روایت شهید بهشتی از مردی که جلوتر از زمان خودش بود....
۱۱ مرداد سالگرد شهادت #مرجع_شهید
من یاغی نیستم...
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..
که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد…
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود…!
به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
چه کار می کردی؟ ….
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟
گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی…!
گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!
این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت…
تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
من یاغی نیستم.
جلسات علمی امام رضا(علیه السلام)
امام رضاعلیه السلام جلسات علمی بسیاری را در مکانهای مختلف، نظیر مدینه ، مکه، منا، كوفه و خراسان برگزار میکرد.
در این جلسات گاهی تنها به بیان احادیثی از پیامبر خدا اکتفا میفرمود و گاه به پاسخگویی به پرسشهای مردم مشغول میشد.
موضوع بعضی از این جلسات فقه، تفسیر قرآن و یا موعظه بوده است.
علیرغم حركت انحرافی واقفیان، و لطمه به هویت و همبستگی شیعیان، گزارشهای متعددی حاكی از مراجعات گسترده در این زمان به منزل امام و به طور كلی مجامع حضور ایشان است. این گزارشها نشان از آن دارد كه مردم در جلسات امام مشتاقانه شركت میكردند.
بعضی وقتها امام از شیعیان میخواست تا در منزل خودشان و یا در مکانی دیگر جمع شوند تا به سخنان امام گوش فرا دهند.
حضور گسترده مردم در جلسات مدینه گزارش شده است. در خراسان نیز این جمعیت نه تنها كاسته نشد بلكه فزونی یافت.
یک بار در مرو، راوی تعداد حاضران را میشمارد و میگوید:
160 نفر از شیعیان شهرهای مختلف در جلسه حاضر بودند.
گاهی وقتها بعضی از شاگردان سختکوش امام، مجموعه بیانات و یا احادیث نبوی ایشان را در کتابی گرد میآوردند.
برای نمونه أحمد بن عامر طائی در سال 194 ق در مدینه، احادیث نبوی امام را در یک مجموعه جلسات نگاشته و بعدها این اثر با عنوان «صحیفة الرضا» منتشر شد که خوشبختانه تا به امروز باقی مانده است.
ماه هشتم،مهدی غلامعلی
عدنان اکتار منجی مسلمانان یا فراماسونر صهیونیست؟!
ماجرای علی گندابی
شاید حکایت عجیب علی گندابی را شنیده باشید.
علی گندابی از جاهلهای خشن همدان در زمان رضا شاه بود و محمد رضا بود. او که همچون دیگر جاهلان عهد ، نوچه ها و الدورم بلدورم زیاد داشت آنچنان زورمدار بود که حتی یکبار در باغهای عباس آباد این شهر جلو شعبان جعفری (شعبان بی مخ معروف) و نوچه هاش را که به این شهر سفر کرده بودند گرفته بود چنانکه شعبان را مجبور به بازگشت به تهران کرده بود.
گندابی چهره ای زیبا داشت و علیرغم تمام کثافتکاریها ، خصلتی در او بود که به سه مورد از آنها اشاره میکنم:
روزی متوجه نگاه خیره زنی زیبا شد. شاگرانش همه متوجه این ارتباط چشمی شدند… ناگهان علی،تکه ای لجن را از جوی برداشته به چهره خودمالید… نوچه ها علت را پرسیدند.
گفت: کنار آن زن مردی لاغر اندام بود که فهمیدم شوهر اوست، نمیخواستم نگاه زن شوهردار به چهره ای زیباتر از شوهرش خیره بماند، هرچه باشد او صاحب دارد و من دزد ناموس نیستم، خواستم با لجن خود را زشت کنم تا نگاهش از من برگردد…
غروب یکی از روزهای ماه محرم، گندابی سر یکی از کوچه را بسته بود. روحانیی در تاریک روشن هوا جهت اقامه نماز به مسجد می رفت… گندابی خطاب به نوچه ها همه را مرخص کرد و با قمه خود راه را بر روحانی بست.
اسماعیلطلا کیست؟
چرا سقاخانه حرم امام رضا به نام او مشهور است؟
از میان سقاخانههایی که وجود دارد، سقاخانه «اسماعیل طلا»ی صحن کهنه حرم رضوی یکی از معروفترین و قدیمیترین آنهاست. سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشت و سالها بعد، به دست یکی از سرداران فتحعلی شاه با روکشی از طلا تزئین شد.
