قدرت عجیب زن
آبروی تو...
امیرالمؤمنین علیه السلام:
مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ، يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ؛ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ.
آبروی تو چون یخی جامد است که “درخواست” آن را قطره قطره آب می کند، پس بنگر آن را نزد چه کسی فرو می ریزی
نهج البلاغه حکمت ۳۴۶
وقتی خدا امر کند ...
زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد.
یادداشت میلیونی انیشتین
یادداشتی از اینشتین درباره خوشبختی ۱/۵۶ میلیون دلار فروخته شد!
آلبرت در این یادداشت نوشته است:
“یک زندگی آرام و ساده، شادمانه تر از موفقیتی است که با تلاطم های زیاد به دست می آید”
چراغ دل را در ماهرجب بر افروزید!
حکمت یعنی ...
بعضی وقتها خدا
درهای رحمتش را ڪمی باز میگذارد
تا از لای دَر ، رحمتش را ببینی
ولی نمی توانی به آن دست بزنی
چون روی دَر ، قفلی به نام حڪمت است.
بااین ذکر غیبت نمی کنید...
روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (ع) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟
حضرت الیاس (ع) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند ، بگو:
«بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آل محمد»
پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود .
داستانهاي صلوات ص٥٧
وقتی انگلیس از قهرمان ملی ما تقدیر میکند ...
از شهید محمد علی صفا، بهترین شکارچی تانک در دنیا چه میدانید؟
خوف ملائك مقرب
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هیچ وقت جبرئیل نزد من نیامد، مگر اینکه از خوف پروردگار، مرتعش و لرزان بود!
روزی آن حضرت از جبرئیل سؤال کرد که چرا میکائیل را هرگز خندان نمی بینم؟
جبرئیل عرض کرد: از روزی که آتش جهنم خلق شد، میکائیل نخندید
معراج السعادة،ص١٤١
پروفسوری که از آیتالله العظمی خوانساری اجازه اجتهاد داشت
پروفسور فیض در حوزه علمیه قم و نجف به تحصیل دروس سطح خارج فقه و اصول نزد آیات عظام محمد کاظم شیرازی و سیدابوالقاسم خویی مرجع مشهور شیعه مشغول شد و از آیتالله العظمی محمدتقی خوانساری، آیت الله العظمی محمد فیض و آیت الله شیخ عباسعلی شاهرودی اجازه اجتهاد را اخذ کرد.
پروفسور علیرضا فیض،روز یکشنبه (12 اسفندماه) در سن 93 سالگی دار فانی را وداع گفت.
سابقه تاریخی نماز
یکی از قدیمیترین عباداتی که در تمامی ادیان گذشته وجود داشته، نماز است. در برخی از روایات به نماز تعدادی از انبیاء الهی از حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه اسلام تا حضرت خاتم صلی الله و علیه و آله و سلم اشاره شده است که برخی از آنها به این شرح است:
1- نماز حضرت آدم (علیه السلام):
از صُحُف حضرت ادریس نقل شده که در نخستین روز اقامت حضرت آدم (علیه السلام) و حوا در زمین، خداوند، نماز عصر و مغرب و عشاء را مجموعاً 50 رکعت به حضرت آدم واجب کرد.
2- نماز حضرت شیث (علیه السلام):
وقتی حضرت آدم (علیه السلام) فوت کرد حضرت شیث (علیه السلام) او را غسل داد و بر وی نماز خواند.
3- نماز حضرت ادریس (علیه السلام):
در روایت امام صادق (علیه السلام) به یکی از یاران خود سفارش میفرمایند: وقتی به مسجد کوفه شرفیاب شدی به مسجد سهله نیز برو در آنجا نماز بخوان و از خدا طلب حاجت کن زیرا مسجد سهله خانهی حضرت ادریس است که در آن خیاطی میکرد و در آن نماز میخواند.
4- نماز حضرت نوح (علیه السلام):
کشتی نوح دارای پنجرهها و سوراخهایی بود که از آن نور خورشید به داخل منعکس میشد و از این طریق وقت نماز را تعیین میکردند.[1]
5- نماز حضرت شعیب (علیه السلام):
خداوند در سوره هود آیه88 میفرمایند «گفتند ای شعیب آیا نمازت به تو دستور میدهد که ما آنچه را پدرانمان میپرستیدند ترک گوییم و آنچه را میخواهیم، در اموالمان انجام ندهیم؟ که همانا تو مرد بردبار و رشیدی هستی.»
این جمله گفتار مردم مدین در ردّ حجّت شعیب (علیه السلام) است. اهل مدین دعوت شعیب (ع) را مستند به نماز او کردند، چون در نماز دعوت به معارضهی با آن قوم در بت پرستی و کم فروشی آنهاست و این همان سرّی است که آنها از آن اینگونه تعبیر کردهاند؛ «اَصَلاَتُک تَامُرُکَ اَن نَترُک…» یعنی آیا نمازت، تو را امر کرده که ما بت پرستی را ترک کنیم.[2]
6- نماز حضرت الیاس (علیه السلام):
روزی حضرت الیاس (علیه السلام) به گریه و زاری درآمد. خداوند به فرشته مرگ فرمود: از الیاس سؤالی کن که سبب گریهات چیست؟ برای دنیا است و یا مرگ؟ حضرت الیاس (علیه السلام) جواب داد نه این است و نه آن است، بلکه گریهی من بخاطر این است که دیگر زنده نخواهم بود تا به ذکر و مناجات خدا پردازم. خداوند به فرشتهاش فرمود: از او دست بردار و روح او را قبض نکن چرا که او زندگی را برای بندگی و ذکر میخواهد.[3]
پی نوشت ها:
[1]. مجلسی، محمد باقر، ج11، ص196.
[2]. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی، ج10، ص546.
[3]. حسن زاده، صادق، کلید بهشت، ص30.
تلنگر...
رازی که
خودت نتونستی نگهش داری
و به بقیه گفتیش..!
چطور انتظار داری بقیه نگهش دارنو به کسی نگن…..
علائم و نشانه های نفوذ شیطان در انسان
انصاف
“آسیابان پیری” در دهی دور افتاده زندگی میکرد.
هر کس گندمی را نزد او برای آرد کردن می برد، “علاوه بر دستمزد” آسیاب کردن، “پیمانه ای” از آن را برای خود بر میداشت.
مردم ده با اینکه “دزدی” آشکار وی را می دیدند، چون در آن حوالی آسیاب دیگری نبود چاره ای جز “تمکین کردن” نداشتند و فقط او را “نفرین” میکردند.
پس از گذشت چند سال آسیابان پیرمرد، مرد و آسیاب او به پسرانش به “ارث” رسید.
پس از مدتی یک شب پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت مرا چاره ای اندیشه کنید که به سبب دزدی گندم های مردم از “نفرین آنها در عذابم.”
پسران پس از مدتی تفکر هر یک راه کاری ارائه نمودند.
پسر کوچکتر پیشنهاد داد:
زین پس با مردم “منصفانه رفتار کرده” و تنها دستمزد آسیاب کردن را از مردم می گیریم.
ولی پسر بزرگتر گفت:
اگر ما به این روش عمل کنیم مردم چون انصاف ما را ببینند “پدر را لعنت کنند،” چون او “بی انصاف تر” بود.
بهتر است “مطابق وصیت پدر،” هر کسی که گندم برای آسیاب کردن می آورد “دو پیمانه گندم” از او برداریم.
با این کار مردم چون انصاف ما را ببینند بر پدر همواره “درود” فرستند و گویند: “خدا آسیابان پیر را بیامرزد، او با انصاف تر از پسرانش بود.!”
* پسران چنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود.
