سماجت درِ خانه خدا
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند، هیچ دعایی را کوچک نشمارید، شاید استجابت در همان دعا باشد.
هر کس بعد از نماز، یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد، آن وقت بلند می شود و می رود.
تا نماز را خواندی بلند نشو و نرو ، تعقیبات بخوان، دعا بخوان. همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی رود.
بعد از نماز حتما تعقیبات بخوان. بنشین در خانه خدا و گدایی کن و حاجت بخواه. شاید همین امشب دعایت گرفت.
انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند. خود خدا می فرماید:شما بخوانید مرا، من مستجاب می کنم دعایتان را.
آیا باید از مرگ بترسیم؟
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
راننده زمانى در جاده می ترسد كه یا بنزین ندارد ؛ یا قاچاق حمل كرده ؛ یا اضافه سوار كرده ؛ یا با سرعت غیر مجاز رفته ؛ یا جاده را گم كرده ؛ یا در مقصد جایى را آماده نكرده ؛ و یا همراهانش نا اهل باشند .
اگر انسان براى بعد از مرگ خود ، زاد و توشه لازم را برداشته باشد ، كار خلاف نكرده باشد ، راه را بداند ،در مقصد جایى را در نظر گرفته باشد ، و دوستانش افراد صالح باشند ، و حركتش طبق مقررات و مجاز باشد ؛ نگرانى نخواهد داشت!
بابت اعمال مان از ما حساب میکشند .
حواسمان به آخرتمان باشد .
انزجار میرزای آشتیانی از انگلیس حتی پس از فوت
حاج میرزا احمد پسر کوچک میرزای آشتیانی میگفت: در خواب دیدم که پدرم به من فرمود: محمد هاشم (پسر بزرگ میرزا) چیزی روی قبر من انداخته که من ناراضی و ناراحتم.
من نامهای به نجف اشرف به خدمت مرحوم میرزا موسی که از شاگردان مرحوم نائینی بود، نوشتم و از ایشان خواستم بدون آنکه خواب مرا نقل کند از برادرم در خصوص پدرم و درباره مقبره او سؤال کند تا معلوم شود چه اقدامی نموده که آن مرحوم راضی نیست.
میرزا موسی با برادرم محمد هاشم صحبت کرد، برادرم گفته بود: چون قبر پدرم در مقبره مرحوم شیخ جعفر شوشتری بوده، کهنه و مخروبه شده، مقداری کرباس کهنه و مندرس هم روی قبر گذاشته بودند.
من قبر ایشان را تجدید و تعمیر کردم و در عوض آن کرباس کهنه مقداری ماهوت انگلیسی روی آن قبر انداختهام، آنگاه میرزا موسی نامه مرا به برادرم نشان داده بود و معلوم شد که آن مرحوم همانطوری که در زندگی با دشمن دین و ملت مسلمان یعنی انگلیس، مبارزه میکرد و نفرت داشت پس از مرگ هم به وسیله خواب بیزاری خود را از این کفار اظهار نموده است.
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
درمحضرصحیفه
دعای پانزدهم: دعای آن حضرت هنگام بیماری
چرا باید در سلامتی شکرگزار بود؟
وَ نَشَّطْتَنِى بِهَا لابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ،
وقتی بانشاط هستم
وقتی سرحال و سرزنده هستم،
میتوانم دنبال رضای الهی باشم
میتوانم به دنبال علم الهی بروم
به مردم خدمت کنم
وظایف و تکالیف دینیام را انجام دهم
کار و تلاش داشته باشم
این نوع از سلامتی است که باید شکرگزار آن باشیم
غیر از این اگر شد
اگر سلامتی ما باعث انجام این چنین اموری نباشد،
آن سلامتی به جای نعمت،
نقمت است
مایهء خسران و رنج است
چه بسیار برای همهٔ ما پیش آمده،
که میگوییم:
کاش مریض میشدم
و فلان گناه را مرتکب نمیشدم
کاش زبانم لال میشد فلان حرف را نمیزدم
کاش پایم میشکست به فلانجا نمیرفتم
کاش کور میشدم فلان صحنه را نمیدیدم
در حقیقت بیماری را برای خود آرزو میکنیم.
از صحت و سلامتیمان گلهمند میشویم
که باعث شده به خطا عمل کنیم.
