تلنگر...
خودمان را با جمله،
” تا قسمت چه باشد ” گول نزنیم ؛
خدا به ما اراده داده ؛
” قسمت ” اراده من و توست . . .
بهترین هدیه به اموات
حضرت آیت الله بهاءالدینی:
ڪسی میگفت: مادرم چند سال
قبل مـــرده بود یڪ شب خوابش
را دیـدم گفت: پســرم!
هیچ چیزی مثل صلوات روح من
را شاد نمیڪند بهترین هـدیه ڪه
به من میدهـــــی ایـن ذڪـر اسٺ.
دو تا نان دادی دو تا بچه گرفتی
روزی دو تن از فرزندان خردسال مرحوم آقاجان آیت الله کوهستانی(ره) به حمام رفته بودند، چون هوا سرد بود مادرشان برای گرم کردن فضای سرد حمام مقداری زغال آتش کرد.
منقل را داخل حمام برد و خود برای رسیدگی به کارهای منزل آنان را تنها گذاشت. چون زغال ها کاملا آتش نگرفته بود گاز زغال هر دوی آنان را بی هوش کرد؛ به طوری که صدای آنان در اثر خفگی در سینه حبس شده بود و نمی توانستند از کسی کمک بخواهند.
در این حال که آیت الله کوهستانی(ره) به طور اتفاقی نزدیک حمام رفته بود متوجه گردید که صدای ضعیفی از داخل حمام می آید بی درنگ در حمام را باز کرد دید که هر دو فرزندش بی حال داخل حمام افتاده اند
فورا هر دو را بیرون آوردند و مقداری آب به صورتشان پاشیدند تا این که به هوش آمدند و از مرگ حتمی نجات پیدا کردند.
معظم له نجات یافتن دو فرزندش را بدون حکمت نمی یافت، از این رو در جست و جوی حمکت آن برآمد و از مادرشان پرسید: شما امروز چه کاری انجام داده اید؟ مادر گفت:
کار ویژه ای نکرده ایم جز این که اول صبح دو تن از طلبه ها برای نان مراجعه کرده بودند که به هر کدام، یک قرص نام دادم. آقا متوجه جریان گردید و فرمود: دو تا نان دادی و دو تا بچه گرفتی.
فواید گوش كردن به اذان
۱. شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار مى دهد. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان
2. شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو مى كند، امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید
3. شنیدن اذان انسان را سعادت مند مى كند.پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است
4. شنیدن اذان سبب دورى شیطان مى شود. رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند.
5.امام باقر(علیه السلام) فرمود:
رسول خدا صلي الله عليه واله و سلم هنگامي که اذان موذّن را مي شنيد، آنچه را موذّن مي گفت تکرار مي کرد.
منبع: محمدى رى شهرى، میزان الحكمه، ج1، ص82.
همان، ج1، ص84.
مجلسى، بحارالانوار، ج77، ص190، مؤسسة الوفاء.
تاوان امید بستن به غیر از خدا
جبرئيل در زندان نزد حضرت يوسف آمدوفرمود:
اي يوسف چه كسي تورا زيباترين مردم قرار داد؟
فرمود: پروردگار
چه كسي ترا نزد پدر محبوب ترين فرزندان قرار داد؟
فرمود : خدايم
چه كسي كاروان را به سوي چاه كشانيد؟
فرمود:خداي من
چه كسي سنگي كه اهل كاروان در چاه انداختند از تو باز داشت؟
فرمود:خدا
چه كسي از چاه ترا نجات داد ؟
فرمود : خدايم
چه كسي ترا از كيد زنان نگه داشت؟
فرمود:خدايم
اينك خداوند مي فرمايد : چه چيز تورا بر آن داشت كه به غير من نياز خود را باز گوئي؟
پس هفت سال در ميان زندان بمان (به جرم اينكه به ساقي سلطان اعتماد كردي و گفتي : مرا نزد سلطان ياد كن )
یوسف علیه السلام به قدری پشیمان شد و در زندان ناله و گريه كرد كه اهل زندان به تنگ آمدند و قرار شد يك روز گريه كند و يك روز آرام بگيرد…
نمونه معارف ج3 ص 280
لئالی الاخبار ص 92
وقتی همه با تو بد میشوند!
حکایت نقاشی فرشته و شیطان
حاکم ماهرترین نقاش را مامـور کرد که در مقابل مبلغی زیـاد ، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند.
نقاش به جستجو پرداخت که چـه بکشد که نماد فرشته باشد؟ چون فرشته برایـش قابل رویت نبود ، کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا کرد و تصویر او را کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف کردند.
نقاش به جاهای بسیاری میرفت، تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود ، اما تصویر مورد نظرش را پیدا نمیکرد چون همه بندگان خدا بودند هر چند اشتباهی نمودہ بودند.
سال ها گذشت امـا نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد، پس از چهل سال که حاکم احساس کرد دیگــر عمرش به پایان نزدیک است به نقاش گفت هر طـور که شــده این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود.
نقاش دوباره گشت تا یــک مجـرم زشت چهره و مست با موهایی درهـم ریخته را در گوشه ای از شهـر یافت . در مقابـل مبلغی بسیار ناچیز اجازہ گرفت نقاشیش را به عنوان شیطان رسـم کند، او هم قبول نمود.
