درمحضراستاد
آیت الله العظمی بهجت(رحمه الله علیه):
اگر چشم بصيرت داشتيم، سخن خداى متعال را كه مىفرمايد:
"و لو أنّ قرءاناً سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى…”
و اگر قرآنى بود كه كوهها به واسطهى آن به گردش در مىآمد، يا زمين بدان پيموده مىشد، يا مردگان بدان به سخن در مىآمدند، همين قرآن بود؛
قدر مىدانستيم؛
ولى ما هم چنان نشستهايم و هواى نفس بر ما غالب گشته كه اين گونه كرامات و معجزات قرآن را مانند دور و تسلسل محال مىدانيم!
آقايى را كه بنده ديده بودم ولى نمىدانستم صاحب اين كرامت است و بعد از فوتش مطلع شدم، چند آيه را نمىدانم به او ياد داده بودند يا خودش مىدانست، ترتيب مىداد و هر ميوهاى را كه مىخواست هر چند در غير فصل آن، حاضر مىساخت!
حتى شخصى گفت: ايشان يك بار آلو را در غير فصل آن حاضر ساخت!
بالاترين انعام الهى و كتاب آسمانى و غيبى، همين قرآن است، اما ما چگونه بايد با آن رفتار كنيم تا بتوانيم از آن بهره مند شويم؟!
در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۱، ص۱۱۲
دسته بندی انسان ها در قیامت
بر اساس روایتى از امام صادق (علیه السلام)، انسانها در قیامت سه دسته اند:
1 . یک دسته، کسانى اند که در عالم حشر آن گاه که مردم درگیر مواقف و عوالم حشراند زیر سایه خداوند و در جوار قرب حق خواهند بود و نیاز به طى آن عوالم و مواقف ندارند؛
چون آن مراحل را در این دنیا پشت سر نهادهاند.
2. گروه دیگر انسانهایى اند که باید از حساب و عذاب و جهنم موقّت بگذرند تا پس از تطهیر و تصفیه و در عالم قیامت، به خدا برسند.
کسانى از اهل ایمان که مرتکب خطاهایى اعم از صغیره یا کبیره شده اند -از جمله بی حجابی یا بدحجابی- و در دنیا توبه نکرده اند، در عوالم مختلف، قبر، برزخ و قیامت برحسب حال، عذابهایى خواهند کشید تا پاک شوند و از عذاب خلاصى یابند و در نتیجه وارد بهشت شوند.
3. عدهاى دیگر، کسانى اند که چون روىگردان و فرارى از خدا بوده اند، به قعر جهنم فرو خواهند رفت.
بحار الانوار، ج 7، ص 183، ح 31
حرمت آبرو
مرحوم آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قدس الله نفسه الزکیه) عالم بسیار بزرگوار و استاد العلماء به معنی الکلمه بود.
یعنی به جز چند تا مرجع که با ایشان هم سن و هم دوره بودند، باقی علماء قاطبه شاگردی آقای سلطانی را نموده بودند.
یکی از آقازاده های ایشان می گوید:
یک روز نشسته بودیم؛ با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم، به ایشان گفتم:
اگر بنا بشود که شما به من فقط یک
نصیحت بکیند، چه میگویید؟
میگویند: ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند: آبروی کسی را مبر!
گناهان كبيره؛ صفحه ۸۰
چنان مباش
خواجه عبدالکریم که خادم خاص شیخ ابوسعید ابوالخیر بود گفت روزی کسی از من خواست تا از حکایت های شیخ چیزی برای او بنویسم.
مشغول نوشتن بودم که کسی آمد و گفت تو را شیخ می خواند.
رفتم و چون نزد شیخ رسیدم گفت عبدالکریم، در چه کاری؟
گفتم درویشی، چند حکایت از حکایت های شیخ خواست.
در کار نوشتن آن حکایات بودم.
شیخ گفت ای عبدالکریم، حکایت نویس مباش؛ چنان باش که از تو حکایت کنند.
اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، محمد بن منور، تصحیح ذبیح الله صفا، صفحه 203
دوست شاکر خدا
روزى حضرت عيسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسيد به فلان محل برو كه ما را در آنجا دوستى است.
مسيح به آن محل موعود رفت زنى را ديد كه نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمين افتاده و زبانش مترنم به اين ذكر است:
« الحمدالله على نعمائه والشكر على آلائه »
خدا را بر نعمتهاى ظاهرياش سپاس و بر نعمتهاى باطنياش شكر.
آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پيش رفته و به او سلام كرد، زن گفت: عليك السلام يا روح الله! فرمود اى زن تو كه هرگز مرا نديده اى از كجا شناختى من عيسى هستم.
زن گفت: آن دوستى كه تو را به سوى من دلالت كرد برايم معلوم نمود كه تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت:
خدا را ثنا ميگويم كه دلى ذاكر و زبانى شاكر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانيت و يگانگى ياد ميكنم كه هر چه را ميتوان با آن معصيت كرد از من گرفته.
اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر ميكردم، اگر دست داشتم به حرام مي آلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع ميرفتم چه عاقبتى داشتم؟
اين نعمتى كه خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است.
خزينة الجواهر ،صفحه ۳۱۸
درمحضراستاد
دکتررفیعی:
بعضی جوانها پیش ما میان و میگن همسرمون را دوست داریم اما بدحجابی او ما را آزار می دهد..و نمیدانیم چه کنیم!
این لباس نامناسب و جلب توجه را ترک کن…لباس مناسب بپوش..اجازه نده دیگران با من شریک شوند در بهره برداری از تو!
گرچه قصد خانم این نیست…
و از روی چشم و هم چشمی بدحجاب شده اند…
بعد میگه بابا فقط یه تار مو….؟!
عزیزمن “فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ، وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ”
یک تار موی تو عالم را به هم نمیریزه… ولی یک سوراخ در کشتی باعث غرق شدن می شود…
سد چه بشکنه…چه یک سوراخ ریز در آن ایجاد شود..
خانه چه خراب شود چه پایه هایش نم بکشد…خوب یواش یواش خراب خواهد شد.
شما نگو یه تار موی من باعث چه میشود…
کسی یه پارچ شراب بنوشد ویا یک فنجان شراب بنوشد, چه فرقی می کند؟
آیه ی صریح قرآن است؛جلابیب بپوشید
جلابیب یعنی پوششی که از سر تا پا را بپوشاند…
این مانتوها به خدا قسم,جلابیب نیستند
من نمیگم جلابیب فقط چادره..
مانتوهای بلند پوشیده هم حجاب کاملیست..
هرچند چادر,بهترین و برترین حجاب است,اما گاهی این مانتوهای بلند و مناسب هم حجاب خوبیست…
ولی این مانتوهایی که الان در بازار است, اصلا مناسب و طبق فرموده ی قرآن نیست.
النظر سهم مسموم من سهام الابلیس
آیت الله جوادی آملی:
همنطور که امام صادق (علیه السلام) فرمود:
النظر سهم مسموم من سهام الابلیس
نگاه حرام ، تیری زهر آلود و سمی است از طرف شیطان.
این نگاه حرام بعنوان مثال است، وگرنه همه گناهان اینطور است که تیری زهر آلود و سمی از طرف شیطان می باشد، غیبت ، تهمت ، دروغ ، ….
اما الان چون انسان گرم امور دنیایی است ، زخم و درد این تیرهای زهر آلود را متوجه نمی شود ، مرگ که سراغ انسان آمد و بدن سرد شد ، آن وقت اثر درد و زخم گناهان مشخص خواهد شد.
مانند شخصی که در گرما گرم کار است ومیخی در پایش فرو رفته و کفشش پر از خون شده اما متوجه نیست، فارغ از کار که شد درد و سوزش آن زخم مشخص خواهد شد.
وقتی پای"رفاقت با خدا"در میان باشد...
