سرگرداني مردم و ضرورت تقوا
امیرالمومنین علی علیه السلام:
آن كس كه بهشت و دوزخ را پيش روي خود دارد، در تلاش است
برخي از مردم به سرعت به سوي حق پيش مي روند كه اهل نجاتند و بعضي به كندي مي روند و اميدوارند و ديگري كوتاهي مي كند و در آتش جهنم گرفتار است،
چپ وراست گمراهي و راه ميانه، جاده مستقيم الهي است كه قرآن و آثار نبوت، آن را سفارش مي كند و گذرگاه سنت پيامبر (ص) است و سرانجام بازگشت همه بدان سو است.
ادعاكننده باطل نابود شد و دروغگو زيان كرد،
هر كس با حق درافتاد هلاك گرديد،
ناداني انسان همين بس كه قدر خويش نشناسد.
آنچه بر اساس تقوي پايه گذاري شود، نابود نگردد، كشتزاري كه با تقوي آبياري شود، تشنگي ندارد.
مردم! به خانه هاي خود روي آوريد، مسائل ميان خود را اصلاح كنيد،
توبه و بازگشت پس از زشتيها ميسر است،
جز پروردگار خود، ديگري را ستايش نكنيد، و جز خويشتن خويش ديگري را سرزنش ننماييد.
نهج البلاغه، خطبه ۱۶
خدامراکافی است...
خداوند در قرآن کریم می فرماید: قبل از اینکه ما شما را به این عالم بیاوریم:
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ» هنگامی که پروردگار تو از فرزندان آدم قول گرفت،
« وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ» خودشان را شاهد گرفت بر خودشان و فرمود:
«أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» آیا من خدای شما نیستم؟
«قالُوا بَلی شَهِدْنا» خدایا ما شهادت می دهیم خدای ما تویی، همه کاره ما تویی، مدیر و مدبر تویی.
ولی اینجا که آمدیم فراموش کردیم، فکر کردیم که تربیت کننده ما مادر است، اول دستمان، چشممان به دست مادر است، مادر شیر بدهد، پدر غذا تهیه کند،… .
کم کم فراموش کردیم که خدا همه کاره است،
حسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ را از دست دادیم.
نظرمنجم فرانسوی درمورداسلام
پیرسیمون لاپلاس:
منجم و ریاضیدان بسیار معروف فرانسوی در قرن 18 و 19 میلادی بود، که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرد. او یکی از محققین غربی است که ،در مورد دین مبین اسلام چنین اظهار نظر نموده است:
گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم، ولی آیین حضرت محمد(ص) و تعالیم او یک نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابراین اعتراف میکنیم، که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش میباشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیم.
مجله مکتب اسلام، اردیبهشت 1352، ص 69
جواب های دندان شکن حضرت علی (علیه السلام) به کفار
کفار: خدا کیست و در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟
امام فرمود:خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته .
كفار گفتند:
چه طور ميشود؟
هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!
امام على (علیه السلام) فرمود :
قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند ٢
امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟
گفتند ١
امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟
گفتند:هيچ
امام فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد؟
كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!
امام فرمود همه جا حضور دارد
وبر همه چيز مشرف است .
گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!
امام فرمود :
اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟
كفار گفتند همه جا و از همه طرف!
امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟
كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟
چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟
از روی نماز نمی شود فهمید...
استادشهید مطهری(ره):
اما اگر ربا را ميخوريم، نماز را هم با نافله هايش ميخوانيم، اگر خيانت به امانت مردم ميکنيم ولي زيارت عاشورايمان هم ترک نميشود، ميفهميم که اينها عبادت نيست، روي عادت است.
از امام روايت شده است: لاتَنْظُروا الي طولِ رُکوعِ الرَّجُلِ وَ سُجودِهِ
هيچ وقت به طول دادن رکوع و سجود شخص نگاه نکنيد؛ يعني رکوعهاي طولاني وسجودهاي طولاني شما را گول نزند، ممکن است اين از روي عادت باشد و اگر ترک کند وحشت کند. اگر ميخواهيد بفهميد اين شخص چگونه آدمي است، در راستيها و امانتها امتحانش کنيد چون امين بودن عادت بردار نيست، راست گفتن عادت بردار نيست مانند نماز خواندن.