نقاش متوجه شد که اشک از چشمان ایـن مجرم میچکـد . از او علت را پرسیـد؟ گفـت من همــان بچه ی معصومی هستــم که تصویـر فرشته را از من کشیدی ، امروز اعمالــم مرا به شیطان تبدیل نموده .
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
راه حل آسان برای ارتقای معنوی انسان
آیت الله بهجت(ره):
کار آسان و کوچک بعد از ملاحظه
واجبات و محرمات صلوات فرستادن
است صلواتِ عاشقانه و محبانه
صلوات محبت آور است و محبت انسانرا بالا میکشد
پاداش تحمل پرخاشگری مادر
دهخدا مـادری داشت بسیــار عصبی و پرخاشگر طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بــود و پیــرپسر مجــردی بـود در کنــار مــادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خــواب شیرین بیدار کرد و آب خواست . دهخدا رفت و لیـوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبیدو گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه ای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت خدایا من چه گناهی کرده ام بخاطر مادرم بر نفســم پشت پـا زده ام . مــن خــود ، خـود را مقطوع النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد . خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی ام را از من نگیر.
گریست و خوابیــد شب در عالم رؤیـا دیـد نوری سبز از سـر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفـت برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.
از فردای آن روز دهخــدا شاهکار تاریــخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال وحکم بود را گردآوری کرد و نامـش برای همیشه بدون نسل ، در تاریخ جاودانه شد.
همه برابرند، بدون سهمیه و تبصره
از امام صادق (علیه السلام)پرسیدند:
بیت المال را باید چگونه بین مسلمین تقسیم کرد؟
امام صادق علیهالسلام در پاسخ فرمودند:
مسلمانان، فرزندان اسلام هستند. من همه آنها را در برخورداری از امکانات بیتالمال، برابر میدانم.
اگر هر یک از آنها فضیلت و برتری خاصی دارد، این برتری تنها میان خود آنها و خدایشان است.
مسلمانان ، همچون پسران یک پدر هستند که فضیلت و صلاحیت یکی از آنها، سبب فزونی ارث بردن او نسبت به دیگری که دارای ضعف و نقصان است، نمیشود.
این روش و سیره حضرت محمد صلیاللهعلیه وآله در ابتدای اسلام بود، اگر چه دیگران پس از رسولالله گفتند:
برخی را بر اساس سابقه بیشتر در اسلام، از نظر برخورداری از بیت المال امتیاز میبخشیم!
تهذیب الأحکام، جلد۶، صفحه ۱۴۶
مکروهاتی که روزی را از انسان دفع میکنند
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
مکروهاتی که روزی را از انسان دفع میکنند:
1.اظهار فقر و نداری کردن در حضور مردم؛
2.خواب دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح؛
3.تحقیر و کمارزش شمردن نعمت های خدا؛
4.شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال.
معانی الاخبار، ص ۲۷۱
زندگی زیباست...
شکسپیر نقل شده که وقتی میتـوانستم صحبت کنم ، گفتند گوش کن. وقتی میتوانستم بازی کنـم ، کار کردن را به مـن آموختند .
وقتـی کـاری پیدا کردم ، ازدواج کردم .
وقتی ازدواج کردم ، بچـه ها آمدنــد .
وقتی آنهـا را درک کردم مرا ترک کردنــد .
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنــم ، زندگی تمـام شد . پس زیبا زندگی کنید
عاقبت بی ادبی به درگاه خدا
یک آیۀ قرآن هست که نیمۀ اولش را همه شنیدهاند: «اُدْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید، جوابتان را میدهم.» و در ادامه میفرماید:
«إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرين.
کسانی که نسبت به عبادت من تکبر وزرند، به زودی با کمال ذلت و خواری داخل جهنم خواهند شد.
خداوند ابتدا میفرماید: «اُدْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید، من جوابتان را میدهم.»
بعد بلافاصله میفرماید: «کسانی که تکبر کنند و درِ خانه من نیایند و از من چیزی نخواهند، اگر دیگران را عادی به جهنم میبرم، آنها را به خاطر تکبرشان، با خواری و ذلّت به جهنم خواهم برد.»
در واقع معنایش این است: «من خدای تو هستم که دارم به تو میگویم مرا صدا بزن تا جوابت را بدهم،
آنوقت تو سرت را پایین انداختهای و لال شدهای! یا اینکه اصلاً اعتنا نمیکنی و میروی؟» این نوع برخود، نشانۀ تکبر انسان نسبت به خداوند است.
به مجلس ختم که میروی، وقتی بچهای سینی خرما را جلوی شما میگیرد و میگوید «بفرمایید»، بیاعتنا از کنارش رد نمیشوی، چون بیادبی محسوب میشود، هرچند طرف مقابل شما یک بچه است.
اگر هم خرما نخواهی، برمیگردی میگویی: «خیلی ممنون. میل ندارم. تشکر.» بالاخره یک جوابی میدهی.
