پای درس بزرگان
علامه مجلسی فرمودند :
شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم :
” بسم الله الرحمن الرحیم، اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها. اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ “
بعد از یک هفته مجدد خواستم ، آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم، از ملائکه که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم … !!
قصص العلماء، ص 802
سفارش به تبلیغ ولایت امیرالمومنین و اولاد معصومش(ع) در۱۲۰ معراج
سفارش به تبلیغ ولایت امیرالمومنین و اولاد معصومش(ع) در۱۲۰ معراج
عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ:
عَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و اله مِائَةً وَ عِشْرِينَ مَرَّةً مَا مِنْ مَرَّةٍ إِلَّا وَ قَدْ أَوْصَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا النَّبِيَّ ص بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام أَكْثَرَ مِمَّا أَوْصَاهُ بِالْفَرَائِض.
امام صادق عليه السلام فرمودند :
پيغمبر صلی الله علیه و آله يك صد و بيست بار بمعراج رفت.
و در هر بار خداوند بیش از دیگر واجبات، درباره تبلیغ ولایت على و امامان عليهم السلام به ایشان سفارش نمود.
الخصال ؛ ج2 ؛ ص601
إثبات الهداة ج2 ؛ ص114
تفسير نور الثقلين ؛ ج3 ؛ ص98
بحار الأنوار , ج23 ؛ ص69
توضیحات دفتر آیت الله مکارم شیرازی نسبت به برخی از فتوای اخیر ایشان درباره حجاب در خارج از کشور
توضیحات دفتر آیت الله مکارم شیرازی نسبت به برخی از فتوای اخیر ایشان درباره حجاب در خارج از کشور
سؤال:اخیراً فتوای حضرتعالی را در مورد دخترانی که در خارج تحصیل و آنها را مجبور به ترک حجاب میکنند، در سایتهای مختلف منتشر کردهاند و برخی از این فتوا، سوء استفاده میکنند. در این فتوا آمده است: “با توجه به اینکه اگر دختران مسلمان و متدین دروس عالی را نخوانند تنها افراد بی بند و بار و لا مذهب پستهای مهم را اشغال میکنند، به افراد متدین اجازه داده میشود که حجاب را در خصوص مواردی که ضرورت دارد، رعایت نکنند ولی در غیر موارد، حتماً مراعات نمایند.”
لطفاً توضیح بیشتری بفرمایید.
پاسخ: شک نیست که حجاب بانوان در اسلام، از ضروریات این دین مبین است و حتی غیر مسلمانان نیز میدانند که این مسئله از احکام مسلّم اسلام است و لذا در بسیاری از موارد، خود را ملزم میبینند که با آن کنار بیایند.
البته هر حکمی میتواند در مقام ضرورت، استثنایی داشته باشد، مثلاً: اگر بانویی بیمار شد و پزشک همجنس حضور نداشت، ضرورت اقتضا میکند که به پزشک غیر همجنس مراجعه کند و معاینات او ممکن است بدون ترک حجاب، میسّر نشود؛ در چنین موردی از باب ضرورت و به مقدار ضرورت، اجازه کشف حجاب به آن بانوی مسلمان داده میشود.
و همچنین در مورد تحصیلات لازم که اگر نداشته باشد، با مشکلات مهمی (خودش یا جامعه اسلامی) مواجه میشود، به عنوان ضرورت، اجازه ترک حجاب داده میشود؛ آنهم به مقدار ضرورت یعنی در خصوص آنجا که الزام قطعی بر ترک حجاب است _ یعنی تا محل درس با حجاب میرود و در محوطه درس که الزام به ترک حجاب است، ترک میکند و در بازگشت بلافاصله حجاب را حفظ میکند.
با توجه به آنچه گفتیم، توضیح کافی برای فتوای گذشته داده شد. امیدواریم همه عزیزان به وظیفه شرعی خود در این امر عمل کنند و ان شاء الله سوء استفادهای از فتوای مذکور نشود.
گفت و گوی دو جنین در رحم مادر....!
گفت و گوی دو جنین تو رحم مادر….!
اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم
اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
دومی: شاید مادرمونم ببینیم
اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش
دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.
اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.
دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی….
این مکالمه چقدر آشناس….!!!
فرزندان خودرابه سه خصلت تربیت کنید
رسول اكرم صلى الله عليه و آله:
أدِّبوا أولادَكُم عَلى ثَلاثِ خِصال ٍ: حُبِّ نَبيِّكُم و َحُبِّ أَهلِ بَيتِهِ و َقِراءَةِ القُرآنِ؛
فرزندان خود را به كسب سه خصلت تربيت كنيد: دوستى پيامبرتان و دوستى خاندانش و قرائت قرآن.
قاموس قرآن ، المقدمه ، ص2
خطبه های عیدسعیدفطر ؛رهبرفرزانه انقلاب
خطبه های عیدسعیدفطر ؛رهبرفرزانه انقلاب
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للَّه ربّ العالمین. الحمد للَّه الّذی خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون.
نحمده و نستعینه و نستغفره و نؤمن به و نتوکّل علیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشیر رحمته و نذیر نقمته سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّةاللَّه فی الأرضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.
