درمحضراستاد
استاد پناهیان:
داشتنِ اعتقاداتِ خوب موجب نمیشود آدم در معرض امتحانات سخت الهی قرار نگیرد. ایمان و اعتقادات دینی به سلامت روح انسان کمک میکنند، اما جای تهذیب نفس و تزکیه را نمیگیرند.
بعضیها پس از مؤمن شدن، در مرحلۀ خودسازی کم میآورند و آخر سر، خودشان را بر خدایی که میپرستند ترجیح میدهند.
مااز کدام دسته ایم؟
ابان بن تغلب مي گويد:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: انسانها چهار دسته هستند.
گفتم: فدايت گردم، آن چهار دسته كيانند؟
فرمود:
1- انساني كه ايمان دارد، ولي قرآن به او داده نشده است.
2- انساني كه قرآن به او داده شده، ولي ايمان ندارد.
3- انساني كه هم قرآن به او داده شده و هم ايمان دارد.
4- انساني كه نه قرآن دارد و نه ايمان.
آنكس كه ايمان دارد ولي قرآن به او داده نشده مانند ميوه اي است كه شيرين است ولي بو ندارد.
آنكس كه قرآن به او داده شده ولي ايمان ندارد، مانند برگ درخت موْرد (درختي شبيه درخت انار که برگهايش هميشه سبز است) بويش خوش است، ولي مزه اش تلخ است.
و آن كسي كه هم قرآن به او داده شده و هم ايمان، مانند ترنج (بالنگ) است كه هم خوش بو است و هم خوشمزه است.
و آن كس كه نه قرآن به او داده شده و نه ايمان، مانند حنظله(هندوانه بوجهل) است كه بوي خوش ندارد و مزه اش نيز تلخ است!
منابع:
علل الشرايع ، ج 1,ص 233,
بحار ، ج 46 ، ص 225
عاقبت تکبر
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت.
در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند.
همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و تکبرت ، اهل دوزخ!
تلنگر...
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺪﺍ…
ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺗﻮ…
ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ…!
ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ،
ﮔﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ…!
ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺗﻮ،
ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﺪ…!
ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺗﻮ،
ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ…!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ،
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ،
ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ …
مقید باشید جمعه ها غسل کنید
یکی از غسل های مستحبی غسل جمعه است.
حتما مقید باشید جمعه ها به حمام رفته و غسل جمعه بکنید.
حالا اگر به خاطر غسل جنابت به حمام می روید، نیت غسل جمعه را هم در آن داخل بکنید و حتی نیت غسل توبه و غسل نشاط را هم در آن داخل کنید و یک باره غسل کنید.
یکی از آثار غسل جمعه این است که بدن انسان در قبر نمی پوسد. شیخ صدوق رحمةاللهُ که مزار ایشان در ابن بابویه می باشد، یکی از کسانی بود که غسل جمعه را واجب می دانست. البته در زمان ما اکثر مراجع مستحب می دانند، ولی ایشان واجب می دانست.
” آیت الله مجتهدی (ره)”
برخوردامیرالمؤمنین (علیه السلام)بافرد هتاک
امیرالمؤمنین (علیه السلام) با فردی که در جمع به ایشان هتاکی کرد چه برخوردی کردند؟
امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر منبر بود. به مردم فرمود: قبل از اینکه مرا در میان خود درنیابید هرچه سؤال دارید از من بپرسید و هرچه بپرسید من جواب میدهم.
یک وقت دیدند شخصی که قیافهاش نشان میداد از عربهای یهودی است، از گوشه مجلس بلند شد، شروع کرد با خشونت صحبت کردن: ای آدم پر مدّعا که چیزی را که نمیدانی ادعا میکنی! این حرفها چیست که از همه جا از من بپرسید؟! آیا واقعاً تو میتوانی هرچه از تو بپرسند جواب بدهی؟! شروع کرد به هتّاکی کردن نسبت به حضرت علی (علیه السلام)با اینکه خلیفه است.
مثل اینکه او میدانست که حضرت علی (علیه السلام) چه روشی دارد و کسی نیست که اگر کسی به او فحش هم بدهد فوراً بگوید گردنش را بزنید. چون جسارت کرد، اصحاب یک مرتبه از جا حرکت کردند و میخواستند به او حمله کنند. فوراً حضرت علی (علیه السلام) جلوشان را گرفت.
فرمود: با فشار، حجج الهی را نمیشود اقامه کرد. حرفی زده و به من گفته؛ سؤالی دارد بگذارید بیاید پیش من سؤالش را بکند. اگر جواب دادم خودش از عملش پشیمان میشود.
شدیداً جلوی آنها را گرفت. «گم شو»، «کتکش بزنید»، «پدرت را درمیآوریم»، «این فضولیها یعنی چه» حجج الهی اقامه نمیشود. اگر میخواهید حجت الهی را اقامه کنید راهش این نیست، راهش «نرمش» و «ملایمت» است، چون سروکار با دل است، سروکار با فکر است، سروکار با روح است.
استاد شهید مطهری، سیری در سیرۀ نبوی، ص۱۹۶
اهمیت صدقه درقرآن
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ ۖ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از پاكيزهترين چيزهايى كه بدست آوردهايد و از آنچه ما براى شما از زمين رويانيدهايم، انفاق كنيد وبراى انفاق به سراغ قسمتهاى ناپاك (وپست) نرويد، در حالى كه خود شما هم حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى اغماض (وناچارى) و بدانيد خداوند بىنياز وستوده است.(بقره 267)
پیام ها:
1-هدف از انفاق، رهايى از بخل است، نه رهايى از اشياى بىارزش و نامطلوب.«أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ»
2- در انفاق، تفاوتى ميان پول نقد يا كالا نيست. «ما كَسَبْتُمْ … مِمَّا أَخْرَجْنا».
3- بخششِ بادآوردهها مهم نيست، بلكه بخشش از دسترنج، داراى ارزش است. «ما كَسَبْتُمْ».
4- در انفاق بايد كرامت محرومان محفوظ بماند. «وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ»
5- نه تنها از چيزهاى ناپاك و پست انفاق نكنيد، بلكه به فكر آن نيز نيفتيد. «وَ لا تَيَمَّمُوا».
6- وجدان انسان، بهترين معيار براى شناخت پسنديده و ناپسند است. هر آنچه را مىپسندى كه به تو انفاق كنند، شايسته است كه انفاق كنى و اگر آنرا دوست نمىدارى، شايستهى انفاق نيست. «لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا»
7- هر فرد ثروتمندى احتمال فقير شدن خود را بدهد، شايد روزى دستِ دهنده شما، دستِ گيرنده شد.«آخذيه»
8- گرفتن مال نامرغوب، نشانه رضايت فقرا نيست، بلكه نشانهى استيصال آنان است.«تغمضوا» يعنى شما هم با اغماض وسختى ممكن است چيزى را بگيريد، ولى اين نشانهى رضايت شما نيست.
9- اثر انفاق به خود شما بر مىگردد، وگرنه خداوند غنى و بىنياز است. «أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ»
10- غناى الهى همراه با كمالات ومحبوبيّت است. «غَنِيٌّ حَمِيدٌ».
کلیدقفلهای زندگی
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
- قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
- قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
- قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود:
برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود : نماز اول وقت شاه کلید است .
تلنگر...
موشي در خانه ي صاحب مزرعه، تله موش ديد. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
همه گفتند: تله موش؛ مشکل توست به ما ربطي ندارد…
ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزيد و سپس از آن مرغ، برايش سوپ درست کردند و گوسفند را براي عيادت کنندگان از زن مزرعه دار، سر بريدند. زن مزرعه دار زنده نماند و مُرد.
گاو را براي مراسم ترحيم کُشتند.
«و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي کرد و به مشکلي که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد. »
درمحضراستاد
آیت الله حق شناس(ره):
شیطان دائماًمراقـب شماست، ولی به کسانیکه نمـازشان رادر اول وقـت میـخوانند،کمترنزدیک می شود.
ضرورت ساده زيستي كارگزاران
امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف فرمودند:
اي پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردي از سرمايه داران بصره، تو را به مهماني خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوي آن شتافتي، خوردنيهاي رنگارنگ براي تو آوردند و كاسه هايي پر از غذا پي در پي جلوي تو مي نهادند،
گمان نمي كردم مهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده
و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند،
انديشه كن در كجايي؟
و بر سر كدام سفره مي خوري؟
پس آن غذايي كه حلال و حرام بودنش را نمي داني دور بيافكن
و آنچه را به پاكيزگي و حلال بودنش يقين داري مصرف كن.
نهج البلاغه، قسمتی از نامه ۴۵
جمله ای از رزمنده همدانی شهید علی چیت سازیان که بغض به گلوی امام خامنه ای نشاند ‼️
ده خصلت در نماز
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فرمود:
نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است:
1. زینت صورت و آبروی نمازگزار است؛
2.نور و روشنی دل است؛
3. باعث و سبب راحتی بدن است؛
4.سبب نزول رحمت است؛
5. چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد.
6. سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است؛
7. سبب خشنودی پروردگار است؛
8. بهای بهشت است؛
9 اُنس در قبر است؛
10. حجاب و پرده ای از آتش جهنم است.
و کسی که نماز را به پا داشت دین را بپا داشت. و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد.
مواعظ العددیّه،ص ۲۲۴
حکایت
گویند در عصر سلیمان نبی، پرنده ای برای نوشیدن آب به سمت برکه ای پرواز کرد،
اما چند کودک را بر سر برکه دید،پس آنقدر انتظار کشید تا کودکان از آن برکه متفرق شدند.
همینکه قصد فرود بسوی برکه را کرد، اینبار مردی را با محاسن بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود .
پرنده با خود اندیشید که این مردی با وقار و نیکوست و از سوی او آزاری به من متصور نیست.
پس نزدیک شد، ولی آن مرد سنگی به سویش پرتاب کرد و چشم پرنده معیوب و نابینا شد.!
شکایت نزد سلیمان برد.
پیامبر آن مرد را احضار کرد، محاکمه و به قصاص محکوم نمود و دستور به کور کردن چشم داد.
آن پرنده به حکم صادره اعتراض کرد و گفت:
“چشم این مرد هیچ آزاری به من نرساند، بلکه ریش او بود که مرا فریب داد!
و گمان بردم که از سوی او ایمنم
پس به عدالت نزدیکتر است اگر محاسنش را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند”
#دهخدا
اسیر شیطان
حضرت موسی (علیهالسلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاهی رنگارنگ بر سر داشت نزد موسی آمد. وقتی که نزدیک شد، کلاه خود را برداشت و مؤدبانه نزد موسی (علیهالسلام) ایستاد.
موسی (علیهالسلام) گفت: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم!
موسی (علیهالسلام) گفت: آیا تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند!
ابلیس گفت: من آمدهام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم!
موسی (علیهالسلام) گفت: این کلاه چیست که بر سر داری؟
ابلیس گفت: با رنگها و زرق و برقهای این کلاه، دل انسانها را میربایم.
موسی (علیهالسلام) گفت: به من از گناهی خبر ده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره میشوی و هر جا که بخواهی، او را میکشی.
ابلیس گفت: اذا اعجبته نفسه و استکثر عمله، و استصغر فی عیبه ذنبه؛
سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن بشود، من بر او چیره میگردم:
1- هنگامیکه او، خودبین شود و از خودش خوشش آید؛
2- هنگامیکه او عمل خود را بسیار بشمارد؛
3- هنگامیکه گناهش در نظرش کوچک گردد.
اصول کافی، ج 2، ص 262
از سه کس ، سه چیز را توقع نداشته باش..
امام حسن عسکری(ع) فرمود:
«لَا تَطْلُبِ الصَّفَا مِمَّنْ کَدَرْتَ عَلَیْهِ وَ لَا الْوَفَاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ وَ لَا النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إِلَیْهِ»
از سه کس ، سه چیز را توقع نداشته باش:
از کسى که با او بدرفتارى کرده اى،توقع صفا و پاکدلى نداشته باش.
از کسى که به او خیانت کردهاى،توقع وفا نداشته باش.
از کسى که به او بدگمان شدهاى،توقع خیرخواهى نداشته باش.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، 142
آثار شوم بعضى از رذائل اخلاقى
امام حسن مجتبى عليهالسلام فرمودند:
«سه چيز مردم را به هلاكت مى رساند:
تكبّر
حرص و آز
حسد
پس خودبينى و تكبر، دين انسان را از بين مى برد، همانطورى كه شيطان تكبر كرد و دينش نابود شد و منفور گرديد.
حرص و آز دشمن شخصيت هر فرد است همانطور كه آدم ابوالبشر (بواسطه حرصى كه در وى به وجود آمد) از بهشت رانده شد.
حسد (آرزوى نابودی نعمت از ديگران) راهبر بدبختيها و تيره روزيها است، بواسطه حسد قابيل هابيل را كشت.»
الروائع المختارة، سيد مصطفى موسوى، ص۱۱۶
تابلوی ولایت
چرا خداوند ضربت خندق را بجای انفاق در رکوع، نشان ولایت امام علی(ع) نکرد؟
کاش به خودمون بیاییم ودرباره این حکمت خداوند قدری بیشتربیندیشیم