وقتی ﻛﻪ ﻋﻠﻰ (علیه السلام) ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻰ ﻳﻚ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﻳﻤﻦ ﺑﺮﻣﻰ ﮔﺸﺖ ﻭ ﺣﻠّﻪ ﻫﺎﻯ ﻳﻤﻨﻰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻠّﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﻴﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺼﺮﻑ ﻛﻨﺪ.
ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ پیامبر ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻧﺶ ﺑﺎﻫﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻜﻪ ﺷﻮﻧﺪ .
ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺭﺳﻴﺪ، ﺩﻳﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻥ ﺣﻠّﻪﻫﺎ را در ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ!
ﻋﻠﻰ علیه السلام ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﻭ ﺭﻭﺩﺭﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻭ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺍﻧﺪﻳﺸﻰ ﺳﻴﺎﺳﻰ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺁﻧﻬﺎ در آورد ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺍﻭﻝ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻧﺪ و ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ…
ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎﻥ ﺭﺍﺿﻰ ﻫﺴﺘﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻴﺪ: ﺑﻠﻰ، ﺍﻣﺎ…
ﻭ ﻗﺼﻪ ﺣﻠّﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺮﺽ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ.
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (صلی الله علیه و آله ) ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻯ ﺗﺎﺭﻳﺨﻰ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻰ علیه السلام ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺍﻧﻪ ﻟﺎﺧﻴﺶ ﻓﻰ ﺫﺍﺕ ﺍﻟﻠّﻪ:
ﺍﻭ ﺧﺸﻦ ﺗﺮﻳﻦ ﻓﺮﺩﻯ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺫﺍﺕ ﺧﺪﺍ
ﻳﻌﻨﻰ ﻋﻠﻰ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﭘﺎﻯ ﺍﻣﺮ ﺍﻟﻬﻰ ﺑﺮﺳﺪ، ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﻛﺎﺭﻯ و رفیق بازی ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ…
ﻧﻬﻀﺘﻬﺎﻯ ﺍﺳﻠﺎﻣﻰ ﺩﺭ ﻳﻜﺼﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﺧﻴﺮ، ﺻﻔﺤﻪ 99 - 98
ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﻱ ﺍﺳﺘﺎﺩ / ﻣﺮﺗﻀﻲ ﻣﻄﻬﺮﻱ
متکبرها به صورت مورچه محشور می شوند.
روز قیامت، متکبرها به صورت مورچه محشور می شوند.
آیت الله ناصری:
آنجا خیلی شلوغ است؛ انشاء الله میرویم و می بینیم. اولین و آخرین انسانها برای حساب و کتابهایشان با آن وحشت جمع مي شوند و کسی به کسی نیست.
آنجا متکبرها مثل مورچه زیر دست و پاها له می شوند؛ ولی دیگر مرگ نیست. فریاد می کشد؛ اما خبری هم نیست. زیر دست و پای مردم، مرتب له می شوند و دو مرتبه بلند می شوند.
بعد که بهشتیها به بهشت ميروند و جهنمیها به جهنم وارد مي شوند، عالم قیامت را جارو می کنند و این مورچه ها را داخل جهنم می ریزند. این هم وضع متکبر در روز قيامت است.
كافي، ج 2 ، ص 311
تقسیم بندے شبانہ روز انسان مومن
مومن باید شبانہ روز خود را بہ سہ قسم تقسیم ڪند:
۱. زمانے براے نیایش و عبادت پروردگار
۲. و زمانے براے تامین هزینہ زندگے
۳. و زمانے براے واداشتن نفس بہ لذتهایے ڪہ حلال و زیباست.
خردمند را نشاید جز آنڪہ در پے سہ چیز حرڪت ڪند،ڪسب حلال براے تامین زندگے، یا گام نهادن در راہ آخرت،
یا بہ دست آوردن لذتهاے حلال.
نهج البلاغہ حڪمت۳۸۲
چرا دروغ کلید بدی هاست؟؟!!
1_دروغ علامت نفاق است.
2_بدترین رباهاست.
3_بدترین بیماری.
4_سبب فقر و تنگ دستی است.
5_سبب از بین رفتن ارزش اجتماعی فرد است.
6_دروغگو از درگاه خدا طرد میشود.
7_دروغ فراموشی می آورد.