عید سعید فطر را به همهی برادران و خواهران نمازگزار و همهی ملت ایران و به همهی مسلمانان جهان و امت عظیم اسلامی تبریک عرض میکنیم. مسلمان از ماه رمضان با نورانیت خارج میشود
سه ضربه شیطان
سه ضربه شیطان
شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تو آبرودار درِ خانه خدایی و من یکی از مخلوقات خدایم که گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد. موسی (ع) قبول کرد و از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر. خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است. موسی، ابلیس را دید و و پیشنهاد خدا را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبّر گفت: ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!! سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند.
1 - به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم.
2 - به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم!
3 - بترس از این که با زن نامحرم خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!
کتاب عرفان اسلامی استاد حسين انصاريان
استدلال علامه امینی و سوالی که بی جواب ماند
استدلال علامه امینی و سوالی که بی جواب ماند…
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند . سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید : آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت … ؟ اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟ تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود “و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.
بزرگی را گفتند .تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟
بزرگی را گفتند .تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟
گفت:هیچ کار
گفتند: مگر میشود؟
پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟
گفت:من در تربیت خود کوشیدم،تا الگوی خوبی برای آنان باشم.
فرزندان راستی گفتار ودرستی رفتار پدر ومادر را می بینند ، نه امر ونهی های بیهوده ای که خود عمل نمی کنند. تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند پایان زندگیست ولی اگر با نیروی داخلی بشکند آغاز زندگیست ، همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد.
آدرس امام زمان (ع) از زبانعلامه حسن زاده آملی
آدرس امام زمان (علیه السلام)
از علامه حسن زاده آملی پرسیدند:
آدرس امام زمان (علیه السلام)کجاست؟
کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند:
آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است که می فرماید:
( فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر)
هرجا که صدق و درستی باشد
هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد
هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد امام زمان (علیه السلام) آنجا تشریف دارند.
بهلول و آب انگور
بهلول و آب انگور
روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه!
پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه!
پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟….
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه!
بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم.
آیا دردت می آید؟ گفت: نه!
سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست!
بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!
هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
مَنْ أخْلَصَ لِلّهِ أرْبَعينَ صَباحا ظَهَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِهِ؛
هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند چشمه هاى حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شود.
نهج الفصاحه، ح 2836
تهدیداسرائیل توسط سه مردبزرگ
شرط مسلمانی در کلام پیامبر اعظم (س)
پیامبر خدا (ص)فرمودند:
مَن أصبَحَ لا یَهتَمُّ بِامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ مِنهُم، و مَن سَمِعَ رَجلًا یُنادِی: یا لَلمسلمینَ! فَلَم یُجِبهُ فلَیسَ بمُسلِمٍ.
هرکه روز خود را آغاز کند و دغدغه امور (مشکلات) مسلمانان را نداشته باشد، از آنان نیست و هر که فریاد کمک خواهىِ مردى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.
الکافی: 2/ 164/ 5
12توصیه رهبر معظم انقلاب به تشکل های دانشجویی12تیر95
12توصیه رهبر معظم انقلاب به تشکل های دانشجویی12تیر95
حضور فکری در مسائل اصلی کشور و حضور فیزیکی در مواقع لازم
تبیین و قانع کردن دلها
افزایش سطح آگاهی سیاسی و دینی
توسعه مخاطبان دانشجو
دفاع صریح و بدون تقیّه از نظام اسلامی
تداوم و توسعه اردوهای جهادی در روستاها و مناطق محروم
توجه به سبک زندگی ایرانی اسلامی در اندیشه و عمل
تقویت گفتمانهای اصلی انقلاب از جمله عدالت، اقتصاد دانش بنیان و مقاومتی، پیشرفت اسلامی ایرانی و شتاب علمی
تشکیل یک جبهه واحد ضد آمریکایی – ضد صهیونیستی در سطح دانشجویان جهان اسلام
پرهیز از زدن اتهام غیرانقلابی به افراد
هم افزایی تشکلهای انقلابی دانشگاهها از طریق تکیه بر نقاط مشترک
نگاه راهبردی به انقلاب و تفکر درباره آینده
حيات معقول ثمره معرفت به امام زمان (عج)؛آیت الله جوادی آملی
حيات معقول ثمره معرفت به امام زمان (عج)
شيعه و غير شيعه از وجود مبارك خاتم الانبيا (ص) نقل كرده اند:
هر كه بميرد و امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهلي است: من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية.
اگر انساني بميرد در حالي كه امام زمان خود را نشناسد تا مطيع وليش باشد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است.
آیت ا... العظمی بهجت : " ما دعای غیرمستجاب نداریم "
آیت ا… العظمی بهجت :
” ما دعای غیرمستجاب نداریم “
یا دعا دیرتر مستجاب میشود
یا یک بلایی از انسان دور میشود
یا بهتر از آن را به او میدهند
یا روز قیامت او را می آورند میگویند : این همه ثواب برای تو .
میگوید : من که کاری نکردم که لایق این همه ثواب باشم
میگویند : این ثواب ها برای این است که دعا کردی و به صلاحت نبود مستجاب بشود ، بجایش الان جبران کردیم
میگوید : ای کاش هیچ کدام از دعاهایم در دنیا برآورده نمی شد…
گریه حضرت عزرائیل
ازحضرت عزرائیل پرسیدند:
تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندی دم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
."خنده ام” زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
“گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.."ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..دراین هنگام خدا وندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.