حضرت زهرا(سلام الله علیها)امید علما
سیلی خدا
خداوند به انسان دستور داد
گندم نخور وقتی خورد،
اولین سیلی خدا به او
برهنه شدن بدنش بود…
این نشان میدهدکه
رهاکردن لباس سیلی خداست نه تمدن!
“استاد قرائتی”
حکایت
روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت. پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان. نالان و گريان. پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟
پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت.
داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش.
پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند.
پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: آنها براي خودشان خانه هم ميسازند، آيا وقت خانه درست كردن دارند؟
حضرت داوود فرمود: بله آنها در اين فرصت كم با هم در خانه سازي رقابت ميكنند.
پيرزن تعجب كرد و گفت: اگر جاي آنها بودم تمام صد سال را به خوشی و خوشحال کردن دیگران ميپرداختم.
برچرخ فلک مناز که کمر شکن است
بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است
داستان قرآنی که آقامحمدخان قاجاربرای علامه بحرالعلوم فرستاد
آغا محمد خان قاجار، قرآنى به خط میرزاى تبریزى كه خطاط معروفى بود با جلدى كه به یاقوت و الماس و زبرجد و سایر سنگهاى گرانبها تزئین شده بود به رسم هدیه براى بحرالعلوم ارسال كرد وقتى قرآن را آوردند كه به ایشان برسانند درب منزل را زدند با كوبیدن حلقه در بحرالعلوم خود پشت درب منزل آمد و در را باز نمود، در حالى كه دست مبارك آن بزرگمرد بالا و قلم به دستشان بود.
خطاب به آنان فرمود: چه كار دارید؟
گفتند: حضرت سلطان ، قرآنى براى شما فرستاده اند استاد نگاهى به جانب قرآن نمود و گفت : این زینتها و دانه ها چیست كه بر جلد آن نصب شده است ؟
عرض شد: اینها سنگهایى گرانبهاست كه جلد قرآن را با آنها تزئین نموده اند.
فرمود : چرا بر كلام خدا چیزى آویخته اید كه باعث زندانى شدن و تعطیل آن مى گردد؟ آنها را از جلد قرآن جدا كنید و بفروشید و قیمت آن را، میان مساكین قسمت كنید. عرض كردند: قرآن را كه با خط خطاطى معروف است و ارزش زیادى دارد قبول فرمایید.
فرمود : قرآن را هركس آورده نزد او باشد و آن را تلاوت نماید. این را فرمود و در منزل را بست .
منبع: فوائد الرضویه ، ص 406. دیدار با ابرار سید بحر العلوم
نمـاز مانند لیمـو شیرین است...
آیت الله بهجت(ره) :
نمـاز مانند لیمـو شیرین است…
هر چه از اول وقت، دورتر شود، تلخ میشود
هر که عادت به تاخیـر نماز کرد ،
خود را برای تاخیر در امور زندگی آماده کند…
تاخیر در اشتغـال، تاخیر در ازدواج ، تاخیر در سلامتـی…
هر قدر امـور نمازت منظم باشد ، امور زندگیت هم تنظیـم خواهد شد…
جهت دوری ازشیطان
کسی که در کارهایش بِسْمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم بگوید، شیطان از او غافل میشود،
او می تواند به راهش برود ؛
اجنه و شیاطین از او فرار می کنند.
آیت الله عبدالله مامقانی فرمود:
بر تو باد فرزند عزیزم بر زیاد گفتن ذکرِ
لا اِلٰهَ الاّ اللهُ لا حَوْلَ و لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ الْعَظیم.وَ صلّےاللهُ عَلی محمدٍ وَ آلهِ الطّاهِرین
چرا که این ذکر تاثیر و نقش بزرگی
در راندن و نابود کردن شیطانها دارد.
مصباح الهدی ص ۴۴۳، مرآةالرشاد، ص۱۱
روحانیت سنت کهن خود را حفظ کند!
ما طلبهها، ما جامعهی روحانیت و علمی، یکی از خصوصیاتمان از اوّل همین بوده است که با ضعفا و طبقهی ضِعاف نزدیک بودهایم؛ این خیلی امتیاز بزرگی است. بله، گاهی پولدارها ممکن بود سراغ یک عالمی هم بیایند، او هم یک احترامی بکند امّا معاشرت روحانیون ما، علمای ما، مراجع ما، ائمّهی جماعت ما -علمائی که بودند با مردم- عمدتاً با مردم فقیر و زیر متوسّط بوده است؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ این را باید نگه بداریم. حالا که علما و روحانیت، به یک موقعیتی در عالم سیاست دست پیدا کردهاند، نباید آنچه را تاریخچهی ما و سنّت کهن ما است از دست بدهیم.
اینکه در یک شهری یک عالمی مثلاً باشد، [ولی] بین مردم معروف باشد که ایشان با تجّار و با پولدارها و با باغدارها و مانند اینها [اُنس دارد] – مهمانی خانهی این؛ مهمانی در باغ آن- امّا با فقرا نه، اُنسی ندارد؛ این چیز خوبی نیست.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه(۲/بهمن/۹۶)
تهمت مثل زغاله ....
“تهمت”
مثل زغال است!
اگرنسوزاند، سیاه میکند…
وقتی تن کسی را زخمی میکنی، دیگه بعدش نوازش کردنش فقط دردشو بیشتر میکند…
عوامل نابودی ایمان
امام حسن عليه السّلام:
هلاكت و نابودي دين و ايمان هر شخص در سه چيز است:
تكبّر
حرص
حسد.
تكبّر سبب نابودي دين و ايمان شخص مي باشد و به وسيله تكبّر شيطان با آن همه عبادت ملعون گرديد.
حرص و طمع دشمن شخصيّت انسان است، همان طوري كه حضرت آدم عليه السلام به وسيله آن از بهشت خارج شد.
حسد سبب همه خلاف ها و زشتي ها است و به همان جهت قابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند.
اعيان الشّيعة، ج 1، ص 577
مهربانی به یکدیگر از وظایف اسلامی است
رهبرمعظم انقلاب(حفظه الله):
اسلام خواسته است انسانها نسبت به هم مهربان، به سرنوشت هم شدیداً علاقهمند و دلبند و دلبسته، به مصالح هم علاقهمند، از رنجها و اشتباهات یکدیگر متأثّر و متأسّف باشند، یکدیگر را دعا کنند، با یکدیگر با مرحمت رفتار کنند؛ «وَ تَواصَوا بِالمَرحَمَةِ» (سوره بلد آیه ۱۷)
این دست دوستی، پیوند عاطفی، ارتباط محبّتآمیز میان برادران، میان دوستان، میان خواهران، میان آحاد ملت اسلامی، خیرخواهی، خیراندیشی، اینها صفات بسیار برجسته و ممتازی است؛ اینها را باید در خود تقویت کرد.
بدترین صفات در انسان این است که انسان خود و مصالح مادّی خود را محور قرار دهد و حاضر باشد که به خاطر ارضای یک حسّ شخصی و یک خواست شخصی، انسانهای بیشماری را در معرض تلف و بدبختی قرار دهد.
تلنگر...
بچه ام كوچولو بود، از من بیسكویت
خواست. گفتم: امروز مى خرم. وقتى
به خانه برگشتم فراموش كرده بودم
بچه دوید جلو و پرسید:
بابا بیسڪویت كـو؟ گـفتم: یــادم
رفـت بچــه تازه بـه زبـان آمـده بــود،
گـفت: بابا بَـده، بابا بَـده
بچه را بغل كردم و گفتم: باباجان!
دوستـت دارمـ… گفـت: بیسكـویت كـو؟
دانستم كه دوستى بدون عمل را بچه سه
ساله هم قبول ندارد.
چگونه ما مى گوئیم خدا و رسول و
اهل بیت او را دوست داریم، ولى
در عمل كوتاهى مى كنیم؟!
استادقرائتی
روش های صحیح خوابیدن در اسلام!
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
1- با وضو بخوابید که فرشتگان با روح شما تماس بگیرند، امّا اگر وضو نداشته باشید، با روح شما تماس نخواهند گرفت.
2- فرمود:قبل از خواب حتماً به توالت رفته و خود را سبک کنید و بعد از آن بخوابید.
زیرا گاهی مَثانه پُر است و شخص در خواب بوده و در زمان مناسب تخلیه نمیکند که دچار درد کلّیه و سنگ کلّیه میگردد.
3- فرمود:روشهای خوابیدن چهار قسم است:
اوّل - خوابیدن به روش پیامبران که بر پشت میخوابند و منتظر وحی میباشند.
دوم - خوابیدن مؤمن که رو به قبله و بر روی پهلوی راست میخوابد.
سوم - خواب پادشاهان و شاهزادگان که از فراوانی غذائی که خوردند بر پهلوی چپ میخوابند.
درمحضراستاد
چرا گاهی بچه ها قدر پدر و مادر را نمیدانند؟
محبت خود را ارزان نفروشید؛ اگر هرچه محبت داشتید به بچه رایگان بدهید،او از محبت شما دلزده میشود؛
مثل غذا که اگر زیادی در اختیار بچه بگذارید، پس میزند؛ هرچند هم که خوشمزه باشد.
اگر نان را زیاد به او بدهید، مقداری را گاز میزند و باقی را توی دستوپا میریزد. کم توی ظرفش بریزید تا ته ظرفش چیزی نماند تا اگر خواست، دوباره بهاندازه برایش بریزید که یکدانه برنج هم اضافه نیاید.
بچه را تشنۀ محبت خود نگهدارید. بعضی وقتها آدم با افراط در محبت، درواقع میخواهد خودش را تسکین بدهد.
این، ساختن بچه نیست، ویران کردن اوست.
بلکه انسان باید محبتش توی مشتش باشد و اگر کار خوب از بچه دید، متناسب با آن، محبت را به بچه عرضه کند تا بچه از محبت زیادی دلزده نشود و برای جلب محبت پدر مادر تلاش کند…
مرحوم آیت الله حائری شیرازی
تلنگر...
“زمان” به خاطر هیچ کس …
منتظر نمی ماند!!!
پس فراموش نکنید:
“دیروز” به تاریخ پیوست…
“فردا ،"معما است.
و"امروز"هدیه است!!!
تلنگر...
هیچکس برتر نیست ،
هیچکس پست تر نیست ،
اما هیچکس برابر هم نیست،
انسانها منحصر به فرد هستند ،
غیر قابل مقایسه.
تو، تو هستی.
من، من هستم.
“خودمون باشیم “
هنر واقعی انسان
رهبرفرزانه انقلاب(حفظه الله):
هنر این است که انسان، منطقی حرف بزند، منصفانه حرف بزند، برای خاطر هوای نفْس حرف نزند، برای خاطر جهات شخصی حرف نزند، برای خاطر قدرتیابی حرف نزند، خدا را در نظر داشته باشد.
اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولٰئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً، بدانید خود این حرفی که میزنید، در روز قیامت عملی است که مجسّم میشود در مقابل شما، و خدای متعال مؤاخذه میکند، سؤال میکند؛ نمیشود هر حرفی را انسان بهخاطر میل دل خودش بزند.
۹۶/۱۰/۰۶
جانشین پادشاه
روزی از روزها، پادشاهی سالخورده که دو پسرش را در جنگ با دشمنان از دست داده بود، تصمیم گرفت برای خود جانشینی انتخاب کند.
پادشاه تمام جوانان شهر را جمع کرد و به هر کدام دانه ی گیاهی داد و از آنها خواست، دانه را در یک گلدان بکارند تا دانه رشد کند و گیاه رشد کرده را در روز معینی نزد او بیاورند. پینک یکی از آن جوان ها بود و تصمیم داشت….
تمام تلاش خود را برای پادشاه شدن بکار گیرد، بنابراین با تمام جدیت تلاش کرد تا دانه را پرورش دهد ولی موفق نشد. به این فکر افتاد که دانه را در آب و هوای دیگری پرورش دهد، به همین دلیل به کوهستان رفت و خاک آنجا را هم آزمایش کرد ولی موفق نشد.
پینک حتی با کشاورزان دهکده های اطراف شهر مشورت کرد ولی همه این کارها بی فایده بود و نتوانست گیاه را پرورش دهد. بالاخره روز موعود فرا رسید. همه جوان ها در قصر پادشاه جمع شده و گیاه کوچک خودشان را در گلدان برای پادشاه آورده بودند.
پادشاه به همه گلدان ها نگاه کرد. وقتی نوبت به پینک رسید، پادشاه از او پرسید: پس گیاه تو کو؟ پینک ماجرا را برای پادشاه تعریف کرد… در این هنگام پادشاه دست پینک را بالا برد و او را جانشین خود اعلام کرد! همه جوانان به این انتخاب پادشاه اعتراض کردند.
پادشاه روی تخت نشست و گفت: این جوان درستکارترین جوان شهر است. من قبلاً همه دانه ها را در آب جوشانده بودم، بنابراین هیچ یک از دانه ها نمی بایست رشد می کردند.
پادشاه ادامه داد: مردم به پادشاهی نیاز دارند که در عین راستگویی و درستکاری با آنها صادق باشد، نه آن پادشاهی که برای رسیدن به قدرت و حفظ آن دست به هر عمل ریا کارانه ای بزند!
نتیجۀ امواج سیاستزدایی از فکر دینی، در آموزشهای حوزۀ علمیه
آنقدر امواج « سیاستزدایی» از فکر دینی، در طول تاریخ استبداد سنگین بوده که به این سادگیها نمیتوان از آثار شوم آن خلاص شد.
ما پس از انقلاب بااینکه بر شعار محوری «دیانت ما عین سیاست ماست» متکی بودهایم، هنوز نتوانستهایم از فشار آن امواج سهمگین در ذهنیتها خلاص شویم.
هنوز « برداشت سیاسی» از تاریخ اسلام که عرصۀ کنشها و واکنشهای سیاسی است باب نشده. هنوز مسائل مربوط به امامت و ولایت غیرسیاسی توضیح داده میشوند. هنوز سیاسی بودن بسیاری از آیات قرآن تبیین نشده است. شاید چند دهه طول بکشد تا در آموزشهای حوزه، دانش سیاست جایگاه خود را پیدا کند.
علیرضا پناهیان ۹۶.۹.۹