چرا خدا با انسان حرف نمیزنه؟
عبرتعاشورا
رهبرفرزانه انقلاب(حفظه الله):
عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطورشد حسینبنعلی علیهالسّلام - همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر دربارهی او فرموده بود:
«سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت بعد از گذشت نیمقرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟
۱۳۷۳/۱۰/۱۵
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را تَرک کنند و آنجا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسینبنعلیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد.
۱۳۷۵/۰۳/۲۰
اهمیت زیارت عاشورا
شهید دستغیب(ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است:
یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.
نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰
ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت…
روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری رحمت الله علیه جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود.
أفندی از شیخ انصاری پرسید ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین بن علی علیه السلام مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزرگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟
سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و …، اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟!
مرحوم شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود.
أفندی پرسید یعنی چه؟!
شیخ انصاری فرمود در جریان غدیر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در برابر صد هزار نفر، علی علیه السلام را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی علیه السلام بوده است.
اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد.
ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین علیه السلام شهید نشد یا حسین علیه السلام را راهزنان میان راه کشتند و یزید لعنت الله علیه انسان با تقوایی است.
صدنکته از هزاران ،آیت الله شیخ علی رضائی تهرانی
اختلافی استعماری
آيت الله بهجت(ره):
اختلاف شيعه و سني، يك مساله استعماري است
مساله مهم دوستي اهل بيت است كه فريقين بر آن اتفاق دارند.
مسلمين در حال حاضر، در اين باره اختلاف و مشكلي ندارند.
امام حسین(علیه السلام)درکلام اندیشمندان مسیحی
آنتون بارا (اندیشمند مسیحی)
اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم.
فضیلت گریۀ بر سیدالشهدا علیهالسلام
عاشورا عاشورا عاشورا
در شرح احوال مرحوم شیخ مرتضی انصاری آورده اند که: از جمله عادات او خواندن زیارت عاشورا بوده که در هر روز دو بار، صبح و عصر آن را می خواند و بر آن بسیار مواظبت می نمود،
بعد از وفاتش کسی او را در خواب دید و از احوالش پرسید در جواب سه مرتبه فرمود: عاشورا عاشورا عاشورا.
مردان علم در میدان عمل، ج2، سید نعمت الله حسینی
گریه بر سید الشهداء(علیهالسلام) باعث آمرزش گناهان
علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر میکرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیهالسلام) باعث آمرزش گناهان میشود؟
همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : “جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم”
گفت: چطور میشود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیهالسلام) میدهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمیدارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان مینویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده میشود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیهالسلام) سبب آمرزش گناهان شود؟
سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم.
پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار میرفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العادهای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمهای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را میگذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: “چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟”
هر کسی جوابی داد.
یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و…
حرف ها که تمام شد.
نقل رهبری از همراهی نظام کمونیستی شوروی سابق با قمهزنی
بزرگترین دشمنی در این قسمت با اسلام، همین است که کسانی به نام اسلام، به نام دین خدا و به نام محبّت اهل بیت علیهمالسّلام، خرافاتی را اشاعه دهند که وقتی کسانی از این خرافات اطّلاع پیدا میکنند، بگویند «اگر اسلام این است، ما این اسلام را نمیخواهیم!» این، ضربهی بزرگی است.
من در دو، سه سال قبل از این، راجع به قمه زدن مطلبی را گفتم و مردم عزیز ما، آن مطلب را با همهی وجود پذیرفتند و عمل کردند.
اخیراً مطلبی را کسی به من گفت که خیلی برایم جالب و عجیب بود.کسی که با مسائل کشور شوروی سابق و این بخشی که شیعهنشین است جمهوری آذربایجان آشنا بود، میگفت: آن زمان که کمونیستها بر منطقهی آذربایجان شوروی سابق مسلّط شدند، همهی آثار اسلامی را از آنجا محو کردند. مثلًا مساجد را به انبار تبدیل کردند، سالنهای دینی و حسینیهها را به چیزهای دیگری تبدیل کردند و هیچ نشانهای از اسلام و دین و تشیّع باقی نگذاشتند. فقط یک چیز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزاداری کنند، هیچ کار دینی نباید بکنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، برای آنها یک وسیلهی تبلیغ بر ضدّ دین و بر ضدّ تشیع بود. بنابراین، گاهی دشمن از بعضی چیزها، اینگونه علیه دین استفاده میکند. هرجا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد.
۱۳۷۶/۰۱/۰۱
معجزه عزاداری امام حسین(علیه السلام)
شفای بیماری لاعلاج چشم آیة الله بروجردی بوسیله گِل عزاداری سیدالشهداءعلیه السلام
حضرت آیة الله بروجردی رضوان الله می فرمودند در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد حتی اطباء آنجا از بهبودی چشم من مایوس شدند.
تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دستجات عزاداری به منزل ما می آمدند نشسته بودم اشک می ریختم درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود در همان حال گویا به من الهام شد از آن گل هایی که به سر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم، مقداری گل از شانه و سر یک نفر از عزاداران گرفتم و به چشم خود مالیدم فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه بکلی کسالت آن رفع شد و بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم.
در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمی شد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و می گفتند به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد.
مردان علم در میدان عمل، ج2،سید نعمت الله حسینی
شرکت درمجلس روضه امام حسین(علیه السلام)
وارد شدن جوان زیبا و سگ داخل قبر
روزى شیخ بهائى به دیدار شخصى که از اهل معرفت و بصیرت بود و در کنار یک قبرستان در اصفهان منزل داشت مى رود. شیخ بهائى به دوستش مى فرماید:
روز گذشته در این قبرستان کنار خانه شما امر عجیبى را دیدم که جماعتى میتى را در گوشه اى از این گورستان دفن کردند، پس از چند ساعت که گذشت و همه از قبرستان خارج شدند، بوى بسیار خوش و معطرى به مشام من خورد که با عطرهاى دنیا قابل قیاس نبود بسیار تعجب کردم که این بوى عطر از کجاست ؟
به اطراف نگاه کردم ، یکباره جوان زیبا رویى را دیدم که به سمت آن قبر مى رفت کم کم از دیده گانم محو شد. طولى نکشید که بوى متعفن و بدى به مشام من رسید که از هر بوى گندى در دنیا بدتر بود،
باز متعجب شدم به اطراف نگاه کردم ، سگى را دیدم که بسوى همان قبر مى رفت و سپس ناپدید شد. همینطور بحالت تعجب ایستاده بودم که ناگهان همان جوان زیبا از طرف آن قبر برگشت ولى بسیار مجروح و زشت شده بود.
راه رسیدن به مقامات
شخصی از علامه طباطبایی پرسید چه کار کنیم تا به مقامات برسیم؟
علامه در جواب فرمودند: راه های زیادی هست ولی دو راه هست که از همه مطمئن تر و برایم مشهود و معلوم است؛
یکی نمازشب با اخلاص و مدام
دیگری گریه برامام حسین علیهالسلام
کتاب آشنای من صفحه ۱۴۵
امتحان الهی
حجت الاسلام والمسلمین پناهیان:
اگر احساس می کنیم ظرفیت امتحان نداریم در اشتباه هستیم! ظرفیت بالفعل نداریم ولی ظرفیت بالقوه داریم و این امتحان می خواهد ظرفیتهای ما را شکوفا کند
امتحانات الهی متناسب است با ظرفیت ها. اساسا دستورات پروردگار عالم، ترکیبی از دستور و امتحان است. ما دستور منهای امتحان نداریم. همه اوامر و نواهی الهی همراهش چیزی به نام امتحان وجود دارد. در انواع و اقسام امتحانات داریم دستورات الهی را انجام می دهیم. هیچ امتحانی را خدا خارج از وسع بنده اش نمی گیرد. چون تکالیف و امتحانت رابطه متقابلی دارند.
قضاوت ما در مورد توانایی های خودمان معمولا قضاوت دقیقی نیست. اگر احساس می کنیم ظرفیت امتحان نداریم در اشتباه هستیم! ظرفیت بالفعل نداریم ولی ظرفیت بالقوه داریم و این امتحان می خواهد ظرفیتهای ما را شکوفا کند و ما را بزرگ کند. آن چیزی که برای خداوند مهم است افزایش ظرفیت است. خدا نه لذت را منع می کند و نه زجر بیخود کشیدن را درست می داند. راه درست این است که زجر را در ظرفیتهای بالاتر ببریم. این افزایش ظرفیتها با امتحان معنا می گیرد. و معمولا امتحان توام با رنج است.
یکی از راههای ساده تر شدن امتحان الهی فهمیدن مقصود آن امتحان است. اگر می خواهی بلا کم شود غرضش را بفهم!
ملاک تشخیص راه درست ...
رؤیت فرشتگان
آیت الله انصاری همدانی(ره):
روزی وارد در مسجدی شدم، دیدم پیرمردی عامی مشغول خواندن نماز است و دو صف از ملائکه در پشت سر او صف بسته و به او اقتدا نمودهاند. و این پیرمرد خود ابداً از این صفوف فرشتگان اطّلاعی نداشت.
من دانستم که این پیرمرد برای نماز خود اذان و اقامه گفت است. چون در روایت داریم: کسی که در نمازهای واجب یومیهی خود اذان و اقامه هر دو را بگوید، دو صف از ملائکه و اگر یکی از آنها را بگوید، یک صف از ملائکه به او اقتدا میکنند که درازای آن، فیما بین مشرق و مغرب باشد.
کتاب پندهای آسمانی، ص ۴۴