باطن بی عفتی و بی حجابی
30 مرداد 1396
یکی از شاگردان پیر روشن باطن، رجبعلی خیاط(قدس سره) نقل می کند:
روزی با جناب شیخ رجبعلی از درب منزلشان خارج شدیم و من متوجه شدم که یک زن بی حجاب و بد لباس در مقابلمان است.
سرم را پایین انداختم .شیخ فرمودند:«نگاهش کن!»
من گفتم :
آقاجان، او بی حجاب است.فرمودند:«گفتم نگاهش کن!»
سرم را بالا آوردم و دیدم که آن زن در جریانی از مواد مذاب گرفتار است و بدنش پر از چرک و خون است و از موهای او چرک ، قطره قطره به آن مواد مذاب می ریخت.
هر قطره که می افتاد انگار بنزین آتش می گیرد و منفجر می شود و او سوخت.
همین طور که می دیدم شیخ فرمودند:«بس است، سرت را پایین بینداز.
متوجه شدم که شیخ با تصرف در چشمانم، دیده های برزخی من را گشوده بودند تا باطن عمل آن زن را به من بفهماند.
کیمیای محبت ،ص133