در واقع اقرار داریم:
آن سلامتی که باعث معصیت شود، سلامتی نیست.
وقتی عمر انسان چراگاه شیطان شد،
دیگر آن سلامتی به چه کار میآید.
در چنین حالتی باید گفت،
خدایا این سلامتی را از «من» بگیر.
حکایت
روزی، سنگتراشی که از شغل خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد،
از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد.
در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت:
این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد !
تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان.
مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد.
در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت.
پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد.
این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد.
ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید،
دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت.
با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود.
نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است.. .
خداوند سه چيز رابه سه چيزديگر مربوط كرده است
امام رضا علیه السلام : خداوند سه چيز رابه سه چيزديگر مربوط كرده است و به طورجداگانه نمىپذيرد.
نماز را با زكات ذكر كرده است ،هركس نماز بخواند و زكات ندهد نمازش پذيرفته نيست .
نيز شكرخود و شكر از والدين را با هم ذكر كرده است . از اين رو هركس از والدين خود قدردانى نكند از خدا قدردانى نكرده است .
نيز در قرآن سفارش به تقوا و سفارش به ارحام(نزدیکان) در كنار هم آمده است. پس اگركسى به خويشاوندانش رسيدگى و احسان ننمايد، با تقوا محسوب نمىشود.
عيون اخبارالرضا ج۱ ص ۲۵۸
جرعه ای از کلام شهید
شهیدکاظمی:
اگه توی پادگانت،دو تا سرباز رو
نماز خون و قرآن خون کردی، این برات می مونه، از این پست ها و درجه ها چیزی در نمیاد…
نهی از توهین به مقدسات اهل سنت
امام خامنه ای(حفظه الله):
هیچکس خیال نکند که گسترش شیعه و اعتقاد تشیّع و استحکام ایمان شیعی به این بدوبیراه گفتن و به این [طرز] حرف زدن است؛
نخیر؛ اینها عکس، عمل میکند.
وقتی شما بدوبیراه گفتید، دُور او یک حصاری کشیده می شود از عصبانیت، از احساسات،
و دیگر حرفِ حق هم برایش قابل تحمّل نیست.ما حرف حسابی خیلی داریم،
حرف منطقی خیلی داریم،
حرفهایی که هرکسی که صاحب فکر است اگر بشنود، آنها را قبول میکند، خیلی [از این حرفها] داریم؛
بگذارید این حرفها شنیده بشود، بگذارید این حرفها امکان نفوذ در دلهای طرف مقابل را پیدا کند.
وقتی شما فحش دادی، وقتی بدوبیراه گفتی، یک سدّی کشیده میشود و این حرف اصلاً شنیده نمیشود، گوش نمیکنند؛
آنوقت گروههای خبیث و وابسته و مزدور و پولبگیر از آمریکا و سیا -مثل داعش و جبهةالنّصره و امثال اینها- با استفادهی از یک مشت آدمهای عامیِ نادانِ غافل، این اوضاع را به راه میاندازند که ملاحظه کردید در عراق و در سوریه و در جاهای دیگر به راه انداختند؛
این کارِ دشمن است.
دشمن ، منتظر فرصت است؛
دشمن از هر فرصتی استفاده میکند.
رهبر انقلاب، ۳۰ شهریور ۹۵
صبر بر بداخلاقی همسر
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیّع بوده است، در حدّى که علماى بزرگ شیعه از قول او نقل کرده اند که فرموده بود: اگر تمام کتابهاى فقهى شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینه ام دارم، همه را بیرون مى دهم تا دوباره بنویسند. مرجع هم شده بود.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقى مى کند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند.
این قدر در مقام جستجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالى قدر گاهى که به داخل خانه مى رود، همسرش حسابى او را کتک مى زند.
یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند گفتند: آقا ما داستانى شنیده ایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهى شما را مى زند؟!
فرمود : بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قوى البنیه هم هست، گاهى که عصبانى مى شود، حسابى مرا مى زند. من هم زورم به او نمى رسد.
