همنشین حضرت موسی(ع) در بهشت !!!
روزی حضرت موسی (ع) در ضمن مناجات خود عرض کرد: «خدایا! می خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم».
جبرئیل بر حضرت موسی نازل شد و عرض کرد: یا موسی! فلان قصّاب در فلان محلّه، همنشین تو خواهد بود». حضرت موسی به آن محل رفت و دکانِ قصّابی را پیدا کرد و دید که جوانی مشغول فروختن گوشت است.
شامگاه که شد، جوان، مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل خود روان شد. حضرت موسی علیه السلام از پی او تا در منزلش آمد و سپس به او گفت: «مهمان نمی خواهی؟» جوان گفت: «خوش آمدید». آن گاه او را به درون منزل برد.
حضرت موسی دید که جوان، غذایی تهیه نمود، آن گاه زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن خارج کرد او را شستشو داده، غذایش را با دست خویش به او خورانید.
موقعی که جوان می خواست زنبیل را در جای اوّل بیاویزد، پیرزن، کلماتی که مفهوم نمی شد، ادا کرد. بعد از آن، جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟
جوان گفت: «این پیرزن، مادر من است. چون مرا بضاعتی نیست که برای او کنیزی بخرم، ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام».
حضرت پرسید: «آن کلماتی که بر زبان جاری کرد چه بود؟». جوان گفت: هر وقت او را شستشو می دهم و غذا به او می خورانم، می گوید:
غفرالله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیامة فی قبّته و درجته.
خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسی در بهشت باشی، به همان درجه و جایگاه او.
حضرت موسی(ع) فرمود: ای جوان! بشارت می دهم به تو که خداوند، دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که در بهشت، تو همنشین من هستی.
پند تاریخ، ص ۶۹
بیان فقر خود عامل فقر است
قال رسول الله(ص) :” من تفاقر افتقر “1
هرکس خود را فقیر نشان دهد،فقیر خواهد شد.
یکی از مسائلی که باعث فقر و بی برکتی زندگی ما انسانها می شود . اظهار نمودن فقر و تنگدستی خود در نزد مردم است و خداوند متعال از این عمل که انسان خود را نزد دیگران خوار کند ،غضبناک می شود.
در جای دیگری حضرت علی (ع) میفرماید :
«اظهار التبأوس یجلب الفقر» 2؛
اظهار نمودن تنگدستی ، فقر را به دنبال دارد.
منبع :
1- بحارالانوار، 73/ 316/ 60
2- غررالحکم، 366، ح8242.
پنج چیز قلب را نورانی میکند....
پنج چیز قلب را نورانی میکند:
1. زیاد قل هو الله احد را خواندن
2. کم خوردن
3. نشستن با علماء
4. نماز شب خواندن
5. و راه رفتن در مساجد
مواعظ العددیه ص ۲۵۸
همت بلند، نگاه به قله
تا شما نظر به قله نداشته باشید امكان ندارد تا دامنه هم بتوانید حركت كنید، چه برسد به اینكه امیدِ به قله رسیدن باشد؛ همت بلند. در روایات ما به مؤمن هم توصیه شده است كه همت بلند داشته باشد. بزرگان به سالك هم می¬گویند همتت عالى باشد. این قدمهای اول و فتوحات ابتداى كار، كسى را دلخوش نكند؛ همتهای بلند باید داشت. نگاه هم بایستى انسانى باشد. انسان یعنى آنچه كه در همه جهان گسترده است؛ «إمّا اخ لك فى الدّین او نظیر لك فى الخلق»؛ یا با شما دینش یكى است یا اگر دینش هم یكى نیست، در خلقت و آفرینش مثل شماست؛ انسانیت! نگاه بایستى متوجه یك چنین گستره وسیعى باشد.
بیانات در دیدار اعضاى بسیجى هیئت علمى دانشگاهها 2/4/1389
اقسام گناه درکلام امیرالمومنین(علیه السلام)
عصر خلافت امام علي علیه السلام بود، آن حضرت روزي در مسجد كوفه در حضور جمعيت بالاي منبر رفت، پس از حمد و ثنا فرمود: اي مردم! گناهان بر سه گونه اند:
1. گناهي كه آمرزيده شده است
2. گناهي كه آمرزيده نشده است
3. گناهي كه بر صاحبش، هم اميد بخشش داريم و هم ترس عدم بخشش.