حالا خداوند با آن عظمت و جلال، آمده جلوی شما و میفرماید: «از من چیزی بخواهید تا به شما بدهم!» اما تو سرت را پایین انداختهای و بیاعتنا رد میشوی؟
خدا هم با کسی شوخی ندارد.
میدانی چرا نمازی که تعقیبات نداشته باشد قبول نیست؟ چون خدا بعد از نماز به تو میفرماید: «بنده من نماز خواندی؟ از من حساب بردی؟ امر مرا اجرا کردی؟ احسنت!
حالا تو یک دعای مستجاب پیش من داری، از من بخواه تا به تو بدهم.»
بعد یک دفعهای خدا نگاه میکند میبیند که بندهاش بدون اینکه چیزی بخواهد، دارد از سر سجاده بلند میشود میرود!!
تلنگر...
ﭘﺎﺩﺷــﺎﻫﻰ ﺑﺎ ﻧﻮﻛــﺮﺵ ﺩﺭ ﻛﺸﺘﻰ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﺎ ﺳﻔــﺮ ﻛﻨﺪ ، ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻧﻮﻛﺮ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺯﺍﺭﻯ ﻭ ﻟﺮﺯﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻰ ﺗﺎﺑﻰ ﻛﺮﺩ.
ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻟﺪﺍﺭﻯ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﮕﺮﻓﺖ، ﻧﺎ ﺁﺭﺍﻣﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻢ ﺯﺩ ، ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﭼﺎﺭﻩ ﺟﻮﯾﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺣﻜﯿﻤﻰ ﺑﻪ ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﻫﻰ ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﻰ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ.
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﻛﻨﻰ ممنونــم . ﺣﻜﯿﻢ ﮔﻔﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑــﺪﻩ ﻧﻮﻛﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ . ﺍﻭ ﺭﺍ داخل ﺩﺭﯾﺎ انداختند . ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻏﻮﻃﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﻰ ﺯﺩ کمکم ﻛﻨﯿﺪ ، ﻣﺮﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﯿﺪ.
دستش ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻛﺸﺘﻰ ﻛﺸﯿﺪﻧﺪ . ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻰ ساکت ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﯾـﮕﺮ ﭼﯿﺰﻯ ﻧﮕﻔﺖ . ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺣﻜﯿﻢ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻏﻼﻡ ﮔﺮﺩﯾﺪ؟
ﺣﻜﯿــﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﻧﺞ ﻏـﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭽﺸﯿﺪﻩ ﺑــﻮﺩ ﻭ ﻗــﺪﺭ سلامـتی در ﻛﺸﺘﻰ ﺭﺍ ﻧﻤــﻰ ﺩﺍﻧﺴﺖ، ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻗــﺪﺭ ﻋﺎﻓﯿﺖ ﺭﺍ ﺁﻥ کسی ﺩﺍﻧـﺪ ﻛﻪ ﻗﺒﻼ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﮔﺮﺩﺩ.
درمحضراستاد
قرآن بخوان
مرد بیســوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید . روزی پسرش از او پرسید چــه فایده ای دارد قرآن میخوانی ، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت پسرم سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور . پسر گفت غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند . پدر گفت امتحان کن پسرم.
پسرسبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت . سبد را زیـر آب زد و به سرعت به طــرف پـدرش دویــد ولی همه آب ها از سبـد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
پسر به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد. پدر گفت دوباره امتحان کن. پسردوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد . برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت غیر ممکن است…
پدر با لبخند به پســرش گفت سبـد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال ، سیاه بود ، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت ایــن حداقل کاری است که قــرآن برای قلبت انجام میدهد . دنیا و کارهای آن ، قلبت را از سیاهی ها وناپاکی ها پر میکند و خـواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند ، حتی اگر معنی آنرا ندانی.
با نیت کار کن...
حاج آقا دولابی ره:
با نیت کار کن
خانواده ات هر چند نفر که هستند، به آنها نگاه نکن و به نیت همان تعداد از ائمه علیهم السلام از آنها پذیرایی کن.
چند وقت که این کار را ادامه دادی،ع ببین چه میشود.
با نیت کار کن.
مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز میشویی
سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی میکنی،
سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن.
خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که میشویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده.
چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همۀ فضای زندگی ات را پر میکند و راه سیرت باز میشود.
مصباح الهدی، ص ۲۱۴
طولاني ترين روز عمر انسان!
شخصي محضر امام زين العابدين (علیه السلام)رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود.
امام عليه السلام فرمود:
بيچاره فرزند آدم هرگز روز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمي گيرد.
اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مي شود:
مصيبت اول اينكه:
هر روز از عمرش كاسته مي شود. اگر زيان در اموال وي پيش بيايد غمگين مي گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولي عمر قابل برگشت نيست…
دوم:
هر روز، روزي خود را مي خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند.
سپس فرمود:
سومي مهمتر از اين است.گفته شد، آن چيست؟
امام(علیه السلام)فرمود:
هر روز را كه به پايان مي رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمي داند به سوي بهشت مي رود يا به طرف جهنم.
آنگاه فرمود:
طولاني ترين روز عمر آدم، روزي است كه از مادر متولد مي شود.
بحار، ج 46، ص 125