گفتند: او را طلاق بدهید.گفت: نمى دهم.گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، ادبش کنند.گفت: این کار را هم اجازه نمى دهم.گفتند: چرا؟
گفت: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمتهاى خداست، چون وقتى بیرون مى آیم و در صحن امیر المومنین مى ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز مى خوانند، مردم در برابر من تعظیم مى کنند؛
گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمى دارد، همان وقت مى آیم در خانه کتک مى خورم، هوایم بیرون مى رود! این چوب_الهى است، این باید باشد.
کتاب نفس؛ شیخ حسین انصاریان،
ص 328
رهبر انقلاب: با همت بلند و ابتکار و اقدام، حرکت پر شتاب را ادامه دهید
فرمانده معظم کل قوا در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش:
حضرت آیت الله خامنهای ظهر امروز (سهشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش، هفتم آذر را روز افتخار و سربلندی نیروی دریایی و روزی نمادین برای تجلیل از فداکاریهای آن خواندند و خاطرنشان کردند: عملیات شجاعانه نیروی دریایی علیه ارتش بعثی عراق در ۷ آذر سال ۵۹، تأثیری ماندگار بر جنگ گذاشت و آن شجاعت، ابتکار، برنامهریزی و اقدام، تسلط دشمن را بر دریا به صفر رساند.
فرمانده کل قوا با تأکید بر لزوم زنده نگهداشتن عملیات ۷ آذر و یاد شهیدان دلاور آن، افزودند: شهادت در راه خدا خسارت نیست، بلکه غنیمت است و به تعبیر دقیق امام راحل، ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اهمیت نیروی دریایی افزودند: نیروی دریایی در خط مقدم دفاع از کشور است و مناطق مهمی همچون مکران، دریای عمان و آبهای آزاد را فراروی خود دارد و حضور در آبهای آزاد همچون گذشته باید ادامه یابد.
ایشان با تأکید بر لزوم افزایش تواناییهای نیروی دریایی در تجهیزات و توان رزمی و لزوم استفاده از امکانات بخشهای مختلف نظام در برطرف کردن کمبودها، گفتند: رشد و تحرک خوبی در نیروی دریایی آغاز شده و امروز نیروی دریایی بسیار پیشرفتهتر و تواناتر از ۲۰ سال قبل است، اما این سطح از پیشرفت قانعکننده نیست و در همه بخشها باید با عزم و روحیه، همت بلند، ابتکار و اقدام، حرکتِ پر شتاب دنبال شود.
۹۶/۹/۷
تلنگر....
ﻟﻘﻤﺎﻥﺣﮑﯿﻢﮔﻮﯾﺪ:
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩبوﺩﻡ ؛
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ کرﺩﻧﺪ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ کرﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ؛
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻧﺪ ..
پاداش پنهان کردن کارهای خوب و بد
حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام فرمودند:«اَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ لَهُ سَبْعُونَ ضِعْفا وَالْمُذيعُ لَهُ واحِدٌ وَالْمُستَـتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ
وَالْمُذيعُ لَها مُخْذُولٌ؛»
كسى كه خوبی های خود را پنهان دارد، هفتاد برابر پاداش مى بيند. و كسى كه آن را آشكار كند، يك پاداش دارد. و كسى كه گناه خود را پوشيده دارد، گناهش بخشيده مى شود. و كسى كه آن را علنى و افشا كند، خوار و ذليل خواهد شد.
بحارالانوار،ج۶۷،ص۲۵۱
خدایا...
من همانم که گاه خندانم، و گاهی گریان.
گاه شکرگزارم، و گاهی در حال گله کردن.
گاه بنده توام، و گاهی بنده خویش!
خدای همیشگی ام!
من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام.
بیماری که همیشه به نسخه طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛
و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است…
معبود آزاده ام!
بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را از هم جدا كن!
مرا به آغوش خویش دعوت كن!
که تشنه ترینم به آن …
تمام این گاه و بی گاههای مدامم را، ببخش
به حق بزرگی و مهربانیت …
الهی آمین
نزد امام زمان چه جایگاهی داریم ؟
حسن بن جهم نقل می کند:
به امام رضا(علیه السلام) گفتم:مرا از دعا فراموش می کنید ؟
حضرت فرمود: «گمان میکنی که من فراموشت میکنم ؟»
اندکی در خودم اندیشیدم و با خود گفتم:
او برای شیعیانش دعا می کند و من نیز از شیعیانش هستم.