8_دروغ با ایمان جمع نمیشود.
9_دروغ کلید همه بدی ها و ترک آن باعث رفع گناهان است.
خداوند قفل هایی برای بدی ها قرار داده.
وشراب را کلید آن قفل هاقرار داده .
ودروغ از شراب بدتر است.
اصول کافی جلد ۳ صفحه ۳۳
دنیا، مزرعه آخرت
مقام ربوبيت الهي اقتضا ميكنـــد كه همه موجودات را پرورش دهد و تكميل كند،اين بشر است كه بايد از نظر شخص خودش و سعادت خودش به خود بپردازد، اين بشر است كه بايد بداند هر عملي كه ميكند بذري است كه در باغ وجود ميكارد و ثمره شيرين يا تلخش به اوميرسد، كسي نميتواند از ثمره كشت ديگري استفاده كند، و همچنين كسي نمي تواند كه بد بكارد و خوب بدرود .
رسول اكرم به يگانه دختر عزيزش صديقه كبري سلام الله عليها كه فوق العاده او را دوست ميداشت و او را پاره جگر خود ميناميد فرمود :
دختر عزيزم ! خودت براي خودت عمل كن ، خودت در بوستان زندگي و سعادت خودت بذرهاي نيك بيفشان كه من نميتوانم تو را بي نياز كنم و تو نميتواني ثمره عمل مرا بچيني:
دو نصيحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عيش در آ و به ره عيب مپوي
شكر آن را كه دگرباره رسيدي به بهار
بيخ نيكي بنشان و ره تحقيق بجوي
حکمتهاواندرزها شهید مطهری (ره)
توصیه از مرحوم حضرت آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی
آنکه در انجام حوائج مردم ، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست.
زیرا اگر بنده خدا در راه حق گامی بردارد ، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری ، در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا نکنی.
اگر تهیدست گشتی ، دیگر تو را وظیفهای نیست.
از تهجّد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.
عمدهٔ نظر در دو مطلب است :
یکی غذای حلال.
دوم توجّه در نماز و اصلاح آن.
اگر این دو درست باشد ، باقی درست است.
برای توفیق تهجّد و گشایش در کار ؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً یس غفلت نکن.
آیتالله مجتهدی
آیتالله مجتهدی(ره) :
«نماز اول وقت» خیلی موثر است. آنهایی که هر چند می زنند، کار و بارشان جور نمی شود، به خاطر این است که نماز اول وقت نمی خوانند. شما جوان ها را موعظه می کنم که اگر می خواهید دنیا و آخرت داشته باشید، نماز اول وقت را ترک نکنید.
روایت دارد اگر کسی نماز مغرب و عشاء را آنقدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود، ملعون است؛ و همینطور روایت دارد در مورد کسی که نماز صبحش را آنقدر دیر بخواند که ستاره ای در آسمان نباشد، او هم ملعون است. تا اذان را گفتند، نماز را شروع کنید.
معلم انوشیروان
انوشیروان در دوران طفولیت خود معلمی کاردان و دور اندیش داشت. روزی معلم، انوشیروان را بی جهت مورد سرزنش قرار داد و محکم او را زد به طوری که فریادش بلند شد. انوشیروان کینه معلم را بدل گرفت، هنگامی که بر مسند پادشاهی نشست، دستور داد معلم را نزد وی حاضر کنند.
انوشیروان گفت: چه جیز باعث شد که در ان روز بی جهت مرا کتک زدی؟ معلم گفت: دیدم به تحصیل و دانش علاقه وافری نشان میدهی، پس امیدوار شدم که بعد از پدرت (قباد) صاحب سلطنت شده و بر مسند پادشاهی تکیه زنی. خوشم آمد که مزه ظلم و ستم را به تو بچشانم تا به کسی ظلم نکنی. انوشیروان، از گفته معلم خوشحال شدو تبسم کرد.
پندهای جاویدان، محمدمحمدی اشتهاردی
علت عدم تاثیرموعظه درمردم
آیتــ الله مجتهدے تهرانے(ره):
به دو علت موعظه و پند و اندرز در مردم تاثیر نمیکند:
یڪی اینکه طرف مقابل زمینه پذیرش سخنـان خوب ندارد مثال یزیدها و معاویه ها، اگر چہ بزرگوارانی مثـل امـام حسیـن و یا امیر مومنان (ع) موعظه ڪنند اثر نمےکند.
دوم اینڪه گوینده واعظ خود اهل عمـل نیست. هنوز نتوانستہ است خـود را بسـازد و گناهـان را تـرک ڪند و تقوای الهے را رعایت نمایـد.
کسانی که پل_صراط و جهنم را نمیبینند
پيامبر خدا (ص) فرمودند:
وقتى روز قيامت فرا رسد، خداوند به گروهى از امتم بال میدهد تا با آنها از آرامگاهشان به سمت بهشت پرواز كنند، در آنجا خوش و مرفّه و هر طورى كه بخواهند به سر مى برند، فرشتگان به آنها میگويند:
آيا شما حساب را دیدید؟
جواب مى دهند؛ ما حسابى نديديم.
آيا در پل صراط مجازات شديد؟
جواب مى دهند: ما پل صراطى نديديم.
سپس مى گويند: آيا جهنّم را ديديد؟
مى گويند: ما چيزى نديديم.
آنگاه فرشتگان مى گويند: شما از امّت كدام پيامبريد؟
جواب مى دهند: از امّت حضرت محمّد(ص).
فرشتگان مى گويند شما را به خدا سوگند، بگوييد؛ كار شما در دنيا چه بود؟
مى گويند: ما دو خصلت داشتيم كه خداوند به خاطر آن اين مقام را با لطف و رحمت خود مرحمت كرد.
مىپرسند: آن دو خصلت چه بودند؟
1. در خلوت از خدا شرم مى كرديم مرتكب گناه شويم
2. ديگر آن كه هر چه خداوند روزى ما كرده بود راضى بوديم.
فرشتگان میگويند، اين مقام زيبنده شماست.
مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، ص،423
سه گروه زیرسایه عرش الهی
امام کاظم علیه السّلام فرمودند:
سه کس اند که در روز قیامت، که هیچ سایه ای جز سایه عرش الهی نیست، در پناه سایه سار عرش خداوندند.
1.مردی که برای برادر دینی اش زن بگیرد.
2.یا برای او خدمتکار بگیرد.
3. یا راز او را حفظ کند. (1)
شرح حدیث:
روز قیامت، روزی گرم و طاقت سوز است.
کسانی در آن روز به خاطر بعضی کارهای نیک از آسایش خاصّی برخوردارند و لطفی ویژه ازانی شان می شود. در این حدیث، سه عمل مطرح شده است که انسان را در قیامت، سایه نشین عرش الهی می سازد:
یکی فراهم کردن شرایط ازدواج برای یک مسلمان، چه به صورت این که دختر خود را به همسری جوانی مسلمان درآورد، یا مورد مناسبی را پیشنهاد دهد، یا وساطت کند، یا هزینه ازدواج کسی را برعهده بگیرد.
دیگری آن که اگر می تواند، خدمتکاری برای برادر دینی خود بگیرد و اجرت او را بپردازد، تا کمک کار او در زندگی باشد. روشن است که این در موردی است که برادر دینی مان دچار مشکلاتی باشد و به خدمتکار نیاز داشته باشد.
سومین کار، رازداری است.
اگر رازی یا عیبی یا خطایی از کسی می دانیم، باید با حفظ اسرار دیگران آبروداری کنیم.
حضرت امیر(ع) فرموده است:
«تا می توانی عیوب پنهان دیگران را بپوشان، تا خداوند هم عیبهای تو را بپوشاندچون دوست داریم خداوند اسرار ما را فاش نسازد، ما هم راز دیگران را کتمان کنیم.
پی نوشت:
1.بحارالأنوار، ج ۷۲ ص۷۰
2.عبدالواحد آمدی، غررالحکم، حدیث3354.
منبع
حکمت های کاظمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام کاظم علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول