شبیه ترین انسانها به پیامبر(صلّي الله عليه و آله)
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله:
ألا اُخْبِرُكُمْ بِاَشبَهِكُم بى؟ قَالوا: بَلى يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَحسَنُكُم خُلقا وَ اَليَنُكُم كَنَفا وَ اَبَرُّكُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّكُم حُبّا لاِِخوانِهِ فى دينِهِ وَ اَصبَرُكُم عَلَى الحَقِّ وَ اَكظَمُكُم لِلغَيظِ وَ اَحسَنُكُم عَفْوا وَ اَشَدُّكُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ.
آيا شما را از شبيه ترينتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: چرا اى رسول خدا! فرمودند:
هر كس خوش اخلاق تر
نرم خوتر
به خويشانش نيكوكارتر
نسبت به برادران دينى اش دوست دارتر
بر حق شكيباتر
خشم را فروخورنده تر
و با گذشت تر
و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد.
كافى، ج 2، ص 240، ح 35
دیدارباخدا
ﺭﻭﺯﯼ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﮐﻠﺒﻪ ﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺯ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ. ﺭﻭﺯﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﺎ ﺯﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﺑﯿﺎﯾﺪ. ﺯﻥ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪ، ﮐﻠﺒﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺸﺴﺖ! ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻠﺒﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭﺁﻣﺪ! ﺯﻥ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﺰ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻣﻔﻠﻮﮎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻣﻨﺪﺭﺱ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﮐﺴﯽ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺒﻮﺩ! ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻏﻀﺐ ﺁﻟﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﺪﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺸﺴﺖ!
ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺯﻥ ﺁﻣﺪ. ﺯﻥ ﺑﺎ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ. ﭘﺴﺮﮎ ﻟﺒﺎﺱ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﺪﻥ ﻧﺤﯿﻔﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﺭﻧﮕﺶ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ! ﺯﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﻮﺑﺶ ﮐﻮﺑﯿﺪ. ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﺪ.
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺮﻭﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺯﻥ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭﺁﻣﺪ. ﺯﻥ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ…
ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮔﻮﮊﭘﺸﺖ ﻭ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺗﮑﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ. ﭘﺎﻫﺎﯼ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺪﻥ ﻧﺤﯿﻔﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﭘﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﺵ ﺩﺭﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﺴﺖ!
ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺯﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﻼﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺵ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!؟
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺩﯼ!
قوی ترین آنتی بیوتیک خانگی
داخل شلغم را خالی کنید و عسل بریزید
۳ساعت بعد، شلغم آب انداخته و معجون حاصل بهترین و قوی ترین داروی سرماخوردگی است.
ثواب صدقه برای میّت
رسول خدا(صلی الله علیه وآله):
هرگاه شخص به نیت میّتی صدقه بدهد ،خداوند متعال جبرئیل را امر فرماید که ببرد بر سر قبر آن میّت ،هفتادهزار فرشته را که در دست هر کدام طبقی است و میگویند:سلام بر تو ای دوست خدا،این هدیه ای است که فلان شخص برای تو فرستاده…
سپس قبر او پر نور میشود و خداوند عطا میکند به او هزار شهر در بهشت و تزویج میکند به او هزار حوریه و هزار حاجت او را روا میکند.
بحارالانوار،ج۸۲،ص۶۳
از روی نماز نمی شود فهمید...
استادشهید مطهری(ره):
اما اگر ربا را ميخوريم، نماز را هم با نافله هايش ميخوانيم، اگر خيانت به امانت مردم ميکنيم ولي زيارت عاشورايمان هم ترک نميشود، ميفهميم که اينها عبادت نيست، روي عادت است.
از امام روايت شده است: لاتَنْظُروا الي طولِ رُکوعِ الرَّجُلِ وَ سُجودِهِ
هيچ وقت به طول دادن رکوع و سجود شخص نگاه نکنيد؛ يعني رکوعهاي طولاني وسجودهاي طولاني شما را گول نزند، ممکن است اين از روي عادت باشد و اگر ترک کند وحشت کند. اگر ميخواهيد بفهميد اين شخص چگونه آدمي است، در راستيها و امانتها امتحانش کنيد چون امين بودن عادت بردار نيست، راست گفتن عادت بردار نيست مانند نماز خواندن.
اسلام و نیاز ها جلد ۱ صفحه ۲۱
آیا ایمان دارم یا نه؟
آیـت اللـه دستـغیب (ره) :
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮔﻢ ﺭﺳﯿﺪ ﻣﺆﻣﻨﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺳﺨﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ (علیه السلام) ﻣﺤﮏ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺍﺯ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :
«ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﮑﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ ، ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺛﻮﺍﺏ ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﺭﺍ.
اصول کافی، ج 2، ص 232، ح 6.
قلب قرآن، آیت الله دستغیب، ص 4
واکنش رهبر انقلاب به فتوای دروغی درباره تعددزوجات
پاسخ به شبهه وهابیون در خصوص تولد امیرالمؤمنین علی علیه السلام
وهابیون در خصوص تولد امیرالمؤمنین علی علیه السلام در کعبه چنین شبهه افکنی می کنند: «در کعبه ۳۶۰ بت بوده پس تولد در وسط یک مشت بت فضیلت محسوب نمیشود»
پاسخ شیعه :
مرحوم سلطان الواعظین در کتاب شریف شبهای پیشاور میآورد :
در لحظات آخر عمر شریف حضرت امیر هر یک از صحابه ایشان به بالین ایشان حاضر میشدند و سوالات خود را مطرح می کردند یکی از این افراد صعصعه بن صوحان از روات بزرگ شیعه بود، صعصعه سوال از برتر بودن حضرت امیر بر انبیا میکرد تا آنجا که رسید و گفت : تو برتر هستی یاعیسی؟
حضرت علی علیه السلام فرمود:
من افضل از عیسی هستم چرا که پس از آنکه مریم بواسطه دمیدن جبرئیل در گریبان او به قدرت خدا حامله شد همین که زمان وضع حملش شد وحی شد ای مریم از بیت المقدس خارج شو زیرا که این خانه محل عبادت است نه زایشگاه و محل ولادت، لذا از بیت المقدس بیرون رفت و در میان صحرا پای نخله خشکیده عیسی بدنیا آمد، اما من وقتی مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت در حالتی که وسط مسجدالحرام بود به کعبه پناه برد و گفت: خدایا بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا کرده این درد زاییدن را بر من آسان گردان! همان ساعت دیوار خانه شکافته شد ندای غیبی برخاست که ای فاطمه داخل خانه شو.
فاطمه مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم.
شب های پیشاور ص۴۷۶
از این امر خداوند به حضرت فاطمه بنت اسد در وارد شدن به کعبه و نهی از مریم از وضع حمل در بیت المقدس با توجه به شرافت مکه بر بیت المقدس شرافت حضرت علی بر عیسی نبی معلوم میشود .
اما پاسخ شبهه که تولد یافتن در یک بت خانه چه فضیلتی دارد؟
پاسخ آن است که همین خانه کعبه در مدت ۱۳ سال حضور پیامبر در مکه، محل عبادت و طواف ایشان و پس از آن قبله برای مسلمین بوده است. این که عده ای از موقعیت کعبه سو استفاده کردند غباری بر دامن خانه کعبه نمینشیند.
در صحیح ترین کتب اهل تسنن ذکر شده که این ۳۶۰ بت، در داخل کعبه نبوده:
«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ دَخَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و َسَلَّمَ مَكَّةَ وَ حَوْلَ الْكَعْبَةِ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَسِتُّونَ نُصُبًا فَجَعَلَ يَطْعُنُهَا بِعُودٍ فِي يَدِهِ وَجَعَلَ يَقُولُ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ الْآيَةَ» .
صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند احمد بن حنبل ، سنن ترمذی
سال خمسی و خرید طلا برای همسر
سوال: اگر قبل از سال خمسی پولی را جهت خرید طلا به همسرم بدهم، فرار از خمس محسوب می شود؟ اگر بعد از سال خمسی قصد کاشت دندان داشته باشم می توانم هزینه آن را جدا کنم؟ تا چند روز بعد این امکان وجود دارد؟
پاسخ:
1) بستگی به نیت شما دارد اگر به قصد فرار از خمس باشد، خمس به آن تعلق می گیرد.
2) اگر تا چند روز بعد از سال خمسی باشد، خمس ندارد.
3) منظور از چند روز، تا یک هفته است.
استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
کلیپ صابرخراسانی به مناسبت میلادامام علی (علیه السلام)
قسم به وعده شيرين مَن يَمُت يَرني،
كه ايستاده بميرم به احترام علي -عليه السلام
نتیجه فرارازعلماء
رسول خدا (صلی الله علیه وآله):
زمانی میرسد که مردم از علماء فرار و دوری میکنند و آنچنانکه گوسفندان از گرگ فرار میکند پس آن وقت خداوند آنها را به سه چیز مبتلا میکند:
اول: برکت ازمالشان برداشته میشود.
دوم:خداوند بر آنها سلطان و حاکم ستمگر را مسلط میکند.
سوم: دون ایمان از دنیا میروند.
باز فرمود:
زمانی خواهد آمد که علماء را نمیشناسند مگر با لباس خوب و زیبا و قرآن با صدای خوب و عبادت نمی کنند خدا را مگر در ماه_رمضان.!!
وقتی که چنین شد خداوند بر چنین جماعتی مسلط می کند پادشاهی را که نه علم داشته باشد و نه حلم و نه رحم.!!
مردان علم در میدان عمل،ج۱
ای علی(علیه السلام) تو خود بگو..
#جرج_جرداق #مسیحی #امیرالمومنین #امام_علی #ادب
حکیم و دختر لجباز
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب میافتد و استخوان لگن باسنش از جایش در میرود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش میبرد، دختر اجازه نمیدهد کسی دست به باسنش بزند. هر چه به دختر میگویند حکیم ها بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند، اما دختر زیر بار نمی رود و نمیگذارد کسی دست به باسنش بزند. به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوانتر میشود تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق میگوید: «به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم.»
پدر دختر با خوشحالی زیاد قبول میکند و به حکیم میگوید: «شرط شما چیست؟»
حکیم میگوید: «برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم. شرط من این هست که بعد از جا انداختن باسن دخترت، گاو متعلق به خودم شود؟»
پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی میخرد و گاو را به خانه حکیم میبرد. حکیم به پدر دختر میگوید: «دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید.»
پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند. از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهد که تا دو روز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند. شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد. حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود.
دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود. خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم میآورد. حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمیبینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند. بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند. حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند؟ همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم به شاگردانش دستور میدهد برای گاو کاه و علف بیاورند.
گاو با حرص و ولع شروع میکند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهد که برای گاو آب بیاورند؟ شاگردان برای گاو آب. میریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحطه تنگ و کشیده تر میشود دختر از درد جیغ میکشد. حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند گاو با عطش بسیار آب مینوشد. حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن باسن دختر شنیده میشود.
جمعیت فریاد شادی سر میدهند. دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود. 98دقیقه بعد دختر خانم مثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود. آن حکیم ابوعلی سینا بوده است.
غذای هابی که نبایدمجددگرم شود
7 مادهغذایی که با گرم شدن مجدد زیان آور میشوند
قارچ:مشکلات گوارشی
اسفناج:سرطانزاشدن
کرفس:سرطانزاشدن
چغندر:سرطانزاشدن
مرغ وتخم مرغ:سمی شدن
سیب زمینی:نابودی ویتامینC و سمی
شدن
دعای الهی عظم البلارابسیاربخوانید
امام زمان(عج):
به یکی از دوستان خود که از آن حضرت پرسیده بود:
آقاجان! چرابا اینکه ما این همه دعای فرج را میخوانیم شما نمی آیید؟
فرمودند:
شما که دعای فرج نمیخوانید! شما دعای سلامتی من را میخوانید یعنی اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن
شما باید دعای الهی عظم البلارا زیاد بخوانید
امام زمان و سیدبن طاووس صفحه238.نجم الثاقب صفحه 480v
شاه مردان
ابنابی الحدید از دانشمندان معروف و مشهور اهل سنت، در قرن هفتم و شارح برجسته نهجالبلاغه در ضمن بر شمردن فضایل علی(ع)میگوید:
“چه بگویم دربارۀ مردی که دشمنانش به فضایل و مناقب وی اعتراف می کنند و هرگز برای آنان مقدور نشد، که مناقبش را انکار نموده و فضایلش را بپوشانند!"
آن گاه می افزاید: “… بنی امیّه، زمامداری اسلام را در شرق و غرب روی زمین به دست آوردند و با هر نوع حیله گری در خاموش ساختن نور او کوشیدند و هرگونه لعن و افترا را بر علی(ع) بالای منابر ترویج نمودند، هر کس که او را مدح و توصیف می کرد، مورد تهدید قرار می گرفت. هر روایتی که فضیلت علی(ع) را بازگو می کرد، ممنوع ساختند. حتی از نامگذاری به نام علی جلوگیری کردند. همه این اقدامات و تلاشها جز ظهور عظمت و جلالت شخصیت علی(ع) نتیجه ای در پی نداشت… در حقیقت این همه نابکاریهای بنی امیه مانند پوشانیدن آفتاب با کف دست بود… . حال من چه بگویم دربارۀ مردی که همۀ فضیلت ها به او منتهی می شود و هر مکتب و هر گروهی خود را به او منسوب می نماید. آری اوست رئیس همۀ فضیلت ها… .
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1
مردترین مردان سرزمینم
روز،مرد نداشتند
لیکن روزها رامردانه ساختند
تنها جورابشان سوراخ نبود
که پیکری سوراخ شده
ازگلوله وترکش داشتند
پاس میداریم یاد
مردترین مردان سرزمینمان را
باذکرصلوات برمحمد(ص)وآل محمد(ص)
اللهم صل علی محمدوآل محمد