تحقیرنکنید...
توصیه جبرئیل به حضرت آدم(ع)
درمحضراستاد
بعضی از آدمها فقط در دو حالت
با شما موافق هستند.
اول اینکه حرف خودشون رو تایید کنی
دوم اینکه اصلا حرف نزنی
به این آدمها میگن خود منطقی پندار
” دکتر سمیعی “
معلم انسان...
انسان دو نوع معلم دارد:
آموزگار و روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی،
دومی با تلخی به تو می آموزد
اولی به قیمت جانش،
دومی به قیمت جانت…
راضی به رضا...
حضرت عیسی به مردی که نابینا و ابرص (پیس) و مفلوج بودگذر کرد و دید که گوشت تنش از جذام فرو ریخته است و می گوید: شکر خدایی را که مرا از بلاهایی که بسیاری از مردم بدان گرفتارند عافیت داد..!
حضرت عیسی فرمود: ای مرد! کدام بلاست که تو را از آن عافیت داد؟
گفت: ای روح الله! من از کسی که در دل وی آن معرفت که در دلم خدای قرار داده ندارد، بهترم.
فرمود: راست گفتی، دستت را بده، دست او را گرفت و بر اندامش دست مبارک خود را مالید، درست اندام و نیکو چهره گردید و خداوند بیماری های او را به خاطر راضی بودن به بلاها - شفا داد. وی بعدأ مصاحب حضرت عیسی شد و با او عبادت می کرد.
علم اخلاق اسلامی ج 3 ص 262 ـ جامع السعادت ج 3 ص 208
گذشت نشانه...
وقتی قدرت انتقام را داری
“گذشت” بالاترین درجه عقل توست
و “انتقام” اولین نشانه ضعفت . .
دعاهای زیبای تحویل سال
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻧَﻮِّﺭ ﻗُﻠُﻮﺑَﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺯَﯾِّﻦ ﺍَﺧْﻼﻗَﻨﺎ ﺑِﺰﯾﻨَﺔِ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍَﻟْﺒِﺴْﻨﺎ ﺑِﺨِﻠْﻌَﺔِ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗﻨﺎ ﺷَﻔﺎﻋَﺔَ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮﻟَﻨﺎ ﺫُﻧُﻮﺑَﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍَﮐْﺮِﻣْﻨﺎ ﺑِﮑَﺮﺍﻣَﺔَ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺣَﻤْﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻫْﺪِﻧﺎ ﺑِﻬِﺪﺍﯾَﺔِ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻧْﺼُﺮِﺍﻟْﺎِﺳْﻞﺍﻡَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺴْﻠِﻤﯿﻦَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺧْﺬُﻝِ ﺍﻟْﮑُﻔّﺎﺭَ ﻭَﺍﻟْﻤُﻨﺎﻓِﻘﯿﻦَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺷْﻒِ ﻣَﺮﺿﺎﻧﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺣَﻢ ﻣَﻮْﺗﺎﻧﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺣْﻔَﻆ ﻭَ ﺍَﯾِّﺪْ ﻗﺎﺋِﺪَﻧﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺗَﻮﻓﯿﻖَ ﺍﻟﻄّﺎﻋَﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺑُﻌْﺪَ ﺍﻟْﻤَﻌْﺼﯿﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺻِﺪْﻕِ ﺍﻟﻨِّﯿَّﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﻋِﺮﻓﺎﻥَ ﺍﻟْﺤُﺮﻣَﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗﻨﺎ ﺣَﺞَّ ﺑَﯿﺘِﮏَ ﺍﻟْﺤَﺮﺍﻡَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺯﯾﺎﺭَﺓَ ﻗَﺒْﺮِ ﻧَﺒِﯿِّﮏَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺗَﻘَﺒَّﻞ ﺻَﻼﺗَﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨﺎﻣِﻦ ﺍَﻋْﻮﺍﻧِﻪِ ﻭَﺍَﻧْﺼﺎﺭِﻩِ ﺑِﺎﻟْﻘران
اللهم عجل لولیک الفرج بالقرآن
گاندی خطاب به همسرش نوشت
گاندی خطاب به همسرش چه زیبا نوشت:
خوبِ من ، هنر در فاصله هاست
زیاد نزدیک به هم می سوزیم،
و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم .
تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم،
و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی.
کسی که تو از من می خواهی بسازی،
یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت.
من باید بهترین خودم باشم برای تو.
و تو باید بهترین خودت باشی برای من .
خوبِ من ، هنرِِ عشق در پیوند تفاوت هاست،
و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها .
زندگی ست دیگر…
همیشه که همه رنگهایش جور نیست؛
همه سازهایش کوک نیست.
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید؛
حتی با ناکوک ترین ناکوکش.
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن؛
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد؛
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.
به این سالها که به سرعت برق گذشتند؛
به جوانی که رفت؛
میانسالی که می رود.
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به زمستانی که رفت؛
بهاری که دارد
تمام می شود کم کم،
آرام آرام.
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی
گاهی می بارد و گاهی هم صاف است.
میگذرد، هر جور که باشی
تلنگر...