حبه عرني عرض كرد: اي امير مؤمنان! آنها را براي ما شرح بده. امام علي (علیه السلام) فرمود:
گناهي كه آمرزيده است:
آن گناهي است كه خداوند بنده اش را به خاطر آن به بلاها مبتلا و مجازات كند، پس خداوند بردبارتر و كريم تر از آن است كه بنده اش را دو بار مجازات نمايد.
اما گناهي كه آمرزيده نشود:
عبارت است از ستمهايي كه بعضي ازر انسانها بر بعضي مي كنند،
خداوند به خودش سوگند ياد كرد و فرمود: به عزت و عظمتم سوگند كه ظلم هيچ ظالمي (بدون مجازات) از من نگذرد، گرچه آن ظلم، زدن مشتي به مشتي، يا ماليدن دستي به دستي (براي هوسراني) و يا شاخ زدن شاخداري به بي شاخ باشد.
پس خداوند براي بندگان، از يكديگر قصاص مي گيرد، تا ستمي از كسي (بدون مجازات) نماند، سپس خداوند در روز قيامت آنها را براي حساب رسي زنده كند.
اما گناه سوم:
گناهي است كه خداوند آن را پوشانده است و توبه را بر صاحبش ارزاني فرموده است و گنهكار به گونه اي شده كه از گناهان خود ترسان و به رحمت خدا، اميدوار است، ما براي چنين گنهكاری، همان حال را داريم كه خودش همان حال را دارد كه عبارت از ترس از عذاب و اميد به رحمت الهي باشد
اصول کافی، باب في ان الذنوب ثلاثة، حديث ۱ ص۴۴۳ ج۲
موارد رعایت احترام والدین
1. هرگاه والدین را صدا مىزنیم آن ها را به نام نخوانیم بلکه لقب یا کنیۀ ایشان را ذکر کنیم، یا بگوییم بابا، آقا، خانم و مانند اینها.
2.جلو آنها راه نرویم و پیش از ایشان ننشینیم.
3.از باب احترام قبل از آنها شروع به خوردن طعام ننماییم.
حضرت سجاد علیه السلام با مادر خود هم خوراک نمىشد و مىفرمود مىترسم براى لقمهاى دست دراز کنم که مادرم قصد آن را داشته پس به این عمل رعایت حرمت و ادب او را ترک کرده باشم.
4.در مجلس روى خود را از ایشان برنگرداند.
5.در سخن گفتن صداى خود را بلندتر از ایشان نکنیم.
6.دست خود را بالاى دست آنها قرار ندهیم
(یعنی اگر مثلا پدر ده تومن به فقیری کمک کرد فرزند به احترام پدر نه تومن کمک کنه)
7. کارى نکنیم که مردم پدر یا مادرمان را بد بگویند و فحش و لعن نمایند.
8.روایت است که حضرت سجاد پسرى را دیدند که در راه رفتن تکیه به دست پدر نموده پس آن حضرت بر آن پسر غضبناک شده تا آخر عمرش با او سخن نفرمود.
گناهان کبیره،آیت الله دستغیب، باب عقوق والدین با تلخیص
درمحضراستاد
مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
اگر سرپرست یا خادمی داری که اخلاقش تند است هر چقدر می توانی تحمل کن که خدا چیزهای بزرگی برایتان فرستاده.
بعضی اوقات خداوند چیزهای خوب را در دستمال کهنه می پیچد وبرای شما می فرستد تا دست اجنبی به آن نرسد ، شما باز کنید، جواهر و حقیقت درونش است.
آینده را هم خیالت راحت باشد اگر جایی دیدی که قشنگ نیست صبر کن
بعد خواهی دید که چیز خوبی است …
تجسم اعمال چیست؟
تجسّمِ اعمال، یعنی تبدیل گناهان و صفات رذیله به عذاب در عالم برزخ!
حضرت علی (ع) میفرمایند: النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا
مردم همگی خوابند، وقتی كه مردند، بیدار میشوند و چشم آنها باز میشود و در آن زمان است که واقعیت گناهان را میبینند!
در واقع صفات رذيله همان مار و عقرب هستند، ولی ظهور و آشکار شدنشان در برزخ یا قیامت است.