اسلام و نیاز ها جلد ۱ صفحه ۲۱
آیا ایمان دارم یا نه؟
آیـت اللـه دستـغیب (ره) :
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮔﻢ ﺭﺳﯿﺪ ﻣﺆﻣﻨﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺳﺨﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ (علیه السلام) ﻣﺤﮏ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺍﺯ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :
«ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﮑﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ ، ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺛﻮﺍﺏ ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﺭﺍ.
اصول کافی، ج 2، ص 232، ح 6.
قلب قرآن، آیت الله دستغیب، ص 4
علت خوشحالی بی دلیل
همیشه گفته اند
دعا در حق دیگری زودتر
مستجاب می شود…
گاهی بی هیچ دلیلی
خوشحال هستید
وحالِ خوبی دارید.
یقین بدانید كسی
برایتان دعا كرده است…
قبولی نمازجماعت به برکت امام زمان(عج)
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
یکی از فواید نماز جماعت (اول وقت) این است که به برکت امام زمان(عج) نماز های ما همگی مقبول می شود.
زیرا اول وقت ، امام زمان (عج) نماز می خوانند.
ما در نماز می گوییم “ایاک نعبد” طلبه ها می دانند که “نعبد” صیغه مع الغیر است
من یک نفرم که در حال نماز خواندنم باید بگویم “اعبد” چرا می گویم “نعبد"؟
یعنی خدایا ما با همه ی بندگان خوب تو ، با امام زمان ، با خوب ها ، با اولیاء تو را عبادت می کنیم و نماز میخوانیم
پس تو هم یا باید نماز همه رو رد کنی یا نماز همه را قبول کنی. نماز همه را که نمی توانی رد کنی، چون نماز امام زمان (عج) هم در آن نماز ها هست،پس ان شاءالله که نماز همگی تان قبول است.
حقیقت ساعات سعد و نحس
مفضّل بن عمرـ از شاگردان امام جعفرصادق(ع) ـ از حضرت (ع) در این خصوص سئوال نمود که، آیا ساعات سعد و نحس که منجّمان و طالع بینان تعیین می کنند ؛صحّت دارد؟
حضرت در جواب فرمودند : ساعات سعد و نحس که منجّمان تعیین میکنند ، از روی قواعد جادوگری است امّا ساعات مساعد و نامساعد در مورد انسان داریم که، به مزاج انسان بر میگردد و ربطی به جادوگری ندارد.
برای هر انسانی ، هرچند روز یکبار و گاهی در یک شبانه روز از لحاظ مزاجی وضع مساعد یا غیر مساعد پیش می آید و علتش این است که ، خون و خلط در وجود آدمی همواره به یک حال نیست و در ساعات شبانه روز فرق می کند.
پس ساعات مساعد و غیر مساعد ما انسانها به حالات مزاجی ما برمیگردد که ، این حالات هم بر میگردد به نوع خواب و خوراک و مسائل زیست محیطی و آرامش و غیره که انسان باید بدان توجه کند .
کتاب مغز متفکر جهان شیعه - ص 491
طبقات جهنم
1. طبقۀ اول (دَرک)
مخصوص منافقان است و
اینان بدترین گروه از جهنمیان میباشند.
اِنّ المنافقین فی الدَّرکِ الأَسفَلِ مِنَ النّار
سوره نساء آیه۱۴۵
2.طبقۀ دوم (لَظا)
که جایگاه اشقیا میباشد.
کلّا اِنّه لَظی. سوره معارج آیه۱۵
3.طبقۀ سوم (حُطَمَه)
که تهمت زنندگان و عیب جویان و
مال اندوزان را در خود جای داده است.
کلّا لَیُنبَذَنَّ فی الحُطَمَه.
سوره همزه آیه۴
4.طبقۀ چهارم (سَقَر)
که جایگاه کافر و منکر و
تارکین نماز و کسانی که از مساکین
دستگیری نکردند است و عموم جهنمیان
از این درمیگذرند.
ما سَلَکَکُم فی سَقَر. سوره مُدَّثِّر۴۲
5.طبقه پنجم (جَحیم)
که در ان تجاوزکاران سکونت
داده میشوند.
و وَقاهُم عذابَ الجَحیم. سوره دخان آیه۵۶
6.طبقۀ ششم (سَعیر)
وجایگاه سرپیچی کنندگان از
خداوند است.
فَعتَرَفو بِذَنبِهِم فَسُحقاً لِأَصحابِ السَّعیر
سوره ملک آیه۱۱
7.طبقۀ هفتم (هاویة)
و نصیب کسی میشود که میزان
اعمال خیر او کم باشد و باید ۷۰ سال در
جهنم توقف کند.
و اَمّا مَن خَفَّت مَوازینُه. فَأُمُّه هاویة
سوره قارعه آیه ۸و۹
معجزه آب
براساس تحقیقاتی که دکتر “مساروا ایموتو"، دانشمند ژاپنی و پایه گذار نظریه تبلور ذرات آب بر روی مولکول های آب نموده است ، به این نتیجه رسیده که :
جمله ” بسم الله الرحمن الرحیم ” که در قرآن کریم وجود دارد و مسلمانان آن را در ابتدای کارهای خود یا در هنگام غذا خوردن و یا موقع خواب بر زبان می آورند، تأثیر عجیبی بر بلورهای آب دارد.
زمانی که “بسم الله الرحمن الرحیم” گفته می شود، تغییرات عجیبی در بلورهای آب رخ داده و آنها بسیار زیباتر می شوند، لذا می توان با گذاشتن صوتی از تلاوت قرآن کریم در کنار آب، آن را زیباتر و با صفاتر نمود.
ماجرای کلمه " نجف "
امام صادق(علیه السلام)میفرمایند؛
نجف همان کوهی بود که پسر نوح گفت: «سَآوِی إِلی جَبَلٍ یعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ»[به زودی بالای کوهی خواهم رفت که من را از غرق شدن در آب حفظ می کند] و روی زمین کوهی بزرگ تر و مرتفع تر از آن نبود.
خداوند به کوه خطاب فرمود: ای کوه، آیا از من به تو باید پناه برده شود؟ پس کوه بلافاصله تکه تکه گردید و به طرف بلاد و سرزمین های شام پرتاب و به ریگ های ریز و کوچکی مبدّل گشت و بعد از آن به صورت دریایی عظیم درآمد و به دریای «نی» نامیدند سپس خشک شد و به آن «نِی جَفَّ»[دریای نی خشک شد] گفتند بعد از آن مردم آن سرزمین را «نجف» خواندند زیرا اداء آن بر زبانشان سهل تر و آسان تر بود.
إِنَّ النَّجَفَ کَانَ جَبَلًا وَ هُوَ الَّذِی قَالَ ابْنُ نُوحٍ- سَآوِی إِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ جَبَلٌ أَعْظَمَ مِنْهُ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا جَبَلُ أَ یَعْتَصِمُ بِکَ مِنِّی فَتَقَطَّعَ قِطَعاً قِطَعاً إِلَی بِلَادِ الشَّامِ وَ صَارَ رَمْلًا دَقِیقاً وَ صَارَ بَعْدَ ذَلِکَ بَحْراً عَظِیماً وَ کَانَ یُسَمَّی ذَلِکَ الْبَحْرُ بَحْرَ نَیْ ثُمَّ جَفَّ بَعْدَ ذَلِکَ فَقِیلَ نَیْ جَفَّ فَسُمِّیَ بِنَیْ جَفَّ ثُمَّ صَارَ بَعْدَ ذَلِکَ یُسَمُّونَهُ نَجَفَ لِأَنَّهُ کَانَ أَخَفَّ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ
بحارالانوار جلد 11 صفحه 320
علت نمازهای روزانه
چهار علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا(صلی اللهعلیهوآله):
چرا نماز صبح مۍخوانیم؟
«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان میماند.»