مردم همواره پدر ایشان را دعا کرده و و پدر از عذاب “نجات” یافت. *
علت بی حوصلگی انسان
حوصله نداشتن علامت در دسترس نبودن دوست داشتنی ها است.
وقتی آدم پیش،دوست داشتنی هایش باشد دچار بی حوصلگی نمی شود.اگر دلت جای دیگری باشد و یا دلت اینجایی که هستی نباشد.بی حوصله و بی انرژی می شوی،ولی اگر محبوبیت خدا باشد همیشه باحوصله و پرانرژی خواهی بود.چون همیشه در کنار محبوبت هستی.
اعتکاف مسافر
سوال:
آيا مىتوان براى شركت در مراسم اعتكاف به شهر ديگرى كه بيش از چهار فرسخ با ما فاصله دارد مسافرت كرد و اعتكاف در صورت سفر صحيح است؟
جواب:
اگر قصد اقامت ده روز و يا نذر روزه در سفر نباشد، روزه در سفر صحيح نيست و با عدم صحّت روزه، اعتكاف هم صحيح نيست.
سوال:آيا انسان مىتواند در شهر ديگرى معتکف شود؟
جواب:
اگر مسافر باشد نمىتواند مگر اينکه نذر کرده باشد در سفر روزه بگيرد؛ و بنا بر احتياط واجب اين نذر بايد قبل از شروع سفر انجام گيرد.
برگی از تاریخ حزن انگیز ناگفته و ناشنیده
پس از شهادت چه گذشت؟
پس از اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) پیکر مطهر را به حیات نظمیه [شهربانی] منتقل کردند و به گوشه ای انداختند، مشروطه طلبان[جریان انگلیسی] و دیگر افرادی که نسبت به دین کینه و عداوت داشتند به جسد حمله کردند نیروهای مسلح با قنداق تفنگ، دیگران با لگد، به طوری که خونابه از جسد سرازیر شد، یپرم ارمنی رئیس عیاش و لامذهب نظمیه قصد سوزاندن آن را داشت[یپرم خبیث جلوی چشم همگان بر جنازه مطهر ادرار کرد و با خوشحالی گفت پاپ مسلمانان را کشتیم]…
خانواده شیخ شهید با تلاش بسیار جنازه را تحویل گرفتند، مشروط به اینکه شبانه دفن کنند و هیچ گونه صدا و عزاداری نباشد، خانواده ایشان مراسم غسل و کفن را در خانه انجام دادند و در قبرستان به ظاهر، صورت قبری برای او درست کردند ولی نعش شیخ شهید را در خانه در یک اتاق کوچک دفن کردند [به امانت قرار دادند]- مردم کم کم فهمیدند که جنازه شیخ شهید در خانه او است لذا از صبح تا شب فوج فوج می آمدند پشت دیوار خانه فاتحه می خواندند و می رفتند و این جریان که به گوش بدخواهان و مأمورین رسید سر و صدا بلند شد که این چه وضعی است؟[چه خبر است؟] امامزاده درست کرده اند؟[مرجع شهید به خواب یکی از دخترانش آمد و فرمود، قصد دارند، مرا نبش قبر کنند و بسوزانند، مرا به قم منتقل کنید] از این جهت تصمیم گرفتند که نعش شیخ شهید را[شبانه]به قم انتقال بدهند پس از گذشت دو ماه [تا ۱۸ ماه] که قبر[دیوار اتاق] را شکافتند با اینکه در اطاق در بسته و هوای گرم تابستان مدفون بود تازه تازه بود و هیچ تغییری نیافته و بوی گلاب میداد، شیخ شهید پیش از شهادت[انگار از حوادث خبر داشت و از قبل پیشبینی فرموده بود] در حجره ای از صحن [آینه]حضرت معصومه علیها السلام برای خود قبری تهیه کرده بود و گفته بود: این زمین ناشناس روزی معروف خواهد شد،[۱]