چرا خداوند انسان ها را امتحان می کند ؟
چه کسانی که بر گردن خدا حق دارند؟
وقتی خداوند متعال در قیامت اعلام می دارد، هر کسی که بر گردن من حق دارد، بلند شود؟ همه تعجب می کنند.
از سوی خدا خطاب می آید: هر کسی هنگام نزاع از خود بخشش نشان دهد، تا مسأله اصلاح شود، بر گردن من حقی دارد.
قرآن می فرماید: «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ شوری ۴۰ خدا می فرماید اجرت بر من است.
انسان باید خیلی کوچک باشد، که این مدال را رها کرده و بگوید: نه من می خواهم دلم را خنک کنم!! این عمل بسیار ناپسند است.
برگرفته از سلسله سخنرانیهای تربیتی و اخلاقی حجة الاسلام سید حسن عاملی
نشانه ی مخلص بودن
امام خمینی (ره) :
اى عزيز،در كارهاى خود دقيق شو و از نفس خود در هر عملى حساب بكش،و او را در برابر هر پيش آمدى استنطاق [پُرسِش]كن كه آيا اقدامش در خيرات و در امور شريفه براى چيست ؟….
اگر ديدى شيطان با تو سر و كار دارد، بدان كارهايت از روى اخلاص نيست و براى حق تعالى نيست.
اگر شما مخلصيد،چرا چشمه هاى حكمت از قلب شما به زبان جارى نشده،با اينكه چهل سال است به خيال خود قُربَهً الى الله عمل مى كنيد،با اينكه در حديث وارد است كه كسى كه اخلاص ورزد از براى خدا چهل صباح[روز]،جارى گردد چشمه هاى حكمت از قلبش به زبانش.
چهل حدیث/ص51و52
نتیجه سکوت در برابرزخم زبان
آقا سید هاشم حداد می فرمود:
«چندین بار خدمت آقای قاضی(استاد العرفا) عرض کردم که :
آزار و اذیت های کلامی مادر زنم به حد نهایت رسیده است و من حقاً دیگر تاب و صبر شکیبایی آن را ندارم و از شما می خواهم اجازه دهید زنم را طلاق دهم.»
مرحوم قاضی فرمودند:
از این جریانات گذشته، تو زنت را دوست داری؟
عرض کردم: آری.
فرمودند: آیا زنت هم تو را دوست دارد؟
عرض کردم: آری.
فرمودند: ابداً راه طلاق نداری. برو صبر پیشه کن، تربیت تو به دست مادرزنت می باشد، با این طریق که می گویی خداوند چنین مقرر فرموده است که ادب تو به دست مادرزنت باشد. باید تحمل کنی و بسازی و شکیبایی پیشه کنی!
من هم از دستورات مرحوم آقای قاضی ابداً تخطی و تجاوز نمی کردم و آن چه این مادرزن بر مصایب ما می افزود تحمل می نمودم.
تا این که یک شب تابستانی خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم، داخل اطاق بودم که مادرزنم تا فهمید من آمده ام شروع کرد به ناسزا گفتن و فحش دادن و همین طور به این کلمات مرا مخاطب قرار دادن.
طوری که نه تنها من بلکه همسایگان هم می شنیدند،
گفت و گفت تا حوصله ام تمام شد.
ولی بدون این که به او پرخاش کنم و یا یک کلمه جواب بدهم از خانه بیرون رفتم و سر به بیابان نهادم.
بدون هدفی و مقصودی همین طور داشتم می رفتم، در این حال ناگهان دیدم من دو تا شدم،
یکی سید هاشمی است که مادرزن به او تعدّی می کرده و فحش و ناسزا می گفته و یکی من هستم که بسیار عالی و مجرد و محیط می باشم و ابداً فحش های او به من نرسیده…
در این حال برایم مشخص شد که این حال بسیار خوب و شادی زا فقط در اثر تحمل آن ناسزاها و فحش هایی است که وی به من داده است.
و اگر من، تحمل اذیت های مادرزن را نمی نمودم تا ابد همان سید هاشم محزون و غمگین و پریشان و ضعیف و محدود بودم.
الحمدلله که الان این سید هاشم هستم که در مکانی رفیع و مقامی بس ارجمند و گرامی هستم، که گرد و خاک تمام غصه های عالم بر من نمی نشیند و نمی تواند بنشیند…
آقای قاضی (استاد العرفا)می فرمودند:
« انسان هیچ وقت نباید مأیوس شود و از دیر کرد نتیجه نباید دست از سیر و سلوک بردارد
زیرا ممکن است کسی با ناخن زمین را بخراشد و سپس ناگهان به اندازه گردن شتر آب زلال و روان جاری شود. »
داستانهایی از کرامات اولیای الهی،ص132
گناهانی که دعا را رد می کنند
امام سجاد عليه السلام :
گناهانى كه دعا را رد مى كنند، عبارتند از :
بدى نيّت، بد ذاتى، دورويى با برادران،باور نداشتن اجابت دعا،به تأخير انداختن نمازهاى واجب تا هنگامى كه وقتشان بگذرد،تقرّب نجستن به خداوند عزّوجلّ با نيكى كردن،صدقه ندادن،بد زبانى،ناسزا گفتن.
معانى الأخبار، ص ۲۷۱، ح ۲
هدیه آیت الله نخودکی
حاج آقای نخودکی گفت میخاین یه چیزی بهتون یاد بدم که قدرتش از علم کیمیا هم بالا تر باشه.
به مافرمودند:
بعد هرنماز اینها را بخونید:
* اول تسبیحات حضرت زهرا
* دوم آیت الکرسی تاوهوالعلی العظیم
* سوم 3 تا قل هو الله
* چهارم 3 تا صلوات
* پنجم آخر آیه 2 سوره طلاق از من یتق الله و آیه 3
وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکِّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرا.3مرتبه
فرمود: هرچه من دارم از عمل کردن به این 5 مورد بعد از هر نماز دارم.
یکی از عوامل تحکیم دوستی و رفاقت هدیه دادن به دوستان است.
زمین جسد "لواط کار" را بیش از سه روز نگه نمیدارد!
غلامی را آوردند پیش عمر وگفتند: اومولایش را کشته است.
عمر دستور داد غلام رابه عنوان قصاص بکشند.
حضرت علی(علیه السلام) ازجریان باخبر شد، غلام را خواست و از اوپرسید: آیا تو مولایت راکشته ای؟
گفت:آری.
حضرت فرمود:چرا او را کشته ای؟
گفت:او به خاطر امیال نفسانی آمد پیش من و بر من غلبه کرد و با من لواط کرد،من هم او را کشتم.
حضرت از اولیای مقتول پرسید:آیااورادفن کرده اید؟گفتند بله.
پرسید:چه موقع او را دفن کرده اید؟گفتند:همین الان.
حضرت به عمرگفت:این غلام راحبس کن تاسه روز ودستوردیگری درمورداوجاری نسازتا سه روز تمام شود بعد از سه روزبه اولیای مقتول بگو تا بیایند اینجا.
وقتی سه روز تمام شد اولیای مقتول آمدند پیش حضرت علی(علیه السلام) وبه اتفاق عمر رفتند سر قبر مقتول.
سپس فرمود:قبر را بکنید.قبر را کندند تابه لحد رسیدند.
حضرت فرمود:جنازه رابیرون آورید.
به داخل قبرنگاه کردند دیدند کفن مقتول هست اماخودش نیست،گفتند:جنازه ای درقبرنیست!
حضرت علی(علیه السلام)گفت:
الله اکبر،الله اکبر…
قسم به خدا من دروغ نمی گویم،زیرا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود:
هرکس از امت من عمل قوم لوط را انجام دهد و باهمین حال بمیرد به او مهلت داده میشود تا درقبرقرارگیرد.
وقتی در لحد قبر قرارگرفت بیش ازسه روز در آنجا نمی ماند، بعد از آن او را پیش قوم لوط می برند و در عذاب سخت قوم لوط شریک میشوند و در روز قیامت هم با قوم لوط محشور می شوند…
لواط از جمله گناهان کبیره است وعمل زشتی است كه از زمان قوم لوط رواج پيدا كرده است .
آنها پایه گذار این عمل زشت بودند به طوری که قبل از آنان در هیچ قوم وملتی سابقه نداشته است..
این عمل زشت بر خلاف طبیعت انسان بوده و موجب سقوط و انحطاط انسان می شود.
اسلام هم به شدت با آن مبارزه کرده و حکم اعدام برای لواط کننده داده است…
بحارالانوار،جلد۴،ص۲۳۰،باب۷۱
بنا بود شما کور شوید، اما حالا که...
حضرت آیت الله شبیری زنجانی مدظله:
مرحوم آقای خوئی فرمودند: ما در نجف اشرف در خانه ۲۰ الی ۳۰ متری زندگی می کردیم.
خانمم روضه می گرفت و مزاحم مطالعه من بود. من به ایشان گفتم: روضه خوانی در منزل مزاحم مطالعه من است!
روضه تعطیل شد ولی چشم من مبتلا به دردی شد که هرچه مراجعه کردم، خوب نشد و دکترها از معالجه آن مایوس شدند.
متوسل شدیم، در عالم خواب به من گفته شد:
بنا بود شما کور شوید، ولی حالا که متوسل شدید با تربت استشفاء کنید. با تربت استشفاء کردم و چشمم خوب شد.
بدترین امت پیامبر(ص)
پیامبر مهربانی صلی الله علیه آله:
بدترین (مسلمانان) امت من کسانی هستند که چهار خصلت در آنها وجود داشته باشد :
1. در ناز و نعمت متولد شوند و درد مردم را نفهمند و رسیدگی نکنند.
2. گواراترین و پاکیزه ترین خوراکی ها را به خورند و به مردم می خورانند.
3.و و نرم ترین لباس را بهت می کنند و به مردم فقط و افتخار کنند.
4. و چون سخن گویند راست نگویند.
وسائل الشیعه ج ۱۰ ص۱۷۵
تشکرشیطان
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط، سیدی بود که شغلش فروش لباس های دوخته شده مانند کت شلوار بود.
در آن زمان در خارج از کشور دو تا کارخانه بود که پارچه تولید می کردند و از نظر اهل خبره محصول این دو کارخانه از نظر جنس با یک دیگر هیچ فرقی نداشت. جز این که یکی از آن دو تبلیغات زیادی داشت؛
دیگری تبلیغات چندانی نداشت. اکثر مردم به سراغ محصولات کارخانه پر تبلیغات می رفتند.
لباس هایی که این سید تهیه می نمود، از پارچه آن کارخانه کم تبلیغات بود ولی کسی متوجه نمی شد.
روزی شیخ رجبعلی، در مغازه او نشسته بود. جوانی آمد و لباسی خرید و رفت.
شیخ خنده ای می کند و سپس به شاگردش می گوید: علت خنده ام را نمی پرسی؟ می گوید: نمی دانم، بفرمایید به چه علت خندیدید؟!
شیخ رجبعلی در جواب می گوید: مردم نمی دانند که این دو کارخانه، محصولاتش عین یک دیگر است.
این جوان که لباس را از تو خرید، با خیال و ذهنیت آن کارخانه پر تبلیغات آمده بود! سزاوار بود که به او می گفتی که این پارچه از چه کارخانه ای است!
خنده ام از این بود که وقتی جوان لباس را خرید و رفت، شیطان آمد و در اطراف تو چرخی زد و تشکر کرد و رفت!
تلنگـــــــــر
فرشتہ از شیطان پرسید :
قویترین سلاح تو براے فریفتن انسانهـا چیست؟؟
شیطان گفت بہ آنهـا میگویم
«هـنوز فرصت هـست»
شیطان پرسید
قدرتمندترین سلاح تو براے امید بخشیدن بہ انسانهـا چیست؟
فرشتہ گفت بہ آنهـا میگویم
«هـنوز فرصت هـست»
بنگر ڪہ براے تو ڪدام فرصت باقیست.
ارزش صلوات برپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
آیت الله مجتهدی ره:
مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی از علماء مشهد بود، که در کتاب شریفش فرمود :
یکی از زهّاد و پرهیزگاران می گفت:
من با خودم عهد کردم که هر شب قبل از خوابیدن به اندازه ی معینی بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله) صلوات بفرستم.
یک شب یک عده از رفقا و دوستان به اتاق و حجره ام آمدند،
با اینکه حجره ام شلوغ بود و تا دیر وقت طول کشید و خسته بودم ولی مثل هرشب صلوات هایم را فرستادم و بعد خوابیدم.
شب خواب دیدم،آقا رسول الله(صلی الله علیه وآله) وارد حجره شدند و از تشریف فرمائی وجود مقدس حضرت در و دیوار منور شده بود.
به سوی من تشریف آورند و فرمودند:
کجاست آن دهانی که بر من صلوات می فرستاد؟ می خواهم آن را ببوسم.
من خجالت کشیدم که بگویم من، چون لیاقتی در خودم نمی دیدم.
ولی آنقدر آقا رسول الله (صلی الله علیه وآله) بزرگوار بودند که صورت مبارک را جلو آوردند و به صورت من بوسه زدند.
از شدت خوشحالی از خواب پریدم بطوری که همه ی دوستان و رفقا از خواب بیدار شدند و به حال من غبطه خوردند..
کلاس تفسیر حضرت زینب صلوات الله علیها برای زنان کوفه
در تاریخ آمده است که گروهی از مردان کوفه به نزد حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیه) آمده و گفتند:
به زنان ما اجازه بده تا به نزد دخترت آمده و علوم دین و تفسیر قرآن را از وی بیاموزند.
حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه پذیرفتند و حضرت زینب صلوات الله علیها شروع به تدریس زنها نمودند.
خدا می داند که در طول این چهار سال یا بیشتر چه تعداد از زنان مسلمان در درس حضرت زینب صلوات الله علیها حاضر می شده اند.
روزی حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه وارد خانه شد و شنید که حضرت زینب (صلوات الله علیها) به زنان درباره حروف مقطعه قرآن خصوصا درباره حروف ابتدایی سوره مریم “كهيعص” سخن می گفت؛ پس از پایان درس امیرالمومنین به دختر خود فرمود:
نور چشمم! آیا می دانی این حروف (ک،ه،ی،ع،ص) رمز و نشانه ای از وقایعی است که در سرزمین کربلا بر تو و برادرت واقع خواهد گردید؟
سپس آن حضرت گوشه هایی از جزئیات این فاجعه را برای حضرت زینب صلوات الله علیها بیان کرد.
منابع:
الخصائص الزينبية (للسيد الجزائري)، ص ٦٨
رياحين الشريعة (للمحلاّتي) ج ٣ ص ٥٧
زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد
نهی ازدشنام دادن به کافران
خداوند به صراحت در آیه 108 سوره انعام دشنام به دشمنان را جایز ندانسته و فرموده است:
و کسانی که غیرخدا را میخوانند، دشنام ندهید.
امام صادق(علیه السلام) در توضیح این فرمایش فرموده است که:
از دشنام به دشمنان خدا بپرهیزید، زیرا آنان هم به خداوند دشنام خواهند داد.
خداوند همچنین در همین آیه، دشنام نسبت به مقدسات دشمنان و حتی بتان را نهی کرده است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
از آنجا که مومنان به معبودان مشرکان دشنام میدادند و به دنبال آن مشرکان به معبود مومنان دشنام میدادند،
خداوند مومنان را از این کار نهی کرد.
پس مومنان برای اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دیگر اولیای معصوم الهی(علیه السلام) مورد سب و دشنام قرار نگیرند، باید از دشنام به دشمنان و مقدسات آنان اجتناب کنند.
در حقیقت، با آنکه کافران و مشرکان، شایسته احترام نیستند، ولی نباید کاری کرد که موجبات مقابله به مثل آنان را فراهم کرد و دشمنان به مقدسات حقانی مومنان و مسلمانان اهانت کنند.
منابع:
تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 757، ح 238
همان، ح 239
وقایع آخرالزمان درکلام امیرالمومنین علی (ع)
حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید مى آید.
1. کارهاى زشت آشکار مى گردد و معمولى مى شود.
2. پرده هاى عفت و شرم پاره مى گردد.
3. زنا کارى و تجاوزهاى ناموسى علنى مى شود
4.مالهاى یتیمان را حلال مى شمارند و مى خورند.
5. ربا خوارى شیوع پیدا مى کند.
6. در کیلو و وزنها، کم و کاست مى کنند.
7.شراب را به اسم نبید حلال شمرده و مى خورند.
8. رشوه را به عنوان هدیه و شیرینى مى گیرند.
9. به نام امانت دارى خیانت مى نمایند.
10. مردها خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها در مى آورند.
11. به احکام و دستورات نماز
بى_اعتنائى مى کنند.
12. حج خانه خدا را براى غیر خدا (براى ریا و یا تجارت ) بجا مى آورند.
سپس ادامه داد: کیفر این زشتى ها این است که خداوند آنها را از فیوضات خود محروم مى کند، تا جائى که ماه (شوال ) براى آنها مخفى مى شود بطورى که گاهى دو شبه دیده مى شود (که معلوم مى شود روز عید فطر را به عنوان ماه رمضان روزه گرفته اند با اینکه روزه آن حرام بوده است )
و زمانى شب اول رمضان مخفى مى شود، که دو روز آن را روزه نگرفته و به عنوان آخر ماه شعبان مى خورند و روز عید فطر را به خیال آخر ماه رمضان روزه مىگیرند. در این وقت باید ترسید از اینکه خداوند بطور ناگهانى آنها را کیفر کند (مانند زلزله و طوفان و سیل )
چرا که به دنبال آن کارها، بلاها مردم را فرا مى گیرد، تا جائى که کسانى صبح سالم هستند ولى شب در دل خاک و قبر آرمیده اند و گاهى شب سالمند و بامدادان جزء مردگان هستند.
وقتى چنین روزگارى پیش آمد، لازم است انسان همیشه وصیت کرده باشد که مبادا بلائى بر او فرود آمده و بدون وصیت بمیرد و واجب است نماز را در اول وقت آن بخواند چون ممکن است تا آخر وقت زنده نباشد.
هر یک از شما آن زمان را درک کرد بدون وضو نخوابد و اگر برایش امکان دارد همیشه با وضو باشد چه ترس آن است که مرگ ناگهانى برسد، لذا خوب است با وضو باشد که روح وى با طهارت خدا را ملاقات نماید.
من شما را ترساندم اگر بترسید و آگاه نمودم ، اگر آگاه گردید و شما را پند دادم چنانچه پند گیرید پس در پنهانى و آشکار، از خدا بترسید و نباید کسى از شما بمیرد، مگر اینکه مسلمان باشد، زیرا هر کس به جز اسلام آئینى داشته باشد از او پذیرفته نیست و در آخرت زیان کار است.
منابع:
بحارالانوار ج 19 ص 78
1100 داستان از زندگانی امام علی علیه السلام
درمحضراستاد
برکت علم
چیکار کنیم علم مون برکت پیدا کنه ؟
قال رسول الله صلي الله عليه و آله
من تعلم العلم رياء وسمعة يريد به الدنيا نزع الله برکته، و ضيق عليه معيشته، و وکله الله إلي نفسه، ومن وکله الله إلي نفسه فقد هلک.
رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: هر کس دانش را براي خود نمايي و شهرت طلبي بياموزد و هدفش از آن دنيا باشد، خداوند برکتش را از او بگيرد و زندگيش را بر او تنگ سازد و او را به خودش واگذارد و هر کس که خداوند او را به خودش واگذارد، همانا هلاک شود.
مکارم الأخلاق، ج 2، ص 364
فرهنگ یعنی...
- فرهنگ یعنی: عذرخواهی نشانهی ضعف نیست.
- فرهنگ یعنی: کینهها وبال گردن خودمان هستند.
- فرهنگ یعنی: لباس گرانقیمت نشانهی برتر بودن نیست.
- فرهنگ یعنی: به جای قدرت صدا، قدرتِ کلاممان را بالاتر ببریم
- فرهنگ یعنی: القاب ناپسند گذاشتن برای دوست، نشان صمیمیت نیست
- فرهنگ یعنی: هر کتاب یک تجربه است، تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم
- فرهنگ یعنی: وجدان کاری داشته باشیم.
- فرهنگ یعنی: چشم و همچشمی را کنار بگذاریم
- فرهنگ یعنی: تفاوت نسلها را درک کنیم
- فرهنگ یعنی: آزادی ما نباید مانع آزادی دیگران شود.
- فرهنگ یعنی: به دیگران زُل نزنیم!
- فرهنگ یعنی: برای دیگران دعا کنیم
- فرهنگ یعنی: به اندازه از دیگران سوال بپرسیم تا دروغ نشنویم
- فرهنگ یعنی: در دورهمیها کسی را سوژهی غیبت کردنمان قرار ندهیم
- فرهنگ یعنی: در جمع از کسی سوال شخصی نپرسیم
- فرهنگ یعنی: کتاب بخوانیم…!