گذر حضرت ابراهیم خلیل الله به سرزمین کربلا
حضرت جبرئيل علیه السلام نازل شد و فرمود : اى ابراهيم ؛ گناهى از تو سر نزد ليكن در اينجا نوه دختر پيغمبر خاتم انبياء صلى عليه و پسر خاتم اوصيا كشته مى شود و اين خونى كه از تو جارى شد با خون او موافقت كرد . حضرت ابراهيم علیه السلام با حالت حزن و اندوه فرمود :
اى جبرئيل چه كسى او را مى كشد ؟ جبرئيل فرمود : آن كسى كه اهل آسمان و زمين او را لعنت كرده اند و قلم بدون اذن بر لوح به لعن او جارى شده ، و خداوند وحى فرمود : به قلم كه تو مستحق ستايش و مدح و ثنا هستى ، بخاطر اينكه اين لعن را نوشتى . حضرت ابراهيم علیه السلام (محزون و گريان ) دستهايش را بلند كرد و يزيد را زياد لعن كرد و اسبش بازبان فصيح آمين گفت . حضرت ابراهيم علیه السلام به اسبش فرمود : از نفرين من چه چيزى را متوجه شدى كه آمين گفتى ؟ گفت :
ابراهيم يكى از افتخارات من اينستكه كه تو سوار بر من شوى و وقتى كه به زمين خوردم و شما از پشت من افتادى خيلى خجالت كشيدم ، و مسببش هم يزيد لعنتى بوده .
دلى خونين چو باغ لاله دارم *** به سينه زخم چندين ساله دارم
به ناى دل بياد نينوايت *** نواى هفت بند ناله دارم
زاشكت ژاله ها را آفريدند *** زداغت لاها را آفريدند
بيادت هر نيستان نينوا شد *** به سوگت ناله ها را آفريدند
منابع:
1- متخب طريحى ، 49
2- گلچين گل نغمه ، ص 41
منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام،تالیف علی میر خلف زاده
صفحات: 1· 2