در اين آيه به تجسم اعمال اشاره شده: إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً (نساء آيه 10)
کسانی که از روی ظلم، اموال یتیمان را میخورند، اینها درواقع در شکمهای خود آتش وارد میکنند.
یعنی مال حرام همان پارههای آتش است که ما نمیبینیم، وقتی که از دنیا رفتیم، آتش بودنش را میبینیم.
پس جهنّم و بهشت باطن انسان است.
باطن انسان پر است از صفاتِ رذيله؛ از قبيل شهوت و غضب و مكر و حيله و حسد و بخل و كينه و كبر و ريا و عجب كه او را آرام نمیگذارند و اینها بعد از مرگ به صورت موذيات و درندگان، به سراغش میآیند.
لكن بيشتر مردم به واسطه فرورفتن در دنيا، از اين مطلب غافلند.
برگرفته از کتاب اتحاد عاقل به معقول ص. 368.
موهبتهای خداوند به اشخاص توبه کار
خداوند به کسانی که توبه کرده اند چه موهبت ها می بخشد. آشیخ عبدالوهاب خراسانی(ره) از مقدسین و از اولیای خدا بود که یک دسته از تربیت شده های بازار شاگرد او بودند.
ایشان هفتاد سال پیش در زیر زمین مسجد جامع نماز جماعت می خواند. شخصی به من گفت: «من در ایام جوانی خدمت سربازیام که در تبریز بودم، شبی در خواب دیدم که زیرزمین مسجد جامع خراب شد، تاریخرخوابم را یادداشت کردم، وقتی به تهران آمدم متوجه شدم که آشیخ عبدالوهاب در همان شب که من این خواب را دیده بودم از دنیا رفته است.»
در زمان حیات آشیخ عبدالوهاب، داشی توبه کرد و پای منبر ایشان می نشست. آشیخ عبدالوهاب در اثر کهولت سن، گاهی بر روی منبر ادامهٔ حدیث یا آیه را فراموش می کرد، خداوند به این داشی که توبه کرده بود یک علمی داده بود که او از پای منبر ادامه آیه یا حدیث را از حفظ مےخواند.
پس شما هم اگر توبه کنید و گناه نکنید، علم پیدا می کنید، گناه یکی،از چیز هایی است که آفت طلبه است. گناه که بکنی از طلبگی خارج می شوی. اگر به نامحرم نگاه کنی، از طلبگی خارج مےشوی. گناه ، آفت طلبگی است.
ڪتاب بدیع الحکمة ، حکمت ۳۹ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
تلنگر....
مغرور نباشید
وقتی پرنده ای زنده است،
مورچه را میخورد !
وقتی میمیرد مورچه٬
او را میخورد
شرایط
به مرور زمان تغییر میکند . . .
هیچوقت….
کسی را تحقیر نکنید
شاید امروز ..
قدرتمند باشید اما . . .
زمان…..
ازشما قدرتمند تر است !
یک درخت،
هزاران چوب کبریت را میسازد..
اما…….
وقتی زمانش برسد،
یک چوب کبریت میتواند٬
هزاران درخت را بسوزاند !
پس خوب باشید
و خوبی کنید . .
بانیت کارکن
حاج آقا دولابی:
مثلا در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز می شویی.
سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می کنی سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن
خانه را که جارو می زنی و لباس ها را که می شویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) از زندگی و وجودت انجام بده.
چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همه ی فضای زندگیت را پر میکند و راه سیرت باز میشود.
برگرفته از کتاب مصباح الهدی
ایمانی که برای حفظش باید در خانه ماند، ماندنی نیست
امام خامنه ای:
ايمانِ ارزشمند، ايمان آگاهانه است، ايمانِ توأم با درك و شعور است، ايمانیست كه از روی بصيرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشكال، بهوجود آمده باشد.
آن ايمانی كه فلان مسلمان دارد، برای نگهداشتنش بايد بگویيم روزنامه نخواند، فلان كتاب را نخواند، در كوچهبازار راه نرود، با فلانكس حرف نزند، سرما و گرما نخورد، آفتاب و مهتاب نبيند، تا بماند؛ اين ايمان متأسفانه نخواهد ماند.
ايمانی لازم است كه آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد كه در سختترين شرایط هم آن ايمان از او گرفته نشود.
