درمحضراستاد
از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد:
یاد گرفتم
که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
یاد گرفتم
که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
یاد گرفتم که دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم.
یاد گرفتم
که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
یاد گرفتم
که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد.
یاد گرفتم
کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد.
یاد گرفتم
که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود.
یاد گرفتم
کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد.
یاد گرفتم
که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
یاد گرفتم
کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
یاد گرفتم
کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند.
یاد گرفتم تمام کسانیکه در گورستان هستند همه کارهایی داشتند و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقق گردانند.
یاد گرفتم
که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم.
جشن پوریم(ایران کشی)
همان اسرائیل که عاشق کوروش است، از ایرانی متنفر استضرب سکه مشترک کوروش و ترامپ! در روز ایرانی کُشی پوریم!
جرعه ای ازکلام شهید
اهميت بردبارى در زندگى از زبان استاد فاطمى نيا
اهميت بردبارى در زندگى از زبان استاد فاطمى نيا
در علم هم باید جهادی عمل کرد
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید و نخبگان دانشگاه صنعتی شریف
مسئله علم را جدّی بگیرید. تلاش علمی در دانشگاه نبایستی متوقّف بشود. این مدالها، علاوه بر ارزش مادّی، ارزش معنوی هم دارد. لذا من این هدیه شما رامفتخرانه میپذیرم امّا بعد آنها را به خود شما برمیگردانم. دلم میخواهد که شما این نمادها را در خانه و محلّ کارتان نگه دارید.
اگر تعهّد دینی و انقلابی نباشد، پیشرفت علمی به تنهایی یک کشور را خوشبخت نمیکند. اگر بخواهیم کشور، ملّت، جامعه بشری به سعادت برسد، راهش این است که آرمانهای دینی و الهی را برتر از همه آرمانها قرار بدهیم؛ این در اقتصاد،کار علمی، ادارهی کشور، گزینش مدیران کشوری و در حرکت فکری خود ما هم باید اثر بگذارد.
حوادث گوناگون، انسان را دچار تغییرات فکری میکند؛ گاهی انحرافها و زاویهها خیلی ریز شروع میشود، لکن وقتی ادامه پیدا میکند، این فاصله از خطّ مستقیم و اصلی مدام زیاد میشود. آن کسانی که توانستند کارهای بزرگ را در این مملکت انجام بدهند که یکی از آنها مسئلهی انقلاب و یکی مسئلهی دفاع مقدّس است ناشی از ایستادگی و ثبات بوده. آنهایی که یک روز اینجوریاند، یک روز آنجوریاند، تلوتلو میخورند، به تعبیر امیرالمؤمنین مثل یک شتری که بارش را روی پشتش سست بستهاند و همینطور که راه میرود این بار از اینطرف میافتد یا از آنطرف میافتد؛ طبعاً نمیتواند مستقیم راه برود؛ از این باید ترسید و پرهیز کرد.
جنبش دانشجویی را دوجور میشود معنا کرد: یکی به این معنا که انسان علیه همهی آرمانها حرف بزند و شعار بدهد و مشت گره کند؛ یکی اینکه در خدمت آرمانها حرکت بکند: حرکت جوانانه و جهادانه. در علم هم باید جهادی عمل کرد.
۹۵/۱۰/۱۳
بخشنده ترین افراد
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟…
گفت: آری…
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد… از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد…!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم…
گفتند: پس تو بخشنده تری…!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم…!!
خمس قبر
سوال:
من یک قبر به صورت پیش فروش خریده ام آیا هر سال باید اضافه قیمتش را پرداخت کنم یا لازم نیست؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای : اگر از درآمد سال خريدهايد، دادن خمس قيمت خريد کافى است.
آیت الله مکارم شیرازی: چنانچه یک بار خمس آن را پرداخت کرده باشیدو ترقی قیمت داشته باشد تنها ترقی قیمت آن خمس دارد.
آیت الله وحید خراسانی : اگر با پول خمس داده شده قبر را خریده چیزی به عهده او نیست و اگر با پول خمس داده شده نخریده اگر سر سال خمس قبر را بدهد چنانچه مبلغ دیگری برای قبر پرداخت نگردد چیزی دیگری بر عهده صاحب قبر نیست.
آیت الله فاضل لنکرانی : اگر قبر را خريده و مالك آن شده است بايد خمس آن را به قيمت فعلى بدهد و ترقی قیمت را تازمانی که از آن استفاده نشده هرسال حساب کنید. اما اگر قبر را نخريده و مالك آن نيست، بلكه مبلغى از درآمد سال به منظور اولويت يافتن جهت دفن داده است (كه نوعاً اين گونه است) در اين صورت خمس ندارد.
آیت الله سیستانی: یک بار باید خمس ان را بدهید نه هر سال.
منبع: استفتا از سایت مراجع عظام
اینها را از کجا خریده است؟
امام خمینی(ره): ظرف دهروز تمام حساب زندگیاش را ارائه دهد.
گویا درباره یکی از روحانیون که از طرف حضرت امام مجاز در اخذ و ایصال وجوه شرعیه و امور حسبیه و مورد توجه آنحضرت بود، گزارشی در رابطه با زیادهروی ایشان در استفاده از وجوه شرعیه به حضرت امام رسیده بود. به همین مناسبت، چندبار از مقدار وجوه تحویلشده به وسیله ایشان به دفتر، از اینجانب سؤال شد. من نیز استخراج کرده و تحویل دادم.
متعاقب آن، چندروز بعد، حضرت امام با آهنگی جدی و قاطع فرمودند: «به … بگویید باید ظرف دهروز تمام حساب زندگیاش را ارائه دهد، … را از کجا خریده است؟». سپس با لحنی ناراحت و محکم ادامه دادند: «من گرفتار تکلیف شرعی هستم.
باید ظرف دهروز حساب همهچیزش را روشن کند و الّا من ناچارم عکسالعمل نشان دهم و ایشان ساقط خواهد شد.»
منبع:
محمد حسن رحیمیان، در سایه آفتاب، یادها و یادداشتهایی از زندگی امامخمینی ، صفحه ۱۴۶1
حرف زدن با امام زمان(عج)
مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد
و دل کنید.
خوب نیست شیعه روزششب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد اونباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال همنداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند،با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
آیت الله بهجت می فرمود:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش
خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دلها را میشنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام
شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دورنامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم.
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،
به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو.ما از شما دور نیستیم.
بحارالانوار/ ج53/ ص306
جرعه ای ازکلام شهید
شهیدمصطفی چمران:
مى گويند تقوا از تخصص لازم تر است آنرا مى پذيرم اما مى گويم آنكس كه تخصص ندارد و كارى را مىپذيرد، بى تقواست…
فریادزنان غرب...
زنان و دختران غرب امروز به خیابان می آیند و فریاد میزنند : « ما وسیله و کالا نیستیم »
امروز غرب انتهای دردناک مسیری ست که برخی از زنان ایرانی انتخاب کرده اند!
اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی و هرزگوین
شهید رسول حیدری
تاریخ تولد: 1339/1/1
تاریخ شهادت: 1372/3/19
محل شهادت: ورودی شهر کاکانی بوسنی و هرزگوین
مزار شهید: گلزار شهدای ملایر
رهبر معظم انقلاب خطاب به خانواده شهید رسول حیدری فرمودند:
ما دلمان برای از دست دادن این عزیز و سایر عزیزان می سوزد، لکن سعادتی از این بالاتر نیست و نمی شود که جوانی برود داخل میدان و شهید شود.
من بارها گفته ام میدان بوسنی، جنگ اسلام وکفر تنها نیست، بلکه از این بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است، آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ایران است.
کسی که برود آنجا و محیط امن خانواده را رها کند مقامش خیلی بالاتر است.خداوند به او اجر دهد، خداوند به شما هم اجر بدهد. البته دلهای شما ملتهب است. خداوند این داغ را کم کند و اجر به شما عطا کند…
چگونگی شهادت
شهید رسول پس ازسال ها مجاهدت و تلاش در راه حق،در روز عید غدیر سال 1372 (19 خرداد 72) درکشور بوسنی هرزگوین و در بوسنیای مرکزی واقع در شهر ویسوکو متوجه شدند که منطقه ای از جاده وسیوکو توسط نیروهای کروات (HVO) آلوده شده و این مسیر، مسیر عبور ایرانیان بود. ایشان دستور دادند که تا اطلاع ثانوی کسی از این مسیر عبور نکند و خود به همراه یکی از رزمندگان بوسنی به آن منطقه رفتند تا آن جا را موردبررسی قرار دهند و به کمین نیروهای کروات که در آن زمان با نیروهای مسلمان در حال جنگ بودند رفتند و پس از مقاوت شجاعانه به فیض عظیم شهادت نایل آمدند و به بزرگ ترین آرزوی خود رسیدند.
دور ریختن اسماء متبرکه
سوال:
با برگه ها یا صفحاتی که در آنها اسماء متبرکه نوشته شده چه باید کرد؟
پاسخ:
به نام های مقدس و محترم از نظر شرع، همچون نام های خداوند متعال و معصومان (علیهم السلام)، اسماء متبرکه گفته می شود. انداختن این اسماء داخل سطل زباله که عرفا بی احترامی محسوب می شود و یا آتش زدن آنها جایز نیست؛
ولی می توان آنها را داخل نهر و آب جاری انداخت و یا زیر خاک دفن نمود و یا این که با ماژیک یا خودکار، نوشته های آنها را پوشاند و یا در صورتی که بی احترامی و هتک حرمت محسوب نشود، می توان آنها را به مراکزی داد که تبدیل به خمیر و کاغذ شوند.
توضیح المسائل جامع، سیستانی، م 413.
بر گرفته از کتاب «احکام کاربردی؛ وضو، غسل، تیمم»، اسماعیل زارعی، ص 39.
ره آورد نماز
امیرالمومنین علی علیه السلام:
مردم! نماز را برعهده گيريد و آن راحفظ كنيد، زياد نماز بخوانيد و با نماز خود را به خدا نزديك كنيد.
آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرانمي دهيد، آن هنگام كه از آنها پرسيدند: چه چيز شما را به دوزخ كشانده است؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبوديم.
همانا نماز! گناهان را چونان برگهاي پاييز فرو مي ريزد، و غل و زنجير گناهان را از گردنها مي گشايد
پيامبر اسلام (ص) نماز را به چشمه آب گرمي كه بر در سراي مردي جريان داشته باشد، تشبيه كرد، اگر روزي پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرك و آلودگي در بدن او نماند.
همانا كساني از مومنان حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از نماز بازشان ندارد و روشنايي چشمشان يعني اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود. خداي سبحان مي فرمايد: مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش، آنان را از ياد خدا، و برپا داشتن نماز، و پرداخت زكات باز نمي دارد.
رسول خدا (ص) پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت مي انداخت، زيرا خداوند به او فرمود: خانواده خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش. پس پيامبر (ص) پي در پي خانواده خود را به نماز فرمان مي داد و خود نيز در انجام نماز شكيبا بود.
نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹
حکایت
در یکی از جنگها نادر شاه ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﺒﺮﺩ، ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻯ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﻯ ﺳﭙﯿﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﯿﺮ ﻣﻰ ﺟﻨﮕﺪ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻧﺒﺮﺩ، ﻧﺎﺩﺭ ﺷﺎﻩ ﺁﻥ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ.
ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﺎﺩﺭ ﺷﺎﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻯ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﭘﺮﺳﺶ؛
نادر شاه متوجه شد، ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮ ﺟﻨﮕﺠﻮ ﺍﻫﻞ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
ﭙﺲ نادر ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺷﺮﻑ ﻭ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺍﻓﻐﺎﻥ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، مگر ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻯ؟
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻯ..
نیرنگ و فریب حاصل بی تقوایی است، نه سیاست
امیرالمومنین علی علیه السلام:
امروز در محیط و زمانه ای زندگی میکنیم که بیشتر مردم
حیله و نیرنگ را، زیرکی می پندارند،
و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر می خوانند.
چگونه فکر می کنند؟ خدا بکشد آنها را.
چه بسا شخصی تمام پیش آمدهای آینده را می داند، و راه های مکر و حیله را می شناسد، ولی امر و نهی پروردگار مانع اوست و با اینکه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنی رها می سازد، اما آن کس که از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد، از فرصت ها برای نیرنگ بازی، استفاده می کند.
نهج البلاغه، خطبه ٤١
خوبیهارو تو دلت نگه دار. بدی هارو رها کن
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند.
بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.
یکی از آنها از سر خشم، بر چهره دیگری سیلی زد.
دوستی که سیلی خورده بود، سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”.
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند.
تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند.
ناگهان شخصی که سیلی خورده بود، لغزید و در آب افتاد.
نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.
بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت، بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”.
دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم، تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟
دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد، باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش، آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.
میگن ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه...
آیت الله مجتهدی تهرانے(ره):
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ :
ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه، کافیه.
نماز هم نخوندی نخون…
روزه نگرفتی نگیر.
به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره و… فقط سعی کن دلت پاک باشه!
ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ :
ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺁﻣﻨﻮﺍ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ :
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ]
ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺍﮔﺮ ﺗﺨﻤﻪ ﮐﺪﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ
ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .
ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ .
ﻣﻐﺰ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ .
ﻫﻢ ﺩﻝ ؛ ﻫﻢ ﻋﻤل