جرعه ای از کلام شهید
شهیدچمران:
اگرامام زمان غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او …
این ماهستیم که چشمان خود رابسته ایم، این ماهستیم که آمادگی نداریم .
نهی ازدشنام دادن به کافران
خداوند به صراحت در آیه 108 سوره انعام دشنام به دشمنان را جایز ندانسته و فرموده است:
و کسانی که غیرخدا را میخوانند، دشنام ندهید.
امام صادق(علیه السلام) در توضیح این فرمایش فرموده است که:
از دشنام به دشمنان خدا بپرهیزید، زیرا آنان هم به خداوند دشنام خواهند داد.
خداوند همچنین در همین آیه، دشنام نسبت به مقدسات دشمنان و حتی بتان را نهی کرده است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
از آنجا که مومنان به معبودان مشرکان دشنام میدادند و به دنبال آن مشرکان به معبود مومنان دشنام میدادند،
خداوند مومنان را از این کار نهی کرد.
پس مومنان برای اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دیگر اولیای معصوم الهی(علیه السلام) مورد سب و دشنام قرار نگیرند، باید از دشنام به دشمنان و مقدسات آنان اجتناب کنند.
در حقیقت، با آنکه کافران و مشرکان، شایسته احترام نیستند، ولی نباید کاری کرد که موجبات مقابله به مثل آنان را فراهم کرد و دشمنان به مقدسات حقانی مومنان و مسلمانان اهانت کنند.
منابع:
تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 757، ح 238
همان، ح 239
وقایع آخرالزمان درکلام امیرالمومنین علی (ع)
حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید مى آید.
1. کارهاى زشت آشکار مى گردد و معمولى مى شود.
2. پرده هاى عفت و شرم پاره مى گردد.
3. زنا کارى و تجاوزهاى ناموسى علنى مى شود
4.مالهاى یتیمان را حلال مى شمارند و مى خورند.
5. ربا خوارى شیوع پیدا مى کند.
6. در کیلو و وزنها، کم و کاست مى کنند.
7.شراب را به اسم نبید حلال شمرده و مى خورند.
8. رشوه را به عنوان هدیه و شیرینى مى گیرند.
9. به نام امانت دارى خیانت مى نمایند.
10. مردها خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها در مى آورند.
11. به احکام و دستورات نماز
بى_اعتنائى مى کنند.
12. حج خانه خدا را براى غیر خدا (براى ریا و یا تجارت ) بجا مى آورند.
سپس ادامه داد: کیفر این زشتى ها این است که خداوند آنها را از فیوضات خود محروم مى کند، تا جائى که ماه (شوال ) براى آنها مخفى مى شود بطورى که گاهى دو شبه دیده مى شود (که معلوم مى شود روز عید فطر را به عنوان ماه رمضان روزه گرفته اند با اینکه روزه آن حرام بوده است )
و زمانى شب اول رمضان مخفى مى شود، که دو روز آن را روزه نگرفته و به عنوان آخر ماه شعبان مى خورند و روز عید فطر را به خیال آخر ماه رمضان روزه مىگیرند. در این وقت باید ترسید از اینکه خداوند بطور ناگهانى آنها را کیفر کند (مانند زلزله و طوفان و سیل )
چرا که به دنبال آن کارها، بلاها مردم را فرا مى گیرد، تا جائى که کسانى صبح سالم هستند ولى شب در دل خاک و قبر آرمیده اند و گاهى شب سالمند و بامدادان جزء مردگان هستند.
وقتى چنین روزگارى پیش آمد، لازم است انسان همیشه وصیت کرده باشد که مبادا بلائى بر او فرود آمده و بدون وصیت بمیرد و واجب است نماز را در اول وقت آن بخواند چون ممکن است تا آخر وقت زنده نباشد.
هر یک از شما آن زمان را درک کرد بدون وضو نخوابد و اگر برایش امکان دارد همیشه با وضو باشد چه ترس آن است که مرگ ناگهانى برسد، لذا خوب است با وضو باشد که روح وى با طهارت خدا را ملاقات نماید.
من شما را ترساندم اگر بترسید و آگاه نمودم ، اگر آگاه گردید و شما را پند دادم چنانچه پند گیرید پس در پنهانى و آشکار، از خدا بترسید و نباید کسى از شما بمیرد، مگر اینکه مسلمان باشد، زیرا هر کس به جز اسلام آئینى داشته باشد از او پذیرفته نیست و در آخرت زیان کار است.
منابع:
بحارالانوار ج 19 ص 78
1100 داستان از زندگانی امام علی علیه السلام
نوازش نیاز کودک
نوازش جزو نیاز کودکان است نه تشویق !!
همانند غذا خوردن!
در هر شرایطی باید مورد نوازش قرار بگیرند چه کار خوب چه کار بد!
درمحضراستاد
روزی وسیله آزمایش انسانها
امام على عليه السلام:
وَ قَدَّرَ الاَْرزاقَ فَكَثَّرَها وَ قَـلَّـلَها ، وَ قَسَّمَها عَلَى الضّيقِ وَ السَّعَةِ ، فَعَدَلَفيها لِيَبْتَلىَ مَنْ اَرادَ بِمَيْسورِها وَ مَعسورِها ، وَ لِيَخْتَبِرَ بِذلِكَ الشُّكْرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنيِّهاوَ فَقيرِها ؛
[خداوند] روزى همگان را تعيين كرد و آن را زياد و كم نمود و در آن تنگى و گشايش قرار داد و عدالت ورزيد تا با آسانى و سختى آن، هركس را بخواهد، بيازمايد وسپاسگزارى و صبرِ ثروتمند و فقير را امتحان نمايد.
نهج البلاغه، خطبه 91
برکت علم
چیکار کنیم علم مون برکت پیدا کنه ؟
قال رسول الله صلي الله عليه و آله
من تعلم العلم رياء وسمعة يريد به الدنيا نزع الله برکته، و ضيق عليه معيشته، و وکله الله إلي نفسه، ومن وکله الله إلي نفسه فقد هلک.
رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: هر کس دانش را براي خود نمايي و شهرت طلبي بياموزد و هدفش از آن دنيا باشد، خداوند برکتش را از او بگيرد و زندگيش را بر او تنگ سازد و او را به خودش واگذارد و هر کس که خداوند او را به خودش واگذارد، همانا هلاک شود.
مکارم الأخلاق، ج 2، ص 364
حکم محرمیت بچه های مرد و زنی که ازدواج مجدد کردند
سوال: آیا بچه های ربیبه به ناپدری محرم میشود؟ بعبارتی: اگر مردی زنی که یه دختر دارد را به عنوان همسری بگیرید و و دخترِ آن زن بچه داشته باشد یا بچه های بعدی اش، آیا به آن مرد محرم اند؟
پاسخ:
اگر مرد، زنى را عقد كند و با او نزديكى نمايد، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پائين روند، چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند، به آن مرد محرم مى شوند. بنابر این دختران دختر آن زن و دختران پسر آن زن اگر داشته باشد هرچند از شوهر قبلی باشد و هر مقداری که پایین برود ( مثل نوه های آن دختر) برمردی که با آن زن ازدواج کرده و نزدیکی نموده است، محرم می شوند.
البته با عروس هاي زن از شوهر سابق محرم نيست.
استفتا از سایت مراجع عظام
فرهنگ یعنی...
- فرهنگ یعنی: عذرخواهی نشانهی ضعف نیست.
- فرهنگ یعنی: کینهها وبال گردن خودمان هستند.
- فرهنگ یعنی: لباس گرانقیمت نشانهی برتر بودن نیست.
- فرهنگ یعنی: به جای قدرت صدا، قدرتِ کلاممان را بالاتر ببریم
- فرهنگ یعنی: القاب ناپسند گذاشتن برای دوست، نشان صمیمیت نیست
- فرهنگ یعنی: هر کتاب یک تجربه است، تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم
- فرهنگ یعنی: وجدان کاری داشته باشیم.
- فرهنگ یعنی: چشم و همچشمی را کنار بگذاریم
- فرهنگ یعنی: تفاوت نسلها را درک کنیم
- فرهنگ یعنی: آزادی ما نباید مانع آزادی دیگران شود.
- فرهنگ یعنی: به دیگران زُل نزنیم!
- فرهنگ یعنی: برای دیگران دعا کنیم
- فرهنگ یعنی: به اندازه از دیگران سوال بپرسیم تا دروغ نشنویم
- فرهنگ یعنی: در دورهمیها کسی را سوژهی غیبت کردنمان قرار ندهیم
- فرهنگ یعنی: در جمع از کسی سوال شخصی نپرسیم
- فرهنگ یعنی: کتاب بخوانیم…!
تلنگر....
مرحوم شیخ عباس قمی (ره) :
زمستان سردی دریکی ازمساجد مشهدمنبر می رفت.
جمعیت زیادی در مسجد منتظر شیخ بودند، شیخ وقتی وارد مسجد شد، چون پرده را بالا زد که وارد شود
آن جمعیت زیاد را دید از همان جابرگشت و برای سخنرانی وارد مسجد نشد.
وقتی علتش را پرسیدند، فرمود:وقتی که پرده در مسجد را بالا زدمو آن جمعیت کثیر را مشاهده کردم،
در خود حالت وسوسه و خودبینیاحساس کردم.
برای سرکوبی این حالت نفسانی برگشتم.
داستان های صاحب دلان، ج۱
اسارت ها، ما را از حسین جدا می کند...
استاد علی صفایی حائری:
اسارتها را بايد شناخت. وقتى كه من به تجارت، به صنعت، به علم و طبابت و يا فقه و اصول خودم مشغول باشم و در كنار اين شغلها به تربيت مردم و تلقى جديد تودهها فكر نكنم و در كنار شغلها به تربيت مهرههاى كارساز و به جايگزينى آنها فكر نكنم، فقط و فقط خودم را بخواهم و پفك، شيرينى و لباس رنگارنگ و هوسهاى بچههايم را، خوب معلوم است كه ولىّ محصور مىشود و تنها مىماند و معلوم است كه وتر موتور مىگردد.
مشكل در همين اسارتهاست كه ما را از حسين عليه السلام جدا مى كند. معيّت حسين عليه السلام و همراهى او در دنيا و آخرت، رزق معرفت و رزق برائت مىخواهد.
وارثان عاشورا، ص 271
درمحضراستاد
امام خامنه ای (مد ظله العالی):
زندگی احتیاج دارد به آب و به هوا، به خوراک، به فناوری و به همه چیز؛ زندگی به همهی اینها احتیاج دارد، منتها اگرچنانچه بدون ایمان شد، این حیات نیست؛ مرده است. این را قرآن حیات نمیداند. حیات آنوقتی است که این مجموعهی تحرّکات زندگی و عوامل زندگی همراه بشود با حیات؛ حیات چیست؟ آن همین زندگی است درحالیکه با ایمان باشد.
۹۶/۰۶/۰6
جرعه ای از کلام شهید
کسی می تواند از سیم خار دارهای دشمن عبور کند
که در سیم خار دارهای نفس خود گیر نکرده باشد
شهید علی چیت سازیان
شیعه کیست؟
بانو مجتهده امین :
شیعه در صورتی شیعه است که در اخلاق و اعمال تابع امیرالمومنین علی علیهالسلام باشد.
دوستی علامت دارد، باید حتی الامکان خود را شبیه و نزدیک آن حضرت کنیم.
پاداش عظيم مصافحه(دست دادن)
ابوعبيده مي گويد: در سفري، هم كجاوه امام باقر (علیه السلام) بودم، در يك طرف مركب، من بودم و در طرف ديگر مركب، آن حضرت قرار داشت.
هنگام سوار شدن، نخست من سوار شدم، بعد آن حضرت سوار شد، وقتي هر دو ما در جاي خود قرار گرفتيم، آن حضرت به من سلام كرد و مانند مردي كه دوست خود را ديده، مصافحه مي كرد و احوال پرسي مي نمود .
هنگام پياده شدن، آن حضرت زودتر از من پياده مي شد، وقتي كه در زمين قرار مي گرفتيم، آن حضرت به من سلام مي كرد و مانند كسي كه دوستش را تازه ديده، احوال پرسي مي نمود.
من به آن حضرت عرض كردم: اي پسر رسول خدا! شما به گونه اي مي كني، كه هيچ كس از مردم در نزد ما چنين نمي كند، كه اگر يك بار هم آن گونه رفتار كنند، زياد است؟
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
آيا نمي داني كه پاداش مصافحه چقدر است؟
همانا مؤمنان با همديگر ملاقات مي كنند و يكي به ديگري دست مي دهد، پس همواره گناهان آن دو مي ريزد، چنانكه برگ از درخت مي ريزد و خداوند به آنها (با نظر رحمت) مي نگرد، تا هنگامي كه از يكديگر جدا شوند.
در روايت ديگر آمده که فرمود:
هرمسلماني كه با برادر مسلمانش ملاقات نموده و با او مصافحه كند و انگشتان خود را داخل انگشتان او نمايد، گناهان آنها مانند برگ درختان هنگام سرماي شديد زمستان، مي ريزند…
اصول کافی،باب المصافحة، حديث 1، ص 179 - ج 2.
فرهنگ یعنی...
- فرهنگ یعنی: عذرخواهی نشانهی ضعف نیست.
- فرهنگ یعنی: کینهها وبال گردن خودمان هستند.
- فرهنگ یعنی: لباس گرانقیمت نشانهی برتر بودن نیست.
- فرهنگ یعنی: به جای قدرت صدا، قدرتِ کلاممان را بالاتر ببریم
- فرهنگ یعنی: القاب ناپسند گذاشتن برای دوست، نشان صمیمیت نیست
- فرهنگ یعنی: هر کتاب یک تجربه است، تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم
- فرهنگ یعنی: وجدان کاری داشته باشیم.
- فرهنگ یعنی: چشم و همچشمی را کنار بگذاریم
- فرهنگ یعنی: تفاوت نسلها را درک کنیم
- فرهنگ یعنی: آزادی ما نباید مانع آزادی دیگران شود.
- فرهنگ یعنی: به دیگران زُل نزنیم!
- فرهنگ یعنی: برای دیگران دعا کنیم
- فرهنگ یعنی: به اندازه از دیگران سوال بپرسیم تا دروغ نشنویم
- فرهنگ یعنی: در دورهمیها کسی را سوژهی غیبت کردنمان قرار ندهیم
- فرهنگ یعنی: در جمع از کسی سوال شخصی نپرسیم
- فرهنگ یعنی: کتاب بخوانیم…!
حکم خون بر بدن یا لباس نمازگزار
سوال: آیا درست است که اندازه یک اشرفی برای خون خالص است که در نماز بخشیده شده، اما اگر خون با آب باشد یک ذره هم باشد نماز باطل است؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای :اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد در صورتى كه خون و رطوبتى كه به آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند، نماز با آن باطل است، بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند، نماز خواندن با آن اشكال دارد، ولى اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بين برود نماز صحيح است.
آیت الله فاضل :اگر خون با آب مخلوط شود و آب خون آلود به لباس و بدن برسد هرچند کمتر از مقدار درهم باشد نماز با آن باطل است ولی اگر آب کمی به خون برسد و در خون مستهلک شود و از بین برود طوری که عرف مردم به آن خون، خون خالص بگوید اشکال ندارد.
استفتاء از سایت مراجع عظام
درمحضراستاد
"پند لقمان حکیم به فرزند”
ای جان فرزند؛
هزار حکمت آموختم که از آن،
چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد،
هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛
دو چیز را هرگز فراموش مکن؛
“خدا” و “مرگ” را.
دو چیز را همیشه فراموش کن؛
“هنگامی که به کسی خوبی کردی”
“زمانی که از کسی بدی دیدی”
و هر گاه به مجلسی وارد شدی “زبان نگه دار”
اگر به سفره ای وارد شدی “شکم نگه دار”
وقتی وارد خانه ایی شدی “چشم نگه دار”
و زمانی که برای نماز ایستادی “دل نگه دار”