چرا عبادت می كنیم؟
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی:
قرآن كريم دليلش را در آيات متعددي بيان كرده است. از جمله اين آيه كه ميفرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» (بقره/21) مردم خدا را بپرستيد، «الَّذي خَلَقَكُمْ» چون شما را آفريده است.
مثل اينكه به دانشآموزي ميگوييم: اين آقا را احترام كن، چون معلم توست. اين آقا را احترام كن چون پدرت است.
ميگويد: خدا را بپرستيد چون شما را آفريده است. بالاخره از عدم به وجود آورده است. نعمت داده است. نداي فطرت به شما اين را ميگويد. نياز شما اين را ميگويد. «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه» (فاطر/15)
در واقع عبادت يك اهرم است. اهرمي است كه در همين دنيا انسان از آن براي رشد و تعالي كمك ميگيرد. اينطور نيست كه شما فكر كنيد عبادت يك صندوقچهاي در قيامت است، اينها را ما در آن صندوقچه جمع ميكنيم، روز محشر به درد ما ميخورد. نه! قرآن كريم ميفرمايد: «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» (بقره/45) در همين دنيا از نماز كمك بگيريد. از روزه كمك بگيريد.
چیزى از طبّ براى جالینوس نمانده...
حكیمى نصرانى به نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: آیا در كتاب پروردگارتان یا در سنّت پیامبرتان چیزى از طبّ یافت مى شود؟
امام علیه السلام فرمود: آرى، در كتاب پروردگار ما این آیه وجود دارد: «كُلوا و اشْرَبوا و لاتُسرِفوا» (اعراف/31)
و در سنّت پیامبر ما نیز این حدیث وجود دارد «الاِسرافُ فى الاَكْلِ رَأْسُ كُلِّ داءٍ و الحِمْیَةُ منهُ اَصلُ كُلِّ دَواءٍ: اسراف در غذا خوردن سرآمد تمامى بیمارى هاست و پرهیز نمودن سرآمد تمامى داروهاست.»
نصرانى پس از شنیدن این سخنان گفت: «به خدا قسم كتاب پروردگارتان و سنّت پیامبرتان دیگر چیزى از طبّ را براى جالینوس حكیم باقى نگذاشته است.»
گنجینه معارف، ج 3،محمد رحمتی شهرضا
خانم ،آقا ،شما لباس همدیگه اید،چون...
خانم ،آقا ،شما لباس همدیگه اید:
“هن لباس لکم و انتم لباس لهن”
“سوره بقره ، آیه 187 “
زیرا :
1_گزینش لباس اختیاریه ،انتخاب همسر هم در اسلام آزادانه و غیر تحمیلیه
2_ در لباس ،تناسب و هماهنگی، جنسیت،شغل،گرما و سرما و …رعایت میشه،در ازدواج هم باید به تناسب اخلاقی و مذهبی و…توجه بشه،همون چیزی که در اسلام بهش میگن کفویت
3_همونطور که لباس انسان رو از آفت ،گرما و سرما حفظ می کنه ،همسرهم انسان رو از اشتباهات حفظ می کنه
4_لباس زشتیهای آدمو میپوشونه ، رابطه زن و شوهر هم عیب پوشانه است ،یعنی باید اینطور باشه و عیبهای همدیگه رو نباید برملا کنن.
5_انسان با لباس نامناسب احساس شرم وحیا داره،همسر نامناسب هم همین حس رو میاره.
6_پوشیدن لباس ارزان ،عیب نیست،داشتن همسر فقیر هم عیب نیست.
7_لباس محرمترین ورازدارترین چیزهانسبت به آدمه،همسرهم محرم ترین محارم هست و باید رازدار باشه.
8_لباس مناسب زینت و مایهء آبروی آدمه،همسر مناسب هم همینطوره.
9_لباس در تمیزکاری و ماندگاری نیاز به مراقبت داره،همسر هم برای دوری از آلودگی و آفات اخلاقی محتاج مراقبت و توجه هست
10_لباس آلوده تن آدم رو کثیف میکنه،بدن آلوده هم لباس رو آلوده میکنه ،همسر ناپاک هم باعث فساد همسرش میشه.
11_ملازم ترین همراه در زندگی لباسه،از آغاز تولد تا مرگ …ملازمت زن وشوهر هم از طولانی ترین ملازمت هاست.
یه نکتهء مهم :
لباس یه پوششه در مقابل دیگران نه از خود،زن و شوهر هم باید در مقابل دیگران عیوب هم رو بپوشونن اما بین خودشون با ملاطفت و خیرخواهانه برای رفع عیبهای هم تلاش کنن.
منبع:
پندها در مقایسه های معنوی ازمحموداکبری،صص113_111
وفای به عهد
نقل است که: یک بار عبدالله مبارک (از عرفا) به جنگ رفته بود، با کافری جنگ می کرد، وقت نماز درآمد از کافر مهلت خواست و نماز کرد.
چون وقت نماز کافر در آمد، مهلت خواست تا نماز کند.
چون روی به بت آورد عبدالله گفت: این ساعت بر وی ظفر یابم. با تیغ کشیده به سر او رفت تا او را بکشد.
آوازی شنید که: ای عبدالله «أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً» به عهد (خود) وفا كنيد كه از عهد سؤال مى شود.(اسراء/34)
عبدالله گریست. کافر سربرداشت عبدالله را دید با تیغی کشیده و گریان.
گفت: تو را چه افتاد؟ عبدالله حال بگفت: از برای تو عتابی چنین رفت.
کافر نعره ای بزد، گفت: ناجوانمردی است که در برابر چنین خدایی عاصی و طاغی باشم که با دوست از برای دشمن عتاب کند! فورا مسلمان شد.
تذکره الاولیاء، عطار نیشابوری
کتابی حاوی تمام نیازات...
یکی از شاگردان آیت الله بهجت (ره) می گوید:
در مشهد خدمت آقا بودیم که از حیاط حرم امام رضا(ع) خارج شدیم، آقا فرمودند: یک کتاب است که هر نوع دعایی که شما بخواهید در آن وجود دارد و برای هر کاری، دعای مخصوص به خودش را بیان کرده است.
من هم کنجکاو شدم و خیلی سریع قلم و کاغذ را آماده کردم و خواستم نام کتاب را یادداشت کنم تا یادم نرود.
از ایشان پرسیدم: آقا! اسم آن کتاب چیست؟
فرمودند : “قرآن”
پرده نشین ص58
پروردگارا...
بِسم الله الرحمن الرَّحِيمِ
لاٰ يُكَلِّفُ اَللّٰهُ نَفْساً إِلاّٰ وُسْعَهٰا لَهٰا مٰا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهٰا مَا اِكْتَسَبَتْ رَبَّنٰا لاٰ تُؤٰاخِذْنٰا إِنْ نَسِينٰا أَوْ أَخْطَأْنٰا رَبَّنٰا وَ لاٰ تَحْمِلْ عَلَيْنٰا إِصْراً كَمٰا حَمَلْتَهُ عَلَى اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِنٰا رَبَّنٰا وَ لاٰ تُحَمِّلْنٰا مٰا لاٰ طٰاقَةَ لَنٰا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّٰا وَ اِغْفِرْ لَنٰا وَ اِرْحَمْنٰا أَنْتَ مَوْلاٰنٰا فَانْصُرْنٰا عَلَى اَلْقَوْمِ اَلْكٰافِرِينَ.
خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى اش تکلیف نمى کند.
آنچه [از خوبى ] به دست آورده به سود او و آنچه [از بدى ] به دست آورده به زیان اوست.
_ پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر
_ پروردگارا، هیچ بار گرانى بر[دوش] ما مگذار؛ هم چنان که بر [دوش] کسانى که پیش از ما بودند نهادى.
_ پروردگارا آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛
و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛
سرور ما تویى؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن.
سوره بقره آیه 286
دروغ مصلحت آمیز، به ز راست فتنه انگیز
در یکی از جنگها، عده ای را اسیر کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا یکی از اسیران را اعدام کنند. اسیر که از زندگی ناامید شده بود، خشمگین شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد که گفته اند: (هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.)
شاه از وزیران حاضر پرسید: این اسیر چه می گوید؟ یکی از وزیران پاک نهاد گفت: این آیه را می خواند: «والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس» پرهیزکاران آنان هستند که هنگام خشم ، خشم خود را فرو برند و لغزش مردم را عفو کنند و آنها را ببخشند. (آل عمران / 134)
شاه با شنیدن این آیه، به آن اسیر رحم کرد و او را بخشید، ولی یکی از وزیرانی که مخالف او بود و سرشتی ناپاک داشت نزد شاه گفت: نباید دولتمردانی چون ما سخن دروغ بگویند. آن اسیر به شاه دشنام داد و او را به باد سرزنش و بدگویی گرفت.
شاه از سخن آن وزیر زشت خوی خشمگین شد و گفت: دروغ آن وزیر برای من پسندیده تر از راستگویی تو بود، زیرا دروغ او از روی مصلحت بود، و سخن تو از باطن پلیدت برخاست. چنانکه خردمندان گفته اند: دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز.
حکایتهای گلستان سعدی،محمد محمدی اشتهاردی
برکات تلاوت قرآن در زندگی
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم:
انَّ البَیتَ اِذا کَثُرَ فیهِ تِلاوَةُ القُرآنِ کَثُرَ خَیرُهُ وَ اتَّسَعَ اَهلُهُ وَ اَضاءَ لاَهلِ السَّماءِ کَما تُضیءُ نُجومُ السَّماءِ لاَهلِ الدُّنیا؛
خانه ای که در آن قرآن فراوان خوانده شود، خیر آن بسیار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و برای آسمانیان بدرخشد چنان که ستارگان آسمان برای زمینیان می درخشند.
کلینی،کافی، ج 2، ص 610
نسبت دادن خُدعه و مكر و حيله به خدا...
نسبت دادن خُدعه و مكر و حيله به خدا در قرآن بهچه معناست؟
پاسخ: امام رضا عليه السلام مىفرمايد: مكر خداوند همان كيفر او به اهل مكر است، بگذريم كه بر خلاف اصطلاح ما مكر را به معناى حيله مىدانيم، مكر به معناى تدبير است و تدبير مىتواند خوب باشد و مىتواند بد باشد و لذا مىفرمايد: «وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاّ بِأَهْلِهِ» ٥يعنى تدبير به جز تدبير كنندهاش را در بر نمىگيرد،بنابراين معناى «وَ اللّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ» آن است كه خداوند بهترين تدبير كننده است و امّا اينكه چگونه مكر انسان به خودش ضربه مىزند.
به يك مثال توجه كنيد:
اگر پزشكى به بيمارش دارو داد و بيمار مصرف نكرد و به دروغ گفت:مصرف كردهام،او در حقيقت خود را فريب داده و به خود خدعه كرده است. «يُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ»
پرسشها و پاسخهای قرآنی/ج ۱/ص ۲۹
دواصل لازم برای جلوگیری ازانحراف جامعه
كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ …(آلعمران، ١٠١)
خداوند خطاب به مردم مدينه مىفرمايد: چگونه كفر مىورزيد در حالى كه آيات خدا بر شما تلاوت مىشود و رسول خدا در بين شماست.
وجود قانون و رهبر، دو اصل لازم براى جلوگيرى از انحراف است.
اگر قوانين كامل و جامع، و رهبرى آگاه و ناظر وجود داشته باشد، انحراف از مسير امرى عجيب است. (خداوند مىفرمايد: چگونه كافر مىشويد در حالى كه قوانين الهى و رهبرى معصوم در ميان شماست.)
۳۰۰ نکته در مدیریت اسلامی/ ص۹۰
جرعه ای ازکلام شهدا
شهید سید مجتبی علمدار:
سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد، نه زینت دکورها و طاقچههای منازلتان شود. بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
جهادبانفس یعنی..
«جاهدوا بأموالكم و أنفسكم فى سبيل اللَّه».
مقام معظم رهبری(حفظه الله):
يكى از انواع جهادبانفس، اين است كه شما شب تا صبح را روى يك پروژه ى تحقيقاتى صرف كنيد و گذر ساعات را نفهميد.
جهاد با نفس اين است كه
از تفريحتان بزنيد، از آسايش جسمانيتان بزنيد، از فلان كار پرپول و پردرآمد بزنيد و
تو اين محيط علمى و تحقيقى و پژوهشى صرف وقت كنيد تا يك حقيقت زنده ى علمى را به دست بياوريد و مثل دستهى گل به جامعهتان تقديم كنيد؛
جهاد با نفس اين است.
۱۳۸۹/۰۴/۰۲
آزادمردبی نیاز
شخصی به یکی از خلفا مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.
خلیفه از او پرسید: قرآن می دانی؟
او گفت: نمی دانم و نیاموخته ام.
خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته، معذوریم.
مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه خود، به آموختن قرآن پرداخت. مدتی گذشت تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر نه در دل آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.
پس از چندی، خلیفه او را دید و پرسید: چه شده که دیگر سراغی از ما نمی گیری؟
آن آزاد مرد پاسخ داد: چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم که از خلق و از عمل بی نیاز گشتم. خلیفه پرسید: کدام آیه تو را این گونه بی نیاز کرد؟
مرد پاسخ داد:
(من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب).
هر که از خدا بترسد ، برای او راهی برای بيرون شدن قرار خواهد داد ، و از جايی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد.
به نقل از: مجله موعود جوان، سال چهارم، شماره26
مورچه و سليمان نبی(ع)
روزي حضرت سليمان(ع) در كنار دريا نشسته بود، نگاهش به مورچه اي افتاد كه دانه گندمي را با خود به طرف دريا حمل مي كرد.
سليمان همچنان به او نگاه مي كرد كه ديد او نزديك آب رسيد.
در همان لحظه قورباغه اي سرش را ازآب بيرون آورد و دهانش را گشود.
مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه درون آب رفت.
سليمان مدتي در اين مورد به فكر فرو رفت و شگفت زده فكر مي كرد.
ناگاه ديد آن قورباغه سرش را از آب بيرون آورد و دهانش را گشود.
آن مورچه از دهان او بيرون آمد ولي دانه گندم را همراه خود نداشت.
سليمان(ع) آن مورچه را طلبيد و سرگذشت او را پرسيد.
مورچه گفت: «اي پيامبر خدا! در قعر اين دريا سنگي تو خالي وجود دارد و كرمي درون آن زندگي مي كند. خداوند آن را در آنجا آفريد. او نمي تواند از آنجا خارج شود و من روزي او را حمل مي كنم.
خداوند اين قورباغه را مأمور كرده مرا درون آب دريا به سوي آن كرم حمل كرده و ببرد.
اين قورباغه مرا به كنار سوراخي كه در آن سنگ است، مي برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ مي گذارد.
من از دهان او بيرون آمده و خود را به آن كرم مي رسانم و دانه گندم را نزد او مي گذارم و سپس باز مي گردم و به دهان همان قورباغه كه در انتظار من است وارد مي شوم.
او در ميان آب شنا كرده مرا به بيرون آب دريا مي آورد و دهانش را باز مي كند و من از دهان او خارج مي شوم.
سليمان به مورچه گفت: وقتي كه دانه گندم را براي آن كرم مي بري آيا سخني از او شنيده اي؟ مورچه گفت: آري. او مي گويد:
اي خدايي كه رزق و روزي مرا درون اين سنگ در قعر اين دريا فراموش نمي كني، رحمتت را نسبت به بندگان با ايمانت فراموش نكن.(۱)
« و چون انسان را نعمت بخشيم روي برتابد و خود را كنار كشد و چون آسيبي بدو رسد دست به دعاي فراوان بردارد.»(۲)
پی نوشت:
(۱) داستان انبیاء
(۲) سوره فصلت، آيه۵۱
افرادلجوج، چند گروهند...
افرادلجوج، چند گروهند:
1. برخى حتّى حاضر به شنیدن حقّ نیستند.
« لا تسمعوا لهذا القرآن » (فصلت،آیه 26)
2. برخى مى شنوند، ولى مسخره و استهزا مى کنند.
« قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا » (انفال،آیه31)
3. برخى مى شنوند و مى فهمند، ولى تحریف مى کنند.
« یحرّفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا » (آیه46نساء)
4. برخى به خاطر دلبستگى هاى شدید، حسادت ها و قساوت ها، قدرت تشخیص ندارند.
« و جعلنا قلوبهم قاسیة » (آیه 13مائده)
اَلَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدِه
ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ
ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﺑﯿﻔﮕﻨﻨﺪ،
ﯾﻮﺳﻒ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ!
ﯾﻬﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ…!
ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ با ﻣﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ
ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ…!
ﺍﯾﻨﮏ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﮐﺮﺩ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ
“ﻧﺒﺎﯾﺪ جز خدا ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻨﺪﻩﺍﯼ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩ…”
ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟
اَلَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدِه
ﺳﻮﺭﻩ ﺯﻣﺮ، ﺁﯾﻪ۳۶
فلسفه حجاب
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
و به زنان با ايمان بگو: از بعضى نگاه هاى خود (نگاه هاى غير مجاز) چشم پوشى كنند و دامن هاى خود را حفظ نمايند و جز آنچه (به طور طبيعى) ظاهر است، زينت هاى خود را آشكار نكنند و بايد روسرى خود را بر گردن خود بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينه ى آنان نيز پوشيده باشد) و زينت خود را ظاهر نكنند جز براى شوهر خود، يا پدر خود يا پدرشوهر خود، يا پسر خود، يا پسرشوهر خود (كه از همسر ديگر است) يا برادر خود، يا پسربرادر خود، يا پسرخواهر خود، يا زنان (هم كيش) خود، يا آنچه را مالك شده اند (از كنيز و برده)، يا مردان خدمتگزار كه تمايل جنسى ندارند، يا كودكانى كه (به سنّ تمييز نرسيده و) بر امور جنسى زنان آگاه نيستند. و نيز پاى خود را به گونه اى به زمين نكوبند كه آنچه از زيور مخفى دارند آشكار شود. اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد و به درگاه خدا توبه كنيد تا رستگار شويد.
سوره نور، آیه ۳۱
تلنگر...
دو سوره در قرآن، با کلمه “وَيل” شروع شده ؛
“ويل” يکي از شديد ترين تهديد هاي قرآن است،
و آن دو آيه اينها هستند :
ويل للمطففين
وای بر کم فروشان …
ويل لکل همزه لمزه
وای بر عيبجويان طعنه زننده …
اولی در مورد مال مردم ؛
و دومی در مورد آبروی مردم …
مراقب_هر_دو_باشيم…