آن گاه گفتم: نه،فراموشم نمی کنید.
فرمود: از کجا دانستی؟
گفتم: من از شیعیان شما هستم
و شما برای شیعیان دعا می کنید.
فرمود:«آیا متوجه چیز دیگری جز این شدی؟»
گفتم: خیر
فرمود:«هر گاه خواستی بدانی نزد من چه جایگاهی داری، ببین من نزدت چه جایگاهی دارم.»
اصول کافی /جلد4/ص 270
هر کسی بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازد جاهل و مغرض است
امام خمینی(ره):
بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید.
ائمه اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم و کسی که این اجتماع را بخواهد که بهم بزند، یا جاهل است و یا مغرض و نباید به این حرف گوش بکنند. برادران سنی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان اسلام می شود ترتیب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستیم.
صحیفه نور جلد ۵ صفحه ۳۸
بیانات امام خمینی(ره) در جمع گروهی از طلاب ٬ روحانیون و کارکنان هواپیمائی و شرکت نفت .۱۳۵۷/۱۱/۱۷
منبع شایعات درمورد مسلمانان
عیدالزهراخرافه ای برای ایجادتفرقه بین شیعه و سنی
9ربیع سالروز ولایت امام زمان و روز شادمانی همه مسلمانان است.. نه روز پخش کینه و دشمنی
صبردربرابر حرف مردم...
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام):
«إِنْ کُنْتَ عَالِماً عَابُوکَ وَ إِنْ کُنْتَ جَاهِلًا لَمْ یُرْشِدُوکَ وَ إِنْ طَلَبْتَ الْعِلْمَ قَالُوا مُتَکَلِّفٌ مُتَعَمِّقٌ وَ إِنْ تَرَکْتَ طَلَبَ الْعِلْمِ قَالُوا عَاجِزٌ غَبِیٌ وَ إِنْ تَحَقَّقْتَ لِعِبَادَةِ رَبِّکَ قَالُوا مُتَصَنِّعٌ مُرَاءٍ وَ إِنْ لَزِمْتَ الصَّمْتَ قَالُوا أَلْکَنُ- وَ إِنْ نَطَقْتَ قَالُوا مِهْذَارٌ وَ إِنْ أَنْفَقْتَ قَالُوا مُسْرِفٌ وَ إِنِ اقْتَصَدْتَ قَالُوا بَخِیلٌ وَ إِنِ احْتَجْتَ إِلَى مَا فِی أَیْدِیهِمْ صَارَمُوکَ وَ ذَمُّوکَ وَ إِنْ لَمْ تَعْتَدَّ بِهِمْ کَفَّرُوکَ فَهَذِهِ صِفَةُ أَهْلِ زَمَانِک»
حضرت امیر علیهالسلام بعد از توصیه فرزند خود به بیاعتنایی نسبت به حرف مردم، میفرماید:
تو چه توقعی از مردم داری؟!
مردم اینگونهاند که؛
اگر تو انسان عالمی باشی، به تو حسد میبرند و برای اینکه تو را از چشم دیگران بیاندازند، درصدد عیبجویی و خردهگیری از تو برمیآیند.
اگر مطلبی را ندانی و بخواهی از دیگران استفاده کنی، همّت ندارند که تو را راهنمایی و ارشاد کنند.
اگر به دنبال دقایق و ظرایف علمی باشی، طعنه میزنند که آدم بیکاری است که در پی چنین مسایلی است؛
اگر طلب علم را رها کنی، تو را کودن و کماستعداد میخوانند.
اگر نسبت به انجام عبادات اهتمام داشته باشی، میگویند: این، آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است.
اگر سکوت پیشه کنی، میگویند: لال است؛
و اگر صحبت کنی، میگویند: چه قدر پرحرف است.
اگر پول خرج کنی، میگویند: آدم ولخرجی است، اگر اقتصاد داشته باشی، تو را بخیل مینامند.
اگر به پولشان نیاز داشته باشی و از آنها درخواست کمک کنی، رابطهشان را با تو قطع میکنند؛
اگر نسبت به آنها بیاعتنا باشی، حتی ممکن است تو را کافر و خارج از دین معرفی کنند!
آری مردم اینچنیناند.
بحارالانوار، ج 74، ص 234