری هم باشد و من از قرآن درک نکرده باشم:
۱. ظلم و بیعدالتی
۲. فساد اخلاق
۳. تفرق و چند دستگی
۴. ترک امر به معروف و نهی از منکر
پانزده گفتار، ص311
حکم روزه استیجاری باوجودروزه قضا
سوال: آیا کسی که روزه قضا دارد می تواند به جای دیگری روزه استیجاری بگیرد؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای: نسبت به نماز اشکالی ندارد ولی نسبت به روزه، اگر روزه استيجارى باشد مانعى ندارد ولی اگر در تبرعی باشد صحيح نيست.
آیت الله سیستانی: اگر میت واقعا مدیون باشد روزه اشکال ندارد واما به هر حال نماز اشکالی ندارد
آیت الله مکارم شیرازی: کسی که روزه قضا دارد، می تواند به جای دیگری روزه استیجاری بگیرد
آیت الله وحید خراسانی: اگر نماز قضاء داشته باشد می تواند از طرف میت نماز بخواند هم به صورت تبرعی و هم به صورت استیجاری و اگر روزه قضاء داشته باشد می تواند از طرف میتی به صورت استیجاری روزه بگیرد ولی اگر روزه قضاء داشته باشد نمی تواند به صورت تبرعی از میت روزه بگیرد.
آیت الله صافی: در صورتی که وقت قضای روزه خودش وسعت دارد. [1]
آیت الله سبحانی: جایز نیست. [2]
سیاست روباه پیر
از چرچیل می پرسند:
چرا تا آنسوی اقیانوس هند میروید و دولت استعماری هند شرقی را درست می کنید! اما بیخ گوشتان، ایرلند شمالی را نمی توانید تحت سلطه درآورید؟
چرچیل می گوید: ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم!
می گویند آن دو چیست؟
چرچیل پاسخ می دهد …
“اکثریت نادان و اقلیتی خائن”
کلیپ قرآنی نعمت های الهی
تلاوت و ترجمه آیات ۶۴ و ۶۵ سوره غافر
تلنگر...
میان این هــــمه سنگ دنیا آنڪه
گوهر می شود دو خصلت دارد:
اول آنکه شفاف است ڪـــینه
نمیگـــیرد
دوم آنڪه تراشهی
زندگـــــی را تاب میآورد.
چرا از نماز کمک نمیگیرید؟
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
ما يَمنَعُ اَحَدَكُم اِذا دَخَل عَلَيهِ غَمٌّ مِن غُمُومِ الدُّنيا اَن يَتَوَضَّاَ ثُمَّ يَدخُلَ مَسجِدَهُ وَ يَركَعَ رَكعَتَينِ فَيَدعُوَ اللّه فيهِما؟
اَما سَمِعتَ اللّه يَقُولُ:
«وَاستَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ»؟(سوره بقره، آیه ۴۵)
چه چيز مانع مىشود، كه هرگاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به سجدهگاهِ خود برود، سپس دو ركعت نماز بگزارد و در آن نماز، برای حل گرفتاریش دعا كند؟
مگر نشنيدهاى كه خداوند در قرآنش مىفرمايد: «از صبر و نماز کمک بگيريد»؟
تفسير عياشى ج۱، ص۴۳
رضایت پدردرقبر
آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند:
در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد -
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند.
شاگرد همیشه خندانم
استــاد همیشه میگفت شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی سیــو کنید حتی اگر یک نفــر را میشناسی که صفت زشتی دارد باز هم کنار اسمش برعکس آن را بنویسید.
استــاد معتقد اســت تکـرار یک زیبایی حتی اگـر صادقانه نباشـد باور آدم را عــوض میکنـد. یک روز بدون اینکه استاد متوجه شود به گوشیاش زنگ زدم روی صفحه افتـاده بود شاگــرد همیشه خندانم.
نمیدانــم در آن لحظه چقدر لـذت بردم . از آن به بعــد انگار دلم میخواهــد بیشتر بخنــدم . استاد راســت میگفت یـک جمله زیبای خیــلی ســاده میتــوانـد باور خـودت و دیـگران را تغیـیـر دهـد.
بیماری های اجتماعی
استادشهیدمطهری(ره):
بیماری اجتماعی را کسی که خود بیمار است نمیتواند مداوا کند.
اگر در بيماریهاى جسمى احياناً يک بيمار بتواند بيمار ديگرى را معالجه كند، در مداواهاى روحى و اجتماعى ميسر نيست. خودسازى بر جامعهسازى مقدم است.
على عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند من شما را به هيچ كارى فرمان ندادم مگر آنكه پيش از آنكه فرمان دهم خودم به كار بستم، و از هيچ چيز شما را منع نكردم مگر آنكه پيش از آنكه شما را منع كنم، خودم از آن دورى كردم».
همچنين آن حضرت فرمود: «آن كس كه خود را در مقام امام و رهبر مردم قرار مىدهد، نخست خود را تعليم دهد، سپس مردم را. معلم و مؤدّب خويشتن، بيش از معلم و مؤدّب ديگران شايسته اكرام و احترام است».
مجموعه آثار، ج۲۴، ص۹۷
شما چه میدانید در مرزها چه میگذرد؟
چوپان و وزارت
چوپانى به مقام وزارت رسید. هـر روز بامـداد بر می خـاسـت و كلیـد بـر می داشـت و درب خـانه پیشیـن خـود را باز مى كرد و ساعتى را در خانه خـود مى گذراند سپس از آنجـا بیـرون مىآمد و به نزد امیر میرفت.
بـه شـاه خبـر دادنـد كـه وزیــر هـر روز صبـح بـه خـلوتى میـرود و هیـچ كس از كار او آگاه نیست برای امیـر سـوال شـد تا بدانـد كـه در آن خانـه چه خبر است.
روزى بـدون خبـر به دنبال وزیـر وارد همان خانه شد . وزیر را دیـد كه پـوستین چـوپـانى بر تـن كـرده و عصـاى چوپانان بـه دست گـرفته و آواز چوپانى مى خواند. امیر گفت وزیـر ایـن چیست كه مى بینم؟
وزیـر گفت هـر روز بـه اینجـا مى آیـم تـا ابتـداى خودم را فرامـوش نكنم و به غلط نیفتم ، كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد ، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.