ايمان از روی روشنی، از روی درك، از روی فكر، با محاسبههای صحيح وقتیكه انجام گرفت، آنوقت لازم نيست ما اين ايمان را در پارچه و در كهنه و در صندوقچه و در صندوقخانه بگذاريم كه مبادا گرما و سرما و گَردوخاك و غبار به آن آسيب برساند؛ آسيبی به آن نمیرسد.
اسلام میگويد ايمان، آگاهانه بايد باشد. اين آياتی كه در آخر سورۀ آلعمران است، ايمان آگاهانه را به ما معرفی میكند.
كتاب طرح كلی انديشهی اسلامی در قرآن
درمحضراستاد
رهبرانقلاب: طبيب خودتان باشيد. بهترين كسى كه میتواند بيماریهای روحی را تشخيص دهد، خودمان هستيم.
روى كاغذ بنويسيد: حسد، بخل، بدخواهى، تنبلى، بدبینی و…؛
اگر بیماریهای ما اینهاست، اینها را روی کاغذ بیاوریم.
ماه رمضان فرصتی است که یکی یکی این بیماریها را، تا آنجایی که بشود، برطرف کنیم. اگر برطرف نکنیم، این بیماریها مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوی و واقعی.
۷۱/۱۲/۰۴
درمحضراستاد
آیت الله مجتهدی تهرانے (ره):
بنشین و فڪر ڪن خداوند متعال چقدر به ما نعمت داده است خودش می فرماید: نمی توانید نعمت های من را بشمارید
یڪی از بزرگترین نعمـت خـداوند این است که ما هـر چه گناه مۍڪنیم او مۍپوشاند، اگـر مثلاً در پیشـانی مـا یڪ ڪنتور بود و هر یک گناه یک شماره می انداخت دیگر مـا آبـرو نداشتیم من نمۍتوانستیم زندگـے بڪنیم.
یا اگـر به جـاے شماره انداختن بوے ظاهـری قرار داده بود دیگر ڪسی طرف دیگری نمی رفت؛ «لَوْ تَکاشَفْتُم مٰا تَدافـَنْتُم» اگر از گناهان یکدیگر باخبـر مےشُدید، یڪدیگـر را دفـن نمۍڪردید.
ببین خـدا چقدر مهربان است که روی گناهـان ما سرپوش گذاشته استــ .
اهمیت حفظ آبروی دیگران
در زمان حضرت موسى عليه السلام در بنى اسرائيل به جهت نيامدن باران قحطى شد.
حضرت موسى عليه السلام برخواست كه با قوم خود براى دعاى باران بروند و بيشتر از هفتاد هزار نفر بودند هرچه دعا كردند باران نيامد.
حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا چرا باران نمى آيد، مگر قدر و منزلت من نزد تو از بین رفته؟
خطاب رسيد: نه، اما ميان شما يک نفر است كه چهل سال مرا معصيت مى كند. به او بگو از جمعيت خارج شود تا باران رحمتم را نازل كنم.
حضرت موسى علیه السلام به صداى بلند صدا زد: اى كسى كه چهل سال است معصيت خدا را مى كنى از ميان ما برخيز و بيرون رو كه خداوند به جهت شومى و بدى تو باران رحمتش را از ما قطع كرده.
آن مرد عاصى برخواست نگاهى به اطراف كرد، ديد كسى بيرون نرفت. فهميد خودش بايد بيرون برود.
با خود گفت چه كنم اگر برخيزم و از ميان مردم بروم كه مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم و اگر نروم كه خدا باران نمى دهد.
همانجا نشست و از روى حقيقت توبه كرد و از كرده خود پشيمان شد.
یكدفعه ابرها آمده و به هم متصل شد و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند.
موسى عرض كرد: الهى كسى كه از ميان ما بيرون نرفت چگونه شد كه باران آمد؟
خطاب شد: به شما باران دادم، به سبب توبه آن كسى كه گفتم از ميان شما بيرون برود.
موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! اين بنده را به من بنما.
خطاب شد: اى موسى آن وقتى كه مرا معصيت مى كرد رسوايش نكردم، حال كه توبه كرده او را رسوا كنم؟!
حاشا، من نمامين و سخن چينان را دشمن مى دارم، خود نمامى كنم…؟
قصص الله یا داستان هایی از خدا، تالیف، احمد و قاسم میرخلف زاده
درمحضراستاد
رهبرانقلاب: اگر همين آدمى كه هيچ گناهى نميكند، وقتى كه ميان مردم راه ميرود، بگويد: بيچاره مردم، همه مشغول گناهند، ولى ما الحمدلله خودمان را نگهداشتيم و گناه نميكنيم؛ اين خودش يک گناه و تنزل و سقوط است و استغفار لازم دارد.