مشڪلاتت را با مـــداد بنویـس
و نعـــــمت هایت را با خـــودڪار
امـــــید داشته باش ڪه
روزی تــــمام مشڪلاتت را پاڪ
خواهد ڪرد خدایی ڪه از احوال
تـــــمام بندگانـــش باخـــــبر است.
امــیدوار باشیـــــیم
یا من ارجوه لکل خیر
مهلت ندادن عزرائیل
حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود.
یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند،
ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟.
عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم.
مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام.
مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید
عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود.
عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است،
مدتی توقف کرد، دید مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن.
ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد.
عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت،
در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد.
عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید.
عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟
مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر.
منهاج الشارعین - منهج 13، ص 591
محبت پدر به فرزند؛ نمونۀ اعلای محبت
در افکار عمومی، محبت مادر به فرزند ضربالمثل است، اما در احسن القصص قرآن، نمونۀ اعلای محبت، محبت پدر به فرزند است.
نکتۀ اصلی داستان سورۀ یوسف، عشق زلیخا به یوسف نیست، بلکه محبت یعقوب به یوسف است که یعقوب در فراق فرزندش از شدت محبت و فراق او چشمانش سفید میشود و با پیراهن یوسف بینا میشود. محبت ابراهیم به اسماعیل نمونۀ دیگری از محبت پدر به فرزند در قرآن است.
علیرضا پناهیان
از کجا بفهمم از چشم خدا افتادم
بهترین عمل در ماه مبارک رجب...
مقام معظم رهبری “مدظله”
در ماه رجب دائم، استغفار کنید.
ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم.
هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنىام! پیغمبر خدا میفرماید که: انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّة.
بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلودهایم.
استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ انشاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم.
درمحضراستاد...
آیت الله کشمیری:
سوره یس بخوانید و ثوابش را به امام جواد علیه السلام هدیه کنید ، حاجات شما را خواهد داد.
تمدّن نوین اسلامی...
شما جوانان باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ(ارواحنافداه) است، نزدیک کنید.
ببخشیم...
ناراحت شدن دست ما نیست
اما
ناراحت ماندن دست ماست
پس اجازه ندهیم که
رفتار تلخ دیگران در ما اثر کند
و روزگارمان را تلخ کند.
راه کنترل ذهن...
چگونه ذهنمان را به امور خوب متوجه کنیم؟
برای تربیت ذهن، دو نوع عملیات باید انجام شود: یکی منصرفکردن ذهن از امور بد، و دیگری، متوجّهکردن ذهن به امور خوب. در رأس امور خوب هم خود خداوند است! خدا با آن عظمت، خودش را وسیلۀ تربیت ما قرار میدهد؛ از بس که ما را دوست دارد. میخواهد به ما قوّت ذهن و فکر بدهد، میگوید: «به من فکر کن؛ به قدرت من، به علم من! به مهربانی من، به اینکه همهچیز دست من است…»
آنچه موجب میشود آدم بتواند به خدا فکر کند عظمت خداست. اذکار مهم نماز را ببینید: «اللهُ أکبر» «سُبحانَ ربّی العَظیمِ و بِحَمدِه»، «سُبحانَ ربّی الأعلی وَ بِحَمدِه» همه اینها به عظمت و بزرگیِ خدا اشاره دارد.
در نماز جایی که باید بیشترین توجه انسان در آن لحظه باشد، همان موقعِ «الله اکبرِ» اول نماز است. طبق روایات اگر کسی در اول نماز توجّه کند، در طول نماز هم خدا به او کمک میکند که یکمقدار توجّه پیدا کند. اما کسی که اول نماز بیاعتنا باشد، خدا میفرماید «يَا كَاذِبُ أَ تَخْدَعُنِي» (مستدرکالوسایل/۴/۹۶) دروغگو داری مرا گول میزنی؟ لااقل یک لحظه در اول نماز که میتوانی به خدا توجّه کنی!
اگر انسان نمیتوانست به امور خوب و مثبت، مخصوصاً صفات پروردگار توجّه کند و نمیتوانست ذهنش را کنترل کند، خدا دستور نمیداد که او را زیاد یاد کنیم «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» (احزاب/۴۱) حتی نمیفرمود کسی که از یاد خدا خودداری کند مجازات میشود! «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا» (طه،۱۲۴) پس ما حتماً میتوانیم.
از کم شروع کن؛ یعنی سعی کن یکلحظه به یاد خدا بیفتی، وقتی ذهنت منصرف شد، دوباره آن را برگردان و بعد، این را ادامه بده و تعدادش را زیاد کن. یعنی تعدادِ «بهیاد خدا افتادن» را در زندگیات زیاد کن، تا مقدارِ یاد خدا افزایش پیدا کند. متمرکزشدن روی یاد خدا، بسیار دشوار است. ولی مکرّر به یاد خدا افتادن بسیار آسان است. لذا فرمودهاند تسبیح بهدست بگیرید. همینطور که نخ تسبیح نمیگذارد دانهها پراکنده بشوند، خود تسبیح و ذکر هم نمیگذارد ذهن تو پراکنده بشود. ده تا را بدون توجه میگردانی، یک دفعهای در یازدهمی یادت میافتد.