ماجرا از این قرار بود که در زمان فتحعلی شاه قاجار از طرف يكی از دولتهای خارجی بستهای به عنوان هديه به دربار رسيد و شاه قصد گشودن آن را كرد. «اسماعيلخان» كه جزء ملتزمين بود استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود چرا که احتمال سوء قصد را نمی توان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز كردن، بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد.
فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سردار اسماعيل خان سكههای طلا به او مرحمت شود. چنين كردند و اسماعيل خان، معروف به «زر ريز خان» شد. او آن طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد تا گنبد و پایههای سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود، از آن زمان این سقاخانه را به «سقاخانه اسماعیل طلا» می شناسند.
شیوه عاشقی
یکی از شاگردان شیخ میگوید:
با معرفی جناب شیخ، مدتها به خدمت آیتالله کوهستانی به نکا میرفتم، تا اینکه یک روز صبح که برای رفتن به نکا به گاراژ رفتم، جناب شیخ را دیدم فرمودند:
کجا می روی؟
عرض کردم به نکا نزد آیتالله کوهستانی.
فرمودند: شیوه ایشان زاهدی است بیا برویم تا من روش عاشقی خدا را یادت دهم.
بعد دست مرا گرفت و به خیابانی برد. در جنوب خیابان در کوچهای، در منزلی را زد، دخمهای نمایان شد که تعدادی بچه و بزرگ و فقیر و بیچاره در آن جا بودند.
جناب شیخ به آنها اشاره کرد و فرمود: رسیدگی به این بیچارهها انسان را عاشق خدا میکند. درس تو این است.
نزد آیتالله کوهستانی درس زاهدی بود و حالا این درس عاشقی است.
کیمیای محبت، ص ۱۷۲و۱۷۳
امین در امانت داری
شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید شیعیان بود.
وی روزی که از دنیا رفت، با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی، وارد نجف شد، فرقی نکرد.
وقتی مردم خانه او را دیدند، متوجه شدند که او مانند فقیرترین مردم زندگی می کند.
روزی شخصی به ایشان گفت: آقا! خیلی هنر می کنید که این همه وجوهات به دست شما می آید و از آنها هیچ گونه استفاده شخصی نمی کنید.
شیخ مرتضی گفت: چه هنری کرده ام!
مرد سؤال کننده گفت: چه هنری از این بالاتر!
شیخ مرتضی گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرک چی های کاشان است که می روند اصفهان و بر می گردند.
خرک چی های کاشان پول می گیرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بیاورند.
آیا شما دیده اید که اینها به مال مردم خیانت کنند! این مسئله، مسئله مهمی نیست که به نظر شما مهم آمده است
داستان های معنوی، ص 265 - 264
أَعْدَلُ النّاسِ
هرجا سخن از عدل باشد، نام مولا علي عليه السلام دركنار آن ميدرخشد و هر وقت نام مولا علي عليه السلام را به ياد آوريم، عدالت خود به خود به ذهن ميآيد.
دوره كوتاه حكومت آن حضرت، نمونه ماندگار حكومت عادلانه براي تمام جهانيان است؛ تا جايي كه گفته اند:
مولا علي عليه السلام به جهت شدّت رفتار عادلانه به شهادت رسيد. و اين هم امضاي رسول خداصلي الله عليه وآله كه فرموده:
«أَما وَاللَّهِ! إِنَّهُ أَوَّلُكُمْ إِيماناً بِاللَّهِ وَأَعْدَلُكُمْ فِي الرَّعِيةِ»
آگاه باشيد كه علي عليه السلام اولين مؤمن از بين شماست و عادل ترين شما بين مردم است».
بحارالانوارج ۳۵ص۴۳۵امالی طوسی،ص۲۵۱بشاره المصطفی،ص۱۹۲
سفارش امام رضا (ع) به حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) برای شیعیان
«یَا عَبْدَ الْعَظِیمِ! أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَا یَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَةٌ إِلَیَّ وَ لَا یَشْتَغِلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أَسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی دَعَوْتُ اللهَ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کَانَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِهِ أَوْ آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ وَ إِلَّا نَزَعَ رُوحَ الْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَایَتِی وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ نَصِیباً فِی وَلَایَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِک»
از حضرت رضا(ع) نقل شده که فرمود:
اى عبدالعظیم! به دوستان من سلام برسان و به آنان بگو در دلهاى خود براى شیطان راهى باز نکنند، و آنان را امر کن به راستگوئى در گفتار و أدای امانت و سکوت و ترک منازعه و جدال در کارهاى بیهوده، و امر کن که با یکدیگر معاشرت و رفت و آمد نمایند، و این عمل آنها موجب نزدیکى به من مىشود.
دوستان من، نباید اوقات خود را به مخالفت و دشمنى با یکدیگر مشغول سازند.
من با خویشتن پیمان بستهام که هر کسى مرتکب اینگونه کارهای زشت شود، و یا یکى از دوستانم را مورد خشم و غضب قرار دهد، از خداوند بخواهم تا وى را در دنیا به سختترین عذاب گرفتار کند.
این نوع اشخاص در آخرت از زیانکاران خواهند بود.
دوستان مرا متوجه کن که خداوند نیکوکاران آنها را آمرزیده و از بدکاران آنان درگذشته، مگر کسانى که مشرک شده و یا یکى از دوستان مرا رنجانیدهاند، و یا در دل خود نسبت به وى کینه و عداوتى دارند.
پروردگار از این گروه نخواهد گذشت و آنها را نمىبخشد، مگر اینکه از نیت خود برگردند.
اگر از این کار زشت خود برگشت، مورد آمرزش خداوند متعال قرار خواهد گرفت، و اگر در این عمل باقى ماند، خداوند روح ایمان را از دل او خارج خواهد ساخت و از ولایت من نیز بیرون میرود، و از دوستى ما اهل بیت نیز بهرهاى نخواهد برد، و من به خداوند از این امور پناه میبرم.
الإختصاص، ص ۲۴۷
کمیل بن زیادکیست؟
نظررهبر انقلاب درباره دکتر علی شریعتی
انجام کارخیر،عنایتی است ازسوی خدا...
مرحوم شیخ احمد کافی نقل می کرد که:
شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
می خواست کمکش کنم.
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم…
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غُر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند…
وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری..
اللهم ارزقنی…
شهید صدر کیست؟
مگر منزل صدراعظم است؟!
آیت الله مسلم ملکوتی از شاگردان قدیمی امام خمینی (ره) می گوید:
اتاق بیرونی خانه اجاره ای امام (ره) در نجف با زیلوهای فرسوده پوشیده شده بود.
یک وقت برخی نزدیکان عرض می کنند: “این ها مناسب منزل شما نیست اجازه بدهید آنها را تعویض کنیم.” امام(ره) در جواب می فرماید: “مگر منزل صدراعظم است؟!” و اجازه تعویض نمی دهد.»
کتاب “خاطرات آیت الله مسلم ملکوتی"، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه ۱۸۵
پاسخ جالب سیددری ازشعرحافظ
آقا سید ضیاءالدین درّی یکی از وعّاظ و اهل منبر تهران، در آخرین سالی که در قید حیات بود، یک شب از دهه محرم «شب هشتم یا نهم» جوانی از ایشان قبل از منبر سؤالی می کند که مراد از این شعر حافظ چیست؟
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
آقای درّی می گوید: جواب این سؤال را در منبر می دهم تا برای همه قابل استفاده باشد، ایشان در منبر قضیه نهی آدم ابوالبشر از خوردن گندم و داستان نان جوین خوردن امیرالمؤمنین علیه السلام را در تمام مدت عمر بیان می نماید،
و سپس می گوید: مراد خواجه حافظ از شیخ در این بیت حضرت آدم علیه السلام است که وعده نخوردن از شجر گندم «در بهشت» را داد ولی به آن وفا نکرد و از امر خداوند سرپیچی نمود و گندم را تناول کرد،
و مراد از پیر مغان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است که در تمام عمر نان گندم نخورد و وعده عدم تناول از گندم را او ادا کرد و به اتمام رسانید.
قبل از پایان سال آقای درّی فوت کرد. درست در سال بعد، در دهه محرم در همان شبی که این جوان سؤال را از مرحوم درّی کرده بود وی را در خواب می بیند که مرحوم درّی به نزد او آمد و گفت: ای جوان تو در سال قبل در چنین شبی از من معنی این بیت را پرسیدی و من آن طور جواب گفتم، اما چون بدین عالم آمده ام معنی آن طور دیگری برای من منکشف شده است:
مراد از شیخ «شیخ الانبیاء» حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام است
و مراد از پیر مغان حضرت سیدالشهدا اباعبداالحسین علیه السلام است،
و مراد از وعده ذبح و قربانی فرزند است که حضرت ابراهیم بدان امر خداوند وعده وفا داد امّا حقیقت وفا را حضرت حسین علیه السلام با ذبح و قربانی فرزند عزیزش حضرت علی اکبر علیه السلام انجام داد.
فردای آن شب این جوان در آن مجلس همه ساله معمولی آقای درّی آمد و این خواب را بیان کرد و معلوم است که با بیان این خواب چه انقلابی در مجلس روی داده است.
پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 120
نظرمنجم فرانسوی درمورداسلام
پیرسیمون لاپلاس:
منجم و ریاضیدان بسیار معروف فرانسوی در قرن 18 و 19 میلادی بود، که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرد. او یکی از محققین غربی است که ،در مورد دین مبین اسلام چنین اظهار نظر نموده است:
گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم، ولی آیین حضرت محمد(ص) و تعالیم او یک نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابراین اعتراف میکنیم، که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش میباشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیم.
مجله مکتب اسلام، اردیبهشت 1352، ص 69
پاسخ به شبهه وهابیون در خصوص تولد امیرالمؤمنین علی علیه السلام
وهابیون در خصوص تولد امیرالمؤمنین علی علیه السلام در کعبه چنین شبهه افکنی می کنند: «در کعبه ۳۶۰ بت بوده پس تولد در وسط یک مشت بت فضیلت محسوب نمیشود»
پاسخ شیعه :
مرحوم سلطان الواعظین در کتاب شریف شبهای پیشاور میآورد :
در لحظات آخر عمر شریف حضرت امیر هر یک از صحابه ایشان به بالین ایشان حاضر میشدند و سوالات خود را مطرح می کردند یکی از این افراد صعصعه بن صوحان از روات بزرگ شیعه بود، صعصعه سوال از برتر بودن حضرت امیر بر انبیا میکرد تا آنجا که رسید و گفت : تو برتر هستی یاعیسی؟
حضرت علی علیه السلام فرمود:
من افضل از عیسی هستم چرا که پس از آنکه مریم بواسطه دمیدن جبرئیل در گریبان او به قدرت خدا حامله شد همین که زمان وضع حملش شد وحی شد ای مریم از بیت المقدس خارج شو زیرا که این خانه محل عبادت است نه زایشگاه و محل ولادت، لذا از بیت المقدس بیرون رفت و در میان صحرا پای نخله خشکیده عیسی بدنیا آمد، اما من وقتی مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت در حالتی که وسط مسجدالحرام بود به کعبه پناه برد و گفت: خدایا بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا کرده این درد زاییدن را بر من آسان گردان! همان ساعت دیوار خانه شکافته شد ندای غیبی برخاست که ای فاطمه داخل خانه شو.
فاطمه مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم.
شب های پیشاور ص۴۷۶
از این امر خداوند به حضرت فاطمه بنت اسد در وارد شدن به کعبه و نهی از مریم از وضع حمل در بیت المقدس با توجه به شرافت مکه بر بیت المقدس شرافت حضرت علی بر عیسی نبی معلوم میشود .
اما پاسخ شبهه که تولد یافتن در یک بت خانه چه فضیلتی دارد؟
پاسخ آن است که همین خانه کعبه در مدت ۱۳ سال حضور پیامبر در مکه، محل عبادت و طواف ایشان و پس از آن قبله برای مسلمین بوده است. این که عده ای از موقعیت کعبه سو استفاده کردند غباری بر دامن خانه کعبه نمینشیند.
در صحیح ترین کتب اهل تسنن ذکر شده که این ۳۶۰ بت، در داخل کعبه نبوده:
«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ دَخَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و َسَلَّمَ مَكَّةَ وَ حَوْلَ الْكَعْبَةِ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَسِتُّونَ نُصُبًا فَجَعَلَ يَطْعُنُهَا بِعُودٍ فِي يَدِهِ وَجَعَلَ يَقُولُ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ الْآيَةَ» .
صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند احمد بن حنبل ، سنن ترمذی