۷۵/۱۰/۲۸
گناه، عامل نزول انواع بلاها
مردم را بايد تشويق كرد كه دست از گناه بردارند. خدا گره ها را باز میكند.
امام صادق عليه السلام میفرمايد:
« وَ قَصَّرَ أَعْمارَها وَ لَمْ تَرْبَحْ تُجّارُها ».
گناه، عمرها را كوتاه میكند. مرگ مفاجات و ناگهانى می آورد. كاسبى ها را در سطح مملكت ويران میكند، تمام مغازه ها خلوت میشود و چرخ كاسبى از كار مى افتد و همه دچار حيرانى میشوند.
« وَ لَمْ تَغْزُر أَنهارُها وَ لَمْ تَزْكُ ثِمارُها »
رودخانه ها را خشك میكند. رودخانه اى كه روزگارى پر از آب بود، ناگهان آب كمى از وسط رودخانه میرود كه براى كشاورزى و هيچ چيز ديگرى فايده اى ندارد. تمام درختها شكوفه میكنند، اما ناگهان سرما میزند و همه را سياه میكند كه درختها ميوه ندهند، هيچ كس نيز هيچ كارى نمیتواند بكند.
« وَ سَلَّطَ عَلَيها شِرارُها »
مردم شرور را بر آنها مسلّط میكند كه اين اداره به آن اداره بدوند و كسى براى آنها دل نسوزاند كه كارشان را حل كند. بدان را بر آنها مسلّط میكند كه به آنها رحم نكنند.
« وَ حَبَسَ عَلَيها أَمْطارَها »
به ابرها میگويد: بالاى شهرها برويد، ولى باران را در كويرها خالى كنيد و به سر مردم خالى نكنيد. اينها مستحق بركت باران نيستند. ديگر كسى نمیتواند جلوى اينها را بگيرد.
و خلاصه همان میشود كه خدا در قرآن میفرمايد:
« ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ »
منبع:استاد انصاریان-سایت عرفان.
حکایت سقراط و پالایش سه گانه برای سخن گفتن در مورد دیگران
در یونان باستان، سقراط به دانش زیادش مشهور و احترامی والا داشت. روزی یکی از آشنایانش، فیلسوف بزرگ را دید و گفت: سقراط، آیا می دانی من چه چیزی درباره دوستت شنیدم؟
سقراط جواب داد: یک لحظه صبر کن، قبل از اینکه چیزی به من بگویی، مایلم که از یک آزمون کوچک بگذری. این آزمون، پالایش سهگانه نام دارد.
آشنای سقراط گفت : پالایش سهگانه؟
سقراط جواب داد : درست است، قبل از اینکه درباره دوستم حرفی بزنی، خوب است که چند لحظه وقت صرف کنیم و ببینیم که چه میخواهی بگویی. اولین مرحله پالایش حقیقت است. آیا تو کاملا مطمئن هستی که آنچه که درباره دوستم میخواهی به من بگویی حقیقت است؟
آشنای سقراط جواب داد : نه، در واقع من فقط آن را شنیدهام و…
سقراط گفت : بسیار خوب، پس تو واقعا نمیدانی که آن حقیقت دارد یا خیر. حالا بیا از مرحله دوم بگذر، مرحله پالایش خوبی.
آیا آنچه که درباره دوستم میخواهی به من بگویی، چیز خوبی است؟
آشنای سقراط جواب داد : نه، برعکس…
سقراط گفت : پس تو میخواهی چیز بدی را درباره او بگویی، اما مطمئن هم نیستی که حقیقت داشته باشد. با این وجود ممکن است که تو از آزمون عبور کنی، زیرا هنوز یک سوال دیگر باقی مانده است که مرحله پالایش سودمندی است .
آیا آنچه که درباره دوستم میخواهی به من بگویی، برای من سودمند است؟
آشنای سقراط جواب داد : نه، نه حقیقتا.
سقراط نتیجهگیری کرد: بسیارخوب، اگر آنچه که میخواهی بگویی، نه حقیقت است، نه خوب است و نه سودمند، چرا اصلا میخواهی به من بگویی؟