دوست امام زمان(عج)
01 آذر 1397
شبی با تعدادی از بچهها برای شناسایی رفته بودیم. درست در کنار مواضع دشمن، پایم به روی مین رفت. عراقیها تیراندازی کردند و دوستانم که خیال میکردند شهید شدم، مجبور شدند بدون من برگردند. خون زیادی از پایم رفته بود. حالت عجیبی داشتم. زیر لب فقط میگفتم:… بیشتر »
نظر دهید »
شهیدی که با یک اذان معجزه کرد
23 بهمن 1396
در یکی از عملیاتها کارگره خورده بود، نزديك اذان صبح بود و بايد كاری میكرديم، اما نمیدانستيم چه كاری بهتره. يكدفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقیها حركت كرد و بعد روی تخته سنگی به سمت قبله ايستاد! با صداي بلند شروع به گفتن اذان صبح كرد!… بیشتر »