چرا نماز ظهر میخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا می گویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه می شود.
چرا نماز عصر مۍخوانیم؟
«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»
چرا نماز مغرب میخوانیم؟
«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»
چرا نماز عشا میخوانیم؟
«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»
علل الشرایع ص ۳۳۷
چهار پرسش از انسان در قیامت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ اَ كتَسَبَهُ وَ فيما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَيتِ؛
انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى شود:
از عمرش كه چگونه گذرانده است،
از جوانى اش كه چگونه سپرى كرده،
از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت.
امالی(صدوق) ص39
خصال ج1 ، ص 253، ح 125
داغی صحرای محشر
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید،ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود:
«هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
پند تاریخ، ج 1، ص 190
جرعه ای ازکلام شهید
شهیدمصطفی چمران:
مى گويند تقوا از تخصص لازم تر است آنرا مى پذيرم اما مى گويم آنكس كه تخصص ندارد و كارى را مىپذيرد، بى تقواست…
ره آورد نماز
امیرالمومنین علی علیه السلام:
مردم! نماز را برعهده گيريد و آن راحفظ كنيد، زياد نماز بخوانيد و با نماز خود را به خدا نزديك كنيد.
آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرانمي دهيد، آن هنگام كه از آنها پرسيدند: چه چيز شما را به دوزخ كشانده است؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبوديم.
همانا نماز! گناهان را چونان برگهاي پاييز فرو مي ريزد، و غل و زنجير گناهان را از گردنها مي گشايد
پيامبر اسلام (ص) نماز را به چشمه آب گرمي كه بر در سراي مردي جريان داشته باشد، تشبيه كرد، اگر روزي پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرك و آلودگي در بدن او نماند.
همانا كساني از مومنان حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از نماز بازشان ندارد و روشنايي چشمشان يعني اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود. خداي سبحان مي فرمايد: مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش، آنان را از ياد خدا، و برپا داشتن نماز، و پرداخت زكات باز نمي دارد.
رسول خدا (ص) پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت مي انداخت، زيرا خداوند به او فرمود: خانواده خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش. پس پيامبر (ص) پي در پي خانواده خود را به نماز فرمان مي داد و خود نيز در انجام نماز شكيبا بود.
نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹
خاطره ای از قطب فرقه گنابادی
شیخ حسین انصاریان:
پیش از انقلاب زلزله شدیدی گناباد را به لرزه درآورد و چندین هزار نفر را کشت.
در این زمان پسر عمه ام در آنجا ماموریت بانکی داشت. برای خبرگیری از او و نیز کمک رسانی به مردم منطقه روانه آن دیار شدیم.
روز دوم هنگام غروب به بیدخت گناباد رسیدیم. آنجا مرکز سلسله گنابادی هاست و مقبره سلطانعلی گنابادی صاحب تفسیر معروف بیان السعادة در آنجاست.
برای دیدار از آن مقبره رفتیم . قطب آن زمان آقای سلطان حسین تابنده همراه عده ای برای نماز جماعت آمده بودند. ما را که با لباس روحانیت دیدند اکرام و احترام بسیار کردند.
با اصرار آنها شب آنجا ماندیم و به یکی از اتاق های صحن رفتیم و دور هم نشستیم.
در ضمن صحبت رفیق ما از جناب قطب پرسید شما هنگام زلزله کجا بودید؟
گفت: من در اتاق بودم و دست بر روی زمین گذاشته بودم و دعا می خواندم که زلزله آرام بگیرد.
او داشت این حرف را می زد که زمین لرزید. منظره بسیار دیدنی پیش آمد. اولین کسی که سراسیمه به وسط حیاط خیز برداشت همان جناب قطب بود.
آن شب تا صبح از خنده خوابمان نمی برد.
خاطرات حاج شیخ حسین انصاریان/ص۶۱-۶۳