دست نوازش بر سریتیم
اصحاب و یاران گرد پیامبر اسلام (ص ) را گرفته بودند و به سخنانش گوش می دادند.
ناگهان دیدند پسر بچه ای نزد پیامبر(ص ) آمد و گفت: ای پیامبر خدا، من پسری هستم که پدرم از دنیا رفته است، مادر و خواهرم نیز بی سرپرستند. از آنچه خداوند به شما عنایت فرموده است به ما کمک کن.
پیامبر(ص ) به بلال فرمود : به خانه من برو و هر غذایی که یافتی آن را بیاور.
بلال به حجره هایی که مربوط به پیامبر(ص ) بود رفت و پس از جستجو 21 دانه خرما پیدا کرد و به خدمت ایشان آورد.
پیامبر (ص ) به آن پسرک فرمود : بیا این خرماها را از من بپذیر.
هفت دانه آن مال خودت، هفت دانه دیگر مال خواهرت و هفت دانه باقیمانده مال مادرت باشد؛
در این هنگام یکی از اصحاب به نام معاذ، دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت: خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد.
پیامبر(ص ) به معاذ فرمود: محبت تو را به این یتیم دیدم .
بدان که هرکس یتیمی را سرپرستی کند و دست نوازش بر سر او بکشد،
خداوند به تعداد هر مویی که از زیر دست او می گذرد، پاداش شایسته ای به او می دهد، گناهی از گناهان او را محو می سازد و مقام او را بالا می برد.
مجمع البیان , ج1 ,ص 50
فرصت جوانی
فرصت جوانی…
هان ای عزیز از خواب بیدار شو. از غفلت تنبه پیدا کن و دامن همت به کمر زن، و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار
و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرف تو است و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده، چاره ای کن و دوایی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن و راهی برای اطفاء نائره (آتش برافروخته) شهوت و غضب پیدا نما.
شرح چهل حدیث، امام خمینی، صفحه 25
درمحضراستاد
حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی:
گنج هاي نيكويي سه تا است :
1. پنهان داشتن عمل :
ميخواي به يك مستحقّی براي عروسی دخترش قالي بدهی ، مخفی كن و آبرويش را نريز ، به در و همسايه نگو.
2. شكيبايی در برابر سختی ها :️
داغ اولاد ديدی و يا مثلا ورشكست شدی ؛ به خودت فشار نيار اعصابتو خرد نكن صبر كن. صبر و ضفر هر دو دوستان قديم اند.بر اثر صبر نوبت ضفر آيد.
3. کتمان مصائب :️
آدم مصائب خودشو نگويد؛ مثلا اگر طرف شهيد داده است ، راه نرود و بگويد كه من شهيد داده ام.
کل شی ء جاوز حده، انقلب الی ضده
آیت الله بهجت (ره) :
هر چیز از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا کند، عکس نتیجه ی مطلوب را خواهد داشت.
کل شی ء جاوز حده، انقلب الی ضده.
هر چیز از حدش بگذرد، به ضد آن تبدیل می گردد.
بنابراین، میانه روی در غضب، شهوت، خواب، خوراک و هر کار دیگر، منجی و نافع است، و دو طرف زیاده و نقیصه ی آن مضر و مهلک.
کینه قلب رافاسد می کند....
روزی حکیمی به فرزندش گفت :
«از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده»
روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و حکیم گفت:
«هر جا که میروی این کیسه را با خود حمل کن»
فرزندش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت بردکه پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت میکند.
حکیم پاسخ داد :
«این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری. این کینه، قلب و دلت را فاسد میکند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد.
فراموشی روز حساب منشأ هر گمراهی است
پذيرفتن دين و پيروى از مقررات شرع و آيين، خالى از كلفت و سلب آزادى نيست و در صورتىكه متابعت آن اثرى در بر نداشته باشد هرگز مردم نيز بار آنرا نخواهند پذيرفت و از آزادى طبيعى دست برنخواهند داشت.
و از اينجا روشن مىشود كه اهميت تذكر و يادآورى روز رستاخيز، معادل با اهميت اصل دعوت دينى است.
و هم از اينجا روشن مىشود كه ايمان به روز جزا مهمترين عاملى است كه انسان را به ملازمت تقوا و اجتناب اخلاق ناپسنديده و گناهان بزرگ وادار مىكند چنانكه فراموش ساختن يا ايمان نداشتن به آن ريشه اصلى هربزه و گناهى است. خداى متعال در كتاب خود مىفرمايد:
«إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ»
كسانىكه از راه خدا بيرون رفته و گمراه مىشوند، براى ايشان عذابى است سخت در مقابل اينكه روز حساب را فراموش كردند.
چنانكه پيداست در آيه كريمه، فراموشى روز حساب منشأ هر گمراهى گرفته شده است.
شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص۱۴۱
خودفریبی...
این نوعی غرور و خودفریبی است که طالب علم بپندارد تحصیل، بهتر و بافضیلت تر از تهجد و نماز شب است.
اهل تقوا، حتی یافتن نیت صالح در آموختن دانش را مدیون نماز شب و تهجد و نالیدن به درگاه خدا و استغاثه در دل شب هستند. نماز شب در تصحیح نیت و انگیزه بسیار موثر است.
استاد من در علوم و معارف راستین برایم گفت که هیچ کس از آخرت جویان، به مقامات بالای دینی نرسیده اند مگر در سایه تهجد و راز و نیاز. این نکته در احادیث آمده است؛ روایتی می گوید: هر که نماز شب نخواند، از پیروان ما نیست، که برای زدودن این وسوسه شیطانی کافی است.
مومن نماز شب را در تقویت بنیه علمی از مطالعه موثرتر می یابد.
استاد ما سفارش می کرد هر گاه در مطالب علمی دچار تحیر و سردرگمی شدید به خدا روی آورید و به درگاه او بنالید. ما ثمره این توصیه را تجربه کردیم!
راز آن روشن است. علم، فقط با آموختن زیاد و مطالعه نیست، بلکه نوری است که خداوند در دل کسی که بخواهد می افکند. تهجد دل را روشن می سازد و نورانیت قلب مومن را پایدار می کند.
مناجات در نیمه شب چنین است و نماز شب، ضد تحصیل علم نیست، بلکه از عوامل و اسباب آن است.
بسیاری از محصلان نماز شب خوان را شناخته ایم که تهجد، سبب تیز فهمی، خوب فهمی، و درست فهمی آنان شده است و در مسائل علمی به آرای استواری دست یافته اند، بر خلاف آنان که گرفتار انحرافات فکری شده اند.
به هر حال، مومن باید از آغاز روز و اول شب به فکر تهجد باشد و مقدمات و زمینه های آن را فراهم کند. در روز بخوابد، اول شب زود بخوابد، جای مناسب، کتاب دعا، آب وضو، مسواک، چراغ و… را فراهم سازد و هنگام خواب، آیه قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ… را بخواند که برای بیدار شدن، مفید می باشد و تجربه شده است.
نماز عارفانه؛ میرزا جواد ملکی تبریزی
انواع دل...
رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمودند:
دل سه گونه است:
گرفتار دنیا، گرفتار عُقبی وِ گرفتار مولا.
دلی که گرفتار دنیا باشد، سختی و رنج نصیب اوست؛
دلی که گرفتار عقبی باشد، درجات بلند نصیبش شود؛
دلی که گرفتار مولا باشد، هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را.
سید بن طاووس، محاسبه النفس،ص ۳۵
اثر خوابیدن با طهارت
رسول خدا(ص ) فرمود :
وقتي بنده بر حال طهارت بخوابد، روحش را به عرش عروج دهند، پس رؤيايش راست است ،
و اگر بر طهارت نخوابيد، روحش از رسيدن به آن قاصراست ، بنابر اين خواب اضعاث احلام خوابهاي پراكنده و پريشان مي شود كه راست در نمي آيد .
منبع:
فضائل و سیره چهارده معصوم در آثار علامه حسن زاده آملی
مرد دهاتی در مسجد!
نقل شده روزی سید هاشم امام جماعت مسجد فرمودند:
روزی پدرم می خواست نماز جماعت بخواند، من هم جزء جماعت بودم.
ناگاه مردی دهاتی وارد شد. از صفوف عبور کرد.
تا صف اول و پشت سر پدرم قرار گرفت.
مؤمنین از این که یک نفر دهاتی در صف اول ایستاده ، ناراحت شدند.
او اعتنائی نکرد، سپس در رکعت دوم نماز در حالت قنوت قصد فرادی کرد و نمازش را به تنهائی به اتمام رساند، همان جا نشست و مشغول نان خوردن شد.
چون نماز تمام شد، مردم از هر طرف به او حمله و اعتراض می کردند. او جواب نمی داد.
پدرم فرمود: چه خبر است ؟
گفتند: مردی دهاتی و جاهل به مسأله آمد صف اول ، و پشت سر شما اقتدا کرد.
آن گاه وسط نماز، قصد فرادی کرده و نشسته ناگه غذا خورد!!
پدرم گفت:چرا چنین کردی؟
در جواب گفت : سبب آن را آهسته به خودت بگویم ، یا در این جمع بگویم؟
پدرم گفت :در حضور جمع بگو!
گفت : من وارد مسجد شدم به امید اینکه از فیض نماز جماعت با شما بهره مند شوم.
چون اقتداء کردم ، دیدم شما در وسط حمد از نماز بیرون رفتید،و در این حال واقع شدید که من پیر شده ام و از آمدن به مسجد عاجز شده ام.
الاغی لازم دارم، پس به میدان الاغ فروشان رفتید، و خری را انتخاب کردید.
دو رکعت دوم در خیال تدارک خوراک و تعیین جای او بودید!!من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست با شما باشم ، لذا نماز خود را به تنهایی تمام کردم. این را بگفت و رفت ..
پدرم بر سر خود زد و ناله کرد و گفت:
این مرد بزرگی است او را بیاورید!
من با او کار دارم .
مردم رفتند که او را بیاورند، ناپدید شده بود و دیگر دیده نشد..
حکایتها و پندهای عارفانه
درمحضراستاد
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
فکر و ذکرتان شکم نباشد.
حدیث داریم که در دوره آخرالزمان، «بطونُهُم آلِهَتُم»: شکم مردم، خدایشان می شود.
فقط فکر و ذکرش این است که ناهار چه بخوریم؟ شام چه بخوریم؟ مگر ما می دانیم که تا شب زنده ایم که بگوییم چه بخوریم؟
حضرت لقمان(ع) به پسر خود فرمود:
“پسر من! درصبح، حدیث شب مکن، نگو امشب… چه می دانی که تا شب زنده ای یا نه؟”
تو چه می دانی فردا اسمت در کدام دفتر است؟ شاید فردا اسمت در دفتر بهشت زهرا(س) ثبت شود.
خیلی ها الان سالم و زنده هستند، اما فردا اسمشان در دفتر بهشت زهرا(س) است.
باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید...
مستر همفر جاسوس انگلیسی:
زنان آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد درمیانشان ممکن نیست، به هر وسیله ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی در بین مسلمانان رایج شود و ابتدا برای گول زدن آنها که حجاب را کنار بگذارند باید به آنها تفهیم کرد که حجاب به صورت چادر و یا عبا مربوط به اسلام نيست [۱].
باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید با این بیان که ؛ حجاب یک عادت است از خلفای بنی عباس و یک برنامه اسلامی نیست .
پس از آنکه زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم ، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه لازم است اول زنان غیر مسلمان را از حجاب بیرون آوریم ، تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند [۲].
منابع:
1. حکایت کشف حجاب
2. آنچه باید یک زن بداند
تفاوت لذت حرام و لذت حلال
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی :
حدیث داریم همهی افراد رزقشان از حلال اندازهگیری شده است. اگر کسی به حرام بپردازد خدا از حلال کمش میگذارد.
یک جوان پیداست چقدر باید با یک دختری با حلال زندگی کند. این پسری که مقدر شده که چند ساعت، چند ماه، چند سال با یک دختری زندگی شیرین داشته باشد این ولخرجی میکند،نامحرم است ولی خوب دل نمیکند.
بعد هم ممکن است اسام اس بزند، تلفن کند، نامه، پیام، و…
بعد دو سال ازدواجش عقب میافتد.
تا میروند عقد کنند میگویند:عمه عروس مرد!
چهل روز عقب بیفتد. تا میروند میگویند: آقا فلانی از دیوار افتاد فلان، فلانی مریض شد، فلانی تصادف کرد، یک وقت میبینی دو سه سال عقد این آقا پسر عقب میافتد به خاطر اینکه فقط دو ساعت رفت…
حُر دو ساعت دیر آمد، دو فرسخ قبرش از امام حسین علیه السلام عقب افتاد.
حرصبح زود باید بیاید، چاشت آمد به امام حسین ملحق شد، همین دو ساعت که دیر آمد دو فرسخ قبر حر از امام حسین فاصله گرفت.
یک نگاه حرام میکنی دو سال ازدواج عقب میافتد. این ازدواجها تاب خورده به خاطر اینکه ما حرامخوری میکنیم، حرامخوری که کردیم خدا ازدواج را هی تاب میدهد،مخصوصا برای بنده های خوبش…
اشتباه میکنند آنهایی که میگویند: آزادی زن، آزادی زن! اینها سرشان کلاه رفته حالیشان نیست.
چطور؟افطار خوشمزهتر است یا ناهار؟ افطار خوشمزهتر است، چون آدم چند ساعت خودش را نگه داشته است، افطار خوشمزهتر است.
اگر آدم به حرام رسید خودش را نگه دارد، خانم خودش برایش خوشمزه است.
اما اگر به هرکس رسید با او دست داد، او را بوسید، با او بستنی خوردو..
این مثل این است که راه میرود و مغز گردو و مغز بادام میخورد. این دیگر سفره پهن میشود اشتهای لازم را ندارد…
گلچین سخنرانیهای حجت الاسلام قرائتی
استخاره بد آمد...
مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(ع) كه رسید درخواست استخاره ای كرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض كرد:
یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل از خدمت شمارسیدم برایم استخاره كردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی كردم به من خوش گذشت.امام صادق(ع) تبسمی كرد و به او فرمود: ( در سفری كه رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی كه آفتاب طلوع كرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟
عرض كرد آری .حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را كه در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد.
جهاد با نفس/ج۱/ص۶۶
درمحضراستاد
آیت ﺍﻟﻠﻪ بهجت(ره) :
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،
ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ،ﺍﺳﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ.ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ،ﭘﺴﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡو ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ.ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻣﻼﮎ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮ ﺍﺳﺖ :
ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
دوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
سوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﺍﻱ امام حسین و ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ و عمل صالح انجام دادند ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.
ﺳﭙﺲ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ :
ﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭘﺲ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ وایثارگران ﭼﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ :
ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ.
ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ،
ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻭ ﮐﺠﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ؟
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﻴﻢ.
هرگز سختیهای زندگی خود را برای دیگران تشریح نکنیم.
مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود ،فقر وتنگ دستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار میداد، درمحضر امام صادق علیه السلام لب به شکایت گشود و بیچارگیهای خود را مو به موتشریح کرد :« فلان مبلغ قرض دارم ،فلان مشکلرا دارم، متحیّرم چه کنم ؟ و….!»خلاصه در آخر کلامش از امام صادق علیه السلام درخواست دعا کرد.
امام علیه السلام به کنیزش دستور داد یک کیسه اشرفی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند ،بعد این کیسه را در اختیار مفضّل قرار داد.
مفضّل به امام علیه السلام عرض کرد: «آقا!… مقصودماز آنچه در حضور شما گفتم دعا بود.»
حضرت امام علیه السلام فرمودند: « بسیار خوب! … دعا هم میکنم؛،امّا این را بدان؛ هرگز سختیهای خود را برای مردم تشریح نکن. اولین اثرش این است که وانمود میشود تو در میدان زندگی زمین خوردهای واز روزگار شکست یافتهای، در نظرها کوچک میشوی وشخصیّت واحترامت از میان میرود».
منابع:
شهید مطهری،داستان راستان ص۱۷ .
رحمتی ،محمد،گنجینه معارف ج۱ص۱۱۲
خـود را پیـدا کنیـد...
شخصی وارد روستایی شد، دید همه قبر ها جلوی در خانه ها است و سن مرده ها کم است. یکی شش ماه، یکی یک سال، یکی سه سال، یکی ده روز. از شخصی پرسید: جریان چیست؟
او در جواب گفت: ما اینجا مرده ها را جلوی خانه دفن مےکنیم که هر روز وقتی از خانه بیرون میآییم، به یاد مرگ و آخرت بیفتیم و از خدا بترسیم و در روز، حواسمان جمع باشد و کارهایمان را میزان کنیمو اینکه مےبینی عمرها کم است، علتش این است که ما عمر را از روزی حساب مےکنیم که شخص بیدار شود و خودش را بشناسد.
(و دست از گناه و معصیت بکشد).
اگر اینطور باشد به عقیده من این است که ما غالبا سقط جنین مےشویم و اصلا عمری نداریم. دعا کنید بیدار شویم و بفهمیم و بمیریم و بفهمیم که از کجا آمدیم و در کجا هستیم و به کجا خواهیم رفت. حضرت علی علیهالسلام فرمودند: رَحَمَ اللهُ امرءً عَرَفَ مِن أین و فی أین و إلی أین. «خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجا قرار گرفته است و به سوی کجا می رود»
گاهی وضو بگیر و رو به قبله بنشین و تسبیح را بردار و صدبار بگو: من کیستم؟
حضرت امیرالمومنین علے علیه السلام فرمودند: تعجب مےکنم از کسی که به دنبال گمشده خویش می گردد ولی به دنبال خودش نمیگردد. ما خودمان را گم کردهایم، تا حالا گشته ای خودت را پیدا کنی؟!
منبع: ڪتاب بدیع_الحکمة حکمت ۲۹ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
حجاب زنان ایران باستان
در حالی كه در جهان بدحجابی و بی حجابی شیوع پیدا كرده و در اثر همین كار، فساد و بی بندوباری، بسیاری از كشورهای دنیا را فراگرفته، عده ای گمان می كنند كه حجاب مخصوص دین مقدس اسلام است، در حالیكه این توهم صحیح نیست. زیرا آنچه به طور خلاصه می توان گفت آن است كه: تمام ملل و مردم جهان، زنانشان دارای حجاب بوده اند اگرچه در كیفیت پوشش فرق داشته اند.
با كندوكاو در تاریخ ایران باستان و آثار بجای مانده از آن دوران كه اغلب مردم شان كیش زرتشت داشتند، چنین بدست می آید كه زنان ایران از دیرباز حجاب و اخلاق نیكو و پاكدامنیشان زبانزد همه بوده است و این حقیقت نیز روشن می شود كه با ورود اسلام به ایران، حجاب وارد ایران نشده است، بلكه بانوان ایران از قدیم الایام حجاب داشته اند.
در تاریخ آمده است كه: هنگامی كه سه تن از دختران كسری (شاهنشاه ساسانی) را به همراه غنائم فراوان نزد عمر آوردند وی دستور داد با آوازی بلند روی آنان فریاد كشند كه پوشش از چهره برگیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران بیشتر با پول زیادتری پیدا شوند. دوشیزگان ایرانی از برهنه كردن صورت خودداری كردند، و یك مشت بر سینة نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند.
همچنین در جاهای مختلف شاهنامه سخن از زن نیكوی ایرانی و حجاب او به میان آمده است كه از این اشعار استفاده می شود كه زنان ایرانی از دیرباز حجاب داشته اند.