حديث سلسلة الذهب...
حدیث سلسلة الذهب، حدیثی است که امام رضا(ع) هنگام ورود به نیشابور در مورد ولایت اهل بیت بعنوان شرط توحید بیان فرموده است. إسحاق بن راهوَیه گوید:
هنگامی که ابوالحسن الرضا(ع) به نیشابور رسید و خواست که آن جا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا، از پیش ما می روی و برایمان حدیثی که از محضرتان فیضی بریم، نمی گویی؟!
حضرت که در کجاوه نشسته بود سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که می فرماید: از پدرم، جعفر بن محمّد شنیدم که می فرماید: از پدرم، محمّد بن علی شنیدم که می فرماید: از پدرم، علی بن الحسین شنیدم که می فرماید: از پدرم، حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرماید: از جبرئیل شنیدم که می فرماید: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که می فرماید:
لا إلهَ إلَّا اللّهُ حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. قالَ: فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا: بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها؛(1)
(کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هرکس وارد حصار من شود از عذابم در امان است. اسحاق می گوید: چون شتر به راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود:
اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.
منابع:
[۱]. التوحید، ج ۲۵، ص ۲۳
أمالی الصدوق، ص ۱۹۵، ح ۸
عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۳۵، ح ۴؛
معانی الأخبار، ص ۳۷۱، ح ۱؛
ثواب الأعمال، ص ۲۱، ح ۱؛
پاسخ امام رضا علیه السلام به شبهه...
پاسخ کوبنده امام رضا علیه السلام در باب اینکه خداوند چرا قوم نوح با اینکه اطفال و کسانی که بی گناه بودندمیان آنها بود نابود کرد!
منقول است كه از حضرت امام رضا عليه السّلام پرسيدند: به چه علت حق تعالى جميع زمين را غرق فرمود و در ميان ايشان بودند اطفال و جمعى كه گناه از براى ايشان نيست؟
جواب فرمود كه: اطفال در ميان ايشان نبودند، زيرا كه خدا عقيم كرد صلبهاى قوم نوح را و رحمهاى زنان ايشان را چهل سال، پس نسل ايشان منقطع شد، پس چون غرق شدند طفلى در ميان ايشان نبود، و نمى باشد اينكه خدا هلاك كند به عذاب خود كسى را كه گناهى از براى او نيست،
و امّا باقى قوم نوح عليه السّلام پس از براى اين هلاك شدند كه تكذيب نمودند پيغمبر خدا حضرت نوح عليه السّلام را، و ساير ايشان غرق شدند به راضى بودن ايشان به تكذيب تكذيب كنندگان، و هر كه غايب باشد از امرى و راضى به آن باشد چنان است كه حاضر باشد و آن امر را مرتكب شده باشد.
حیات القلوب ج۱ص۲۶۶
عجب خطرناک است...
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
عجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش رو خوب بداند, خیال کند روزه هایش قبول شده، نمازهایش قبول شده به خودش بادی بکند. این را میگویند عجب و خطر دارد.
خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! به گنهکاران بشارت بده ، اما صدیقین رابترسان!
حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟
خدا فرمود: صدیقین را از عجب بترسان، آدم خوب ها، نماز شب خوان ها را از عجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟
چون گنهکاران دچار عجب و غرور نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان می نازند.
کوتاهترین راه برای رسین به خدا
استادپناهیان:
کوتاهترین راه بـرای رسیدن به خـدا ابـراز محبـت به دوستـاڹ خـدا و خـدمت به خلـق خداسـت.
اگـر کسي نميتوانـد دوستـاڹ خـدا را دوست داشته بـاشد و یـا حتی بـا یکي از دوستان خـدا دشمني دارد، هرگز نميتوانـد به خدا برسـد.
عوارض تماشای تلویزیون برای کودکان
چگونه احساس خوشبختی کنیم؟
سالهاست که دانشمندان و پژوهشگران غربی در پی کشف چگونگی دستیابی به خوشبختی و حفظ آن هستند.
بهتازگی یکی از پژوهشگران آلمانی ثابت کرده است که با بهکارگیری شگردهایی، میتوان خوشبختزندگی کردن را آموخت.
میشائلا بروهم ـ بادری، پژوهشگر نهاد آلمانی روانکاوی مثبت، معتقد است که خوشبختی آموختنی است. او به کسانی که دایم ناراضی هستند توصیه میکند، برای خود شرایطی فراهم آورند که احساس موفقیت به آنها دست دهد. مثلاً در محل کار خود وظایف بیشتری را بهعهده بگیرند، یا وان حمام را تمیز کنند، یا به گلدانهای باغچه برسند یا به فعالیتهای ورزشی بپردازند.
به گفتهی این پژوهشگر، رسیدن به هدف در مغز باعث ترشح مادهی دوپامین که به “هورمون خوشبختی” معروف شده میشود.
بهعبارت دیگر کسی که منفعل است و کاری انجام نمیدهد، فرصت تجربهی حس خوش خوشبختی را نیز از خود میگیرد. بروهم ـ بادری میگوید: «کسی که روی مبل مینشیند و تکان نمیخورد تلاش نمیکند که به موفقیت دست یابد و در نتیجه دوپامین هم در مغز ترشح نمیشود.»
کارول رایف، روانکاو آمریکایی، در این رابطه میگوید که تامین شش اصل بهطور کلی حس خوشبختی را در انسان برمیانگیزاند:
اعتماد به نفس
ارتباطات اجتماعی
استقلال
داشتن هدف در زندگی
شرکت در فعالیتهای سازنده
و تکامل فردی.
عواقب طمع
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود :
إیّاکَ والطَّمَعَ ، وعلَیکَ بالیَأسِ مِمّا فی أیدِی الناسِ ، وأمِتِ الطَّمَعَ مِن الَمخلوقِینَ ؛ فإنَّ الطَّمَعَ مِفتاحٌ لِلذُّلِّ ، واختِلاسُ العَقلِ ، واختِلاقُ المُرُوّاتِ ، وتَدنِیسُ العِرضِ ، والذَّهابُ بِالعِلم .
ازطمع بپرهیز و به آنچه مردم دارند ، چشمداشتى نداشته باش ، چشمداشت به مخلوق را در خود بمیران ؛ زیرا طمع کلید هر خوارى است و عقل را مى دزدد و انسانیّتها را مى دَرَد و آبرو را مى آلاید و دانش را از بین مى برد .
بحار الانوار ج ۷۸ص۳۱۵
صورت آرایش شده در نماز
سوال:
اگر در جایی نامحرم نباشد، آیا خانمی که صورت خود را آرایش کرده، باید در نماز صورت خود را بپوشاند؟
پاسخ:
زنی که صورت خود را آرایش کرده یا پودر سفید کننده زده و یا در صورت و دستانش زیور آلات دارد، در صورتی که نامحرم او را نمی بیند، می تواند با همین حالت نماز بخواند؛ البته در صورتی که مواد آرایشی مانع رسیدن پوست پیشانی به مهر شود باید آن را برطرف نماید.
منبع:
العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، فی الستر و الساتر، م 5؛ خامنه ای: استفتا.
برگرفته از کتاب «رساله مصور»، ج 2، ص 49.
باران بعد از رعدوبرق
کلیپی کوتاه از سخنان آرامش بخش رهبر انقلاب(حفظه الله،):
هر گاه رعد و برقی باشد بارانی هم در پی دارد! یعنی مشکلات و ترسی است اما زیبایی و لطافت باران هم به دنبالش هست!برای رسیدن به ظهور باید از حوادثی بگذریم!
عظمت صدقه
آورده اند که چون حق تعالی کوهها را بیافرید، فرشتگان سنگ ندیده بودند، گفتند: خداوندا! هیچ چیز باشد که بر سنگ غالب باشد؟ گفت: آهن.
گفتند: خداوندا! چه چیز بر آهن غالب باشد؟ گفت: آتش.
گفتند: خداوندا! چه چیز است که بر آتش غالب باشد؟
گفت: آب.
گفتند: بر آب چه چیز غالب باشد؟
گفت: خاک.
گفتند: بر خاک چه چیز غالب باشد؟ گفت: باد.
گفتند: خداوندا! عظیم تر و غالب تر بر این همه چه باشد؟
گفت: بنده ای که صدقه به دست راست بدهد و آن را پوشیده نگه دارد (چنانکه دست چپ وی را از آن خبر نباشد) به نزدیک من از این همه عظیم تر است و بر همه چیز غالب تر.
قول و سخن نرم
صاحب کتاب «نزهة المجالس» گوید: خداوند به موسی و هارون فرمود: «فقولا له قولاً لیناً» با فرعون با زبان نرم سخن بگوئید. موسی عرض کرد: پروردگارا قول لیّن و نرم چگونه است؟
حق سبحانه و تعالی وحی فرمود: قول لیّن (سخن نرم) این است که با فرعون بگوئید که مدّت چهار صد و پنجاه سال است که خود را بزحمت و مشقّت انداخته ای و الحال مدّت یک سال فقط متابعت ما کن، تا خداوند جمیع گناهان تو را بیامرزد!.
و اگر یک سال متابعت ما را نمی کنی یک ماه! و اگر نه یک روز و اگر نه یکساعت واگر این کار نیز نمی کنی در یک نفس بگو: لا اله الّا اللّه، با تو صلح خواهیم نمود!.
اللّه اکبر از عظمت و جلال و بزرگواری و اخلاق خدا، که تا این اندازه با بنده اش راه می آید و در دهان بنده اش صلح و صفا و صمیمیت و دوستی و رفتار نیک و اخلاق پسندیده و معاشرت خوب می گذارد.
داستانهایی ازاخلاق اسلامی،علی میرخلف زاده
عدنان اکتار منجی مسلمانان یا فراماسونر صهیونیست؟!
حکم دور ریختن اسماء متبرکه
سوال:
با برگه ها یا صفحاتی که در آنها اسماء متبرکه نوشته شده چه باید کرد؟
پاسخ:
به نام های مقدس و محترم از نظر شرع، همچون نام های خداوند متعال و معصومان (علیهم السلام)، اسماء متبرکه گفته می شود. انداختن این اسماء داخل سطل زباله که عرفا بی احترامی محسوب می شود و یا آتش زدن آنها جایز نیست؛
ولی می توان آنها را داخل نهر و آب جاری انداخت و یا زیر خاک دفن نمود و یا این که با ماژیک یا خودکار، نوشته های آنها را پوشاند و یا در صورتی که بی احترامی و هتک حرمت محسوب نشود، می توان آنها را به مراکزی داد که تبدیل به خمیر و کاغذ شوند.
منبع:
توضیح المسائل جامع، سیستانی، م 413.
بر گرفته از کتاب «احکام کاربردی؛ وضو، غسل، تیمم»، اسماعیل زارعی، ص 39.
شرطِ كسب فيض از اهل بیت علیهم السلام
استاد فاطمي نيا:
براي گرفتن فيض وبهره برداري از الطاف ائمه ي معصومين عليهم السلام، دو شرط موجود است:
يكي وجود مختصر سنخيت با آن بزرگواران(گرچه احدي نمي تواند مشابهت وسنخيّت حقيقي با آن وجودات مقدسه پيدا كند، اما مقصوداين است كه حداقل يك عطر و بويي ازآن بزرگواران داشته باشد)
شرط دوم اين است كه عايق و مانعي نداشته باشد؛ بعضي از افكار و عقايد و بعضي اعمال و معاصي، مانع بهره مندي و استفاضه است.
يك مثال ساده: آهن ربا ذراتي را به خود جذب مي كند كه اولا با آهن ربا سنخيت داشته باشند؛آهن باشد نه شيشه و سنگ و… و ثانيا عايقي روي انها نباشد كه مانع جذب شود.
ماجرای علی گندابی
شاید حکایت عجیب علی گندابی را شنیده باشید.
علی گندابی از جاهلهای خشن همدان در زمان رضا شاه بود و محمد رضا بود. او که همچون دیگر جاهلان عهد ، نوچه ها و الدورم بلدورم زیاد داشت آنچنان زورمدار بود که حتی یکبار در باغهای عباس آباد این شهر جلو شعبان جعفری (شعبان بی مخ معروف) و نوچه هاش را که به این شهر سفر کرده بودند گرفته بود چنانکه شعبان را مجبور به بازگشت به تهران کرده بود.
گندابی چهره ای زیبا داشت و علیرغم تمام کثافتکاریها ، خصلتی در او بود که به سه مورد از آنها اشاره میکنم:
روزی متوجه نگاه خیره زنی زیبا شد. شاگرانش همه متوجه این ارتباط چشمی شدند… ناگهان علی،تکه ای لجن را از جوی برداشته به چهره خودمالید… نوچه ها علت را پرسیدند.
گفت: کنار آن زن مردی لاغر اندام بود که فهمیدم شوهر اوست، نمیخواستم نگاه زن شوهردار به چهره ای زیباتر از شوهرش خیره بماند، هرچه باشد او صاحب دارد و من دزد ناموس نیستم، خواستم با لجن خود را زشت کنم تا نگاهش از من برگردد…
غروب یکی از روزهای ماه محرم، گندابی سر یکی از کوچه را بسته بود. روحانیی در تاریک روشن هوا جهت اقامه نماز به مسجد می رفت… گندابی خطاب به نوچه ها همه را مرخص کرد و با قمه خود راه را بر روحانی بست.
پرانیک هیلینگ؛ جریانی مدعی شفادهی
این جریان با پوشش معنویت خواهی و ادعای آرامشبخشی و شفادهی در قالب کتب و برگزاری دورههای آموزشی وارد جامعه ما شده و با گسترش شعبهها، مراکز و باشگاههای مراقبه و پرانیک هیلینگ، بهتدریج قلمرو نفوذ خود را گسترش دادهاست.
“چوا کوک سویی"، سرکرده فیلیپینی این جریان، مدعی شفادهی از طریق تخلیه انرژی است که بر اساس آموزش مبانی و مراقبههایی خاص صورت میگیرد.
با وجود شباهت میان این جریان و جریان ریکی، اما این جریان، مدعی است که تفاوتهایی با ریکی دارد و به نوعی، خود را مکمل و یا در سطحی پیشرفتهتر از آن میداند
کتاب یگانگی با روح برتر، مجموعه سخنرانیهای سرکرده این جریان است که توسط مریدانش جمعآوری و تدوین شدهاست.
محور اصلی محتوای این کتاب -نیز همانند جریانهای مشابه آن- بر القای “خودخدایی” و انکار ضمنی خداوند به عنوان خالق هستیبخش قرار دارد. این امر در ذیل مباحث مختلف کتاب، از تشریح اصول و مبانی گرفته تا تمرینهای عملی(مراقبه)، به صورت ضمنی و غیرمستقیم به مخاطب القا میگردد.
مهمترین مباحث چالشی و اشکالاتی را که در طول کتاب طرح میشود، میتوان به شرح زیر برشمرد:
-مفهوم تناسخ
-استاد معنوی و جایگاه مهم آن برای کسب آرامش و آنچه رشد معنوی عنوان میشود.
تأکید بر “خود” (منیت) به عنوان محور تمامی هستی.
-درمانگری و انرژی دهی به هستی.
-اهمیت جاذبه جنسی به عنوان فرصتی برای اشراق معنوی و یگانگی الهی.
-قانون کارما و جذب؛ زنده بودن احساسات و افکار.
-بازتعریف روح و جسم و مرگ و قائل شدن مراتب برای آن.
-مراقبه و تمرین عملی و زبانی(با تأکید بر ذکر(مانترای) موسوم به “اووم") به عنوان یگانه راه دسترسی به معنویت و شفادهی.
منبع: ادیان و فرق
اعترافات کونت کوئین مأمورامنیتی امریکا در مورد سفر به ایران
علت گریه بدون علت نوزاد
“مفضل میگوید: از امام صادق علیه السلام در مورد طفل پرسیدم که چرا بدون علت میخندد یا بدون درد میگرید؟
فرمودند: ای مفضل! هیچ طفلی نیست مگر اینکه امام را میبیند و با ایشان نجوا میکند. علت گریهاش غایب شدن امام از اوست و علت خندهاش رو آوردن امام به اوست.
وقتی زبانش به سخن باز شد این باب بر او بسته میشود و بر قلبش مُهر فراموشی زده میشود…”
علل الشرایع ج۲